شکلهای مختلف بازار
بازار از لحاظ شکل فضای معماری و چگونگی ترکیب عناصر با یکدیگر در مناطق مختلف سبب میشد که از اشکال مختلفی برخوردار شود که مهمترین این اشکال در ایران به صورت بازار خطی و بازار متمرکز است.
بازار خطی (طولی): بیشتر بازارهای ایرانی بهویژه بازارهای دائمی غالبا به شکل خطی هستند. راستهای که در جهت طولی در امتداد راهها و معابر رشد کرده بود و خانها در دو سوی آن جای داشتند. بازارهای خطی یا به صورت طبیعی (ارگانیک) یا با طرح قبلی و منظم ظاهر میشدند. بازارهای ارگانیک آندسته از بازارها هستند که به تدریج در امتداد معابر ارگانیک و طراحی نشده شهری شکل میگرفتند و همراه با توسعه شهر فضای جدیدی در امتداد آنها ساخته میشد.
بازار از لحاظ شکل فضای معماری و چگونگی ترکیب عناصر با یکدیگر در مناطق مختلف سبب میشد که از اشکال مختلفی برخوردار شود که مهمترین این اشکال در ایران به صورت بازار خطی و بازار متمرکز است.
بازار خطی (طولی): بیشتر بازارهای ایرانی بهویژه بازارهای دائمی غالبا به شکل خطی هستند. راستهای که در جهت طولی در امتداد راهها و معابر رشد کرده بود و خانها در دو سوی آن جای داشتند. بازارهای خطی یا به صورت طبیعی (ارگانیک) یا با طرح قبلی و منظم ظاهر میشدند. بازارهای ارگانیک آندسته از بازارها هستند که به تدریج در امتداد معابر ارگانیک و طراحی نشده شهری شکل میگرفتند و همراه با توسعه شهر فضای جدیدی در امتداد آنها ساخته میشد.
بازار چند محوری: شبکهای است گسترده از راستههای متوازی یا متقاطع که مجموعه خانها و سراها را دربر میگرفت. اینگونه بازارها که هم در جهت طولی و هم در جهت عرضی توسعه یافتهاند، معمولا با برنامهریزی و طرح قبلی احداث شدهاند. ویژگی این بازارها در سهولت تردد و تحرک در آن است.
بازار متمرکز (منظومهای): این شکل بازار، مجموعه بزرگی از راستهها و دالانهای سرپوشیده است که بیفاصله در مجاورت یکدیگر قرار گرفتهاند و خانهها به شکل کمربندی آنها را در بر گرفتهاست. در این بازار یک مجموعه سه بخشی وجود داشت: دالانهای مرکزی، راستههای خردهفروشی و صنایعدستی و خانهها. بازارهای ایرانی در دو حالت به صورت متمرکز شکل گرفتند. نخست در حالتی که بازاری ادواری یا موقت به صورت بازارگاه و متمرکز در فضایی باز در کنار راه یا معبر پدید میآمد. دوم، در حالتی که به یک میدان شهری یا ناحیهای به شکل طراحی شده یا در مواردی به شکل ارگانیک و طراحی نشده (طبیعی) بهعنوان بازار مورد بهرهبرداری قرار میگرفت.
بازار طبیعی: بازاری که با دو محور اصلی به صورت متقاطع تشکیل شده است. در این شکل، بازار دو راسته اصلی (خطی) عمود بر هم که در محل تقاطع به صورت چندمحوری تراکم یافته است. این نوع بازار دارای یک ورودی اصلی و یک خروجی است که در مورد بازارهای کوچک گاهی ابتدا و انتهای محدوده شهر را معین میکردند.
با کمی دقت در نقشه بازارها و فضاهای موجود درون آن متوجه میشویم که ارتباط خاصی بین فضاهای بازار با یکدیگر وجود دارد، از طرفی شاهد تکرار اشکال هندسی مشخص در آن هستیم. این فضاها بیشتر به صورت قرینه قرار گرفته و دور تا دور شکلهای دایرهای یا در طرف راهروهای خطی، معماری خاصی را بهوجود میآورد. نظمی که نشاندهنده هویت کلی معماری سنتی بازار است. این نوع معماری براساس نیازهای هر صنف با دیگر اصناف بازار و همچنین نیاز خریداران کالا در بازار و بافت شهری اطراف آن در طول زمان به این صورت شکل گرفته است. میتوان از طریق هر فضایی به راسته اصلی رسید و این خود نشاندهنده نظم فضای اجزا با یک کل است. هریک از اجزا برای سهولت داد و ستد و رونق امور تجاری سازگاری از خود نشان میدادند که فضایی آرام و روان در بازار بهوجود میآمد.
شبکه بازارها را میتوان یکی از ارزشمندترین تجربههای شهرسازی و معماری بهشمار آورد زیرا تناسب مطلوبی بین فضاهای سرپوشیده و باز و فضای سبز در بافت بازارها حفظ شده و با اهمیت دادن به شکلهای منحنی و دایرهای و گنبدی شکل که سقف بازار را شکل میدادند، نوعی درونگرایی بر فضای بازار القا میشد. در این فضا بر نوعی پیروی و تکرار معماری مکانهای مذهبی توجه شده است. امری که نشاندهنده رابطه معنویت و کسب تجارت در درون بازار بود. شباهت معماری بازار با مساجد و مدارس مذهبی، شباهت سقف برخی از چهارسوقها با گنبدها و سایر اجزای مکانهای مقدس، شبکه بازارها را در زمره سلسله آثار معماری اسلامی قرار میدهد. وضعیت بازار در روز و شب با هم متفاوت بود. پس از غروب آفتاب به تدریج از شدت فعالیتها کاسته میشد و پس از زمانی مقرر بازار خالی از وجود اهل آن میشد و بازاریان پس از تعطیلی بازار برای سکونت به منازل خود که خارج از فضای کالبدی بازار بود مراجعه میکردند.
در بازار تراکم کالبدی بهوجود نمیآمد زیرا جمعیت شاغل در بازار برای سکونت به منازل خود که در محله مجاور و نزدیک بازار بود، میرفتند و نیاز به افزودن طبقات بیشتر به ساختمان دکانها و حجرهها نبود. درخصوص جدا بودن محل کسبوکار از محیط زندگی اهل بازار میتوان به موارد بسیاری اشاره کرد از جمله امنیت و حفظ اموال بازاریان که این خود امری دشوار و مستلزم بستن دروازههایی در درون بازار بود. این مساله باعث میشد که افراد به راحتی نتوانند در رفت و آمد باشند و این برای محیط زندگی میتواند مشکلاتی داشته باشد و از طرفی دیگر ایرانیان حریم خصوصی را برای زندگی خصوصی خود درنظر میگیرند که این موضوع نمیتوانست در محیط بازار صورت گیرد.
منبع: حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.
ارسال نظر