فقدان علم و ثروت

محمدتقی مختاری- محمد بیطرفان

چگونگی تاسیس بانک ملی

نخستین زمزمه‌های تشکیل بانک ملی در تاریخ ۲۲ رمضان ۱۳۲۴ «یعنی زمانی‌که لایحه قرضه دولت به مجلس فرستاده شد» شنیده شد. معین‌التجار بوشهری اولین پیشنهادکننده طرح بانک ملی بود و حامی اصلی این طرح نیز تجار بودند (روزنامه حکمت، ش۸۸۰، صص۵-۱۰). اعلان اولیه تاسیس بانک ملی در برخی جراید منعکس شد (روزنامه بشارت، ش۳، ص۳؛ روزنامه حکمت، ش۸۸۰، صص۱۰-۱۲؛ روزنامه حبل‌المتین کلکته، ش۲۱، صص۵-۷). از طرف دولت مرکزی هم نسخ چاپی آن به اقصی‌نقاط ایران فرستاد (نظام‌السلطنه مافی، ج۳، صص۷۴۰-۷۴۱). همچنین اعلامیه آن بر در و دیوار شهر چسبانیده شد (گروته، ص۲۳۷).

براساس این اعلامیه سرمایه اولیه بانک «سی‌کرور» الی «یکصد کرور» تومان تخمین زده شد. تعداد موسسان آن نیز صد نفر اعلام شد که هر کدام از ۵۰۰۰ تا ۵۰ هزار تومان تقبل کرده بودند. در این اعلامیه آمده بود تمام اهالی ایران می‌توانستند از ۵ تومان «الی هر میزانی» سهام خرید کنند. همچنین هسته پنج نفری که مسوول جمع‌آوری پول‌ها بودند مشخص شدند: «حاجی محمدحسین آقا امین‌الضرب، حاجی محمداسماعیل آقا تجار تبریزی، حاجی باقر آقاصراف‌تبریزی، عمده‌التجار ارباب‌جمشید، عمده‌التجار طومانیانس.» از قرار معلوم چندی بعد هسته‌ای ده نفری را به قید قرعه از میان موسسین انتخاب کردند، تا در اداره مرکزی به رتق‌و‌فتق امور بپردازند (روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان، ش۱۰، ص۵).

بعد از اعلان تاسیس بانک ملی، نگارش نظام‌نامه آغاز شد؛ نظام‌نامه را اشخاص کاردانی همچون مخبرالسلطنه هدایت از روی قوانین بانک آلمان تنظیم کردند (مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، ص۴۶۲). پس از تدوین، نخستین‌بار در تاریخ ۲۶ شوال ۱۳۲۴ برای تنقیح به مجلس ارائه شد و در چندین جلسه مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفت، چنان که برخی از بندهای آن با توجه و نظر نمایندگان تغییر یافت (روزنامه مجلس، ش۱۱، صص۱-۲؛ همان، ش۱۲، ص۲). سرانجام در ذی‌حجه ۱۳۲۴، به توشیح محمدعلی شاه رسید (روزنامه حکمت، ش۸۸۲، صص۷-۸؛ روزنامه انجمن تبریز، ش۱۳، ص۱). بعد از توشیح و ارسال نظام‌نامه به اقصی نقاط ایران، روزنامه انجمن اصفهان خبر افتتاح آن را درج کرد (روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان، ش۹، ص۸). لیکن در اصل قضیه تشکیل بانک مدت زیادی تاخیر افتاد. به‌نظر می‌رسد دولت -در دوره امین‌السلطان- خواستار تغییر مواد نظام‌نامه بوده است، ولی نمایندگان مخالف بوده‌اند (روزنامه مجلس، ش۱۸۰، ص۱؛ همان، ش۱۸۱، ص۲). دوره یأس و ناامیدی برقرار بود تا اینکه احتشام‌السلطنه ریاست مجلس را برعهده گرفت. وی از رمضان ۱۳۲۵ تلاش بسیاری کرد تا بتواند بانک ملی را به جریان بیندازد (روزنامه ندای وطن، ش۸۲، صص۱-۲) ولی عواملی مانع از آن شد که در بخش موانع تاسیس بانک ملی به آن پرداخته خواهد شد.

بررسی منابع مالی بانک ملی

پس از طرح تاسیس بانک ملی در مجلس راهکارها و روش‌های بسیاری از سوی نمایندگان، سیاسیون، روشنفکران و جراید برای تامین منابع مالی بانک ملی ارائه شد؛ ولی برخی از راهکارها اعمال و برخی دیگر در حد پیشنهاد باقی ماند.

پیشنهادهای جذب منابع مالی

الف) استقراض ملی: نخستین پیشنهادی که از سوی مجلس ملی ارائه شد، فراخوان خرید سهام اختیاری از سوی توده مردم بود (بنگرید به اعلان تاسیس بانک ملی: روزنامه حکمت، ش۸۸۰، صص۱۰-۱۲). در ابتدا استقبال بی‌نظیری از این طرح شد (رک: روزنامه کوکب دری، ش۴، صص۲-۳). به‌عنوان مثال، در شیراز در مسجد مشیرالملک در حدود دو هزار زن و مرد جمع شدند و قریب به بیست‌هزار تومان به بانک ملی کمک کردند (همان، ش۸، صص۴-۵). مردم آذربایجان نیز مبلغ «دوکرور» تومان حاضر کردند (روزنامه ندای وطن، ش۲۴، ص۸). بنا به گفته ادوارد براون، فقط در تهران یک میلیون تومان (براون، ص۱۳۸) و به قول روزنامه انجمن تبریز یک کرور تومان گردآوری شد (روزنامه انجمن تبریز، ش۱۳، ص۲). بنا به شهادت حبل‌المتین کلکته پول زیادی جمع شده بود تا جایی که دو کرور می‌خواستند به دولت قرض بدهند (روزنامه حبل‌المتین کلکته، ش۲۳، ص۱۹). ولی به مرور زمان و در جریان اختلاف دولت و مجلس «بر سر برخی مواد آیین‌نامه آن»، بذر بی‌اعتمادی در میان مردم پاشیده شد.

ب) استفاده از موقوفات: در این پیشنهاد آمده بود که با اجازه «حجج اسلام عتبات عالیات»، موقوفاتی را که مردم وقف «مشاهد مشرفه» و غیره کرده‌اند، یک‌ساله یا دوساله به بانک واگذار شود (روزنامه حبل‌المتین تهران، ش۱۹۸، ص۴).

ج) دریافت مبالغ کلان از سرمایه‌داران به‌صورت اختیاری: این پیشنهاد درنظر داشت تا با استفاده از سرمایه ثروتمندان ایرانی، بخشی از منابع مالی بانک ملی را تامین کند؛ اما به نظر نمی‌رسد استقبال شایانی از سوی این بخش از جامعه صورت گرفته باشد زیرا خبری در این زمینه در منابع نیامده است.

د) اخذ مبالغ کلان از زمین‌داران و اشراف به‌صورت اجباری: این طرح زمانی در مجلس مطرح شد که روند سرمایه‌گذاری از طریق استقراض ملی شکست خورده بود. از این‌رو برخی از نمایندگان خواهان دریافت وجه از اشراف به‌صورت اجباری شدند. چنان‌که روزنامه رهنما به تاسی از مقاله روزنامه کشکول اعتقاد داشت باید از اشراف و زمین‌داران به‌صورت اجباری «حق خودمان را» بگیریم (روزنامه رهنما، ش۹، صص۳-۴؛ همچنین برای اطلاع از مقاله روزنامه کشکول ن.ک: روزنامه کشکول، ش۲۰، ص۱). حتی شخصی به گردآوری اسامی اشراف و تجار ثروتمند مبادرت کرد (اوراق تازه‌یاب مشروطیت و نقش تقی‌زاده، صص۳۹۳-۳۹۸). در این میان احتشام‌السلطنه از همه بیشتر به این مقوله پرداخت تا جایی که با توسل به قوه قهریه از بعضی اشراف پول گرفت (روزنامه تمدن، ش۶۳، ص۲؛ روزنامه ندای وطن، ش۱۸۳، صص۳-۴؛ احتشام‌السلطنه، صص۶۰۹-۶۱۰؛ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، شماره بازیابی ۲۳۷۵۱/ ۲۴۰، سند ۱). هـ ) جمع‌آوری طلا و نقره‌جات عامه مردم: این پیشنهاد نخستین‌بار از سوی شخصی به نام محمودزاده در مقاله‌ای با عنوان «راه‌چاره یا علاج فوری» طرح شد. وی با بیان این نکته که اجبار در جمع‌آوری اعانه به خاطر نبود پول کارساز نیست، «علاج فوری و دوای درد بی‌درمان» را جمع‌آوری «طلاآلات و نقره‌آلات» داخل مملکت عنوان کرد (روزنامه حبل‌المتین تهران، ش۱۵۱، صص۲-۴). همچنین پیشنهادهای دیگری که موید مطلب فوق است در روزنامه‌های دیگر بیان شد (ر.ک: روزنامه انجمن تبریز، ش۱۸، صص۱-۲).

و) فروش جواهرات دولتی: این طرح برای بار اول از طرف یک عالم اصفهانی در روزنامه تمدن پیشنهاد شد. شخص فوق «بهترین و نیکوترین» سرمایه بانک ملی را «فروش جواهرات نفیسه دولتی که علی‌التحقیق بالغ بر یکصد و هشتاد کرور» تومان بود، می‌دانست. وی اعتقاد داشت این طرح در ممالک دیگر هم تجربه شده است(۵). شاید به‌خاطر همین پیشنهاد، نزدیک به سیصد هزار تومان طلای مسکوک را که در خزانه بود از محمدعلی شاه گرفتند (دولت‌آبادی، ج۲، ص۱۵۵). هرچند در منابع مذکور به عکس‌العمل محمدعلی شاه اشاره‌ای نشده است.

ز) استقراض از کشور ثالث: نمایندگان مجلس زمانی که فهمیدند نمی‌توانند از داخل استقراض کنند پیشنهاد دادند از کشوری غیراستعمارگر استقراض شود. احمد تبریزی طی خبری در سرمقاله روزنامه ندای وطن می‌آورد یکی از بانک‌های نیویورک حاضر به وام دادن به ایران است؛ کما اینکه سوالاتی دارد که از مسوولان ایران خواهان جواب دادن آن است (روزنامه ندای وطن، ش۲۶۳، صص۱-۲). ولی این پیشنهاد کاملا روشن بود که به مانع‌تراشی روس و انگلیس می‌انجامد.

ح) انتقال خزانه دربار: این طرح بیشتر از سوی انجمن‌های شهر تهران صورت گرفت که با نهاد سلطنت زاویه زیادی داشتند. به‌هرحال، در دوره ریاست احتشام‌السلطنه بر مجلس، بر اثر فشار انجمن‌های تهران و دیگر افراد، خزانه محمدعلی شاه به وزارت مالیه منتقل شد (احتشام‌السلطنه، صص۶۱۵-۶۱۶). با توجه به تمام این پیشنهادها، به‌نظر می‌رسد فقط بندهای (الف، ج، د، و) عملی شده باشد. درباره کمک مالی اشراف و توده مردم اخبار ضد و نقیضی در منابع گزارش شده است. برخی‌ها اعتقاد دارند پول هنگفتی به‌دست آمد (تقی‌زاده، صص۱۰۳-۱۰۴؛ براون، ص۱۳۸)، برخی‌ها هم معتقدند که در جریان کمک به بانک فقط هیاهو صورت گرفت و کمک چندانی نشد (دولت‌آبادی، ج۲، ص۱۵۵). اما واقعیت این است که اگر سرمایه بانک از طریق استقراض ملی تامین می‌شد، دیگر احتیاجی به خرده‌گیری نمایندگان نبود و بانک سر موعد مقرر تاسیس می‌شد. ارباب جمشید که یکی از مسوولان جمع‌آوری وجوهات مردمی بود، در مجلس طی نطقی می‌آورد: «هزار و پانصد تومان به من داده بودند پانصد تومان آن را پس گرفتند و هزار تومانش هم به اطلاع حاجی امین‌الضرب به مصرف رسید»(مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، ص۴۶۱). بنابراین، عملا طرح تاسیس بانک ملی با شکست روبه‌رو شد. در این میان، پول‌های جمع‌شده بانک، به‌ترتیب برای «حقوق ارباب حقوق»، سفرای خارج و قشون هزینه شد (دولت‌آبادی، ج۲، ص۱۵۵؛ کسروی، ص۲۵۱).

دولت و دربار یکی از موانع تاسیس بانک ملی بود. در منابع مختلف به‌صورت محدود اما گویا، به آن اشاره شده است. حبل‌المتین در جواب یکی از خوانندگان که چرایی «تاخیر افتتاح» بانک را پرسیده بود، می‌گوید: «علت تاخیر بانک ملی دولت است زیرا که دولت در گرفتن قرض با آنکه اول خیلی اصرار داشت امروز مسامحه می‌کند و به‌ دفع‌الوقت می‌گذراند...» (روزنامه حبل‌المتین تهران، ش۲۶، ص۳). همچنین حسنعلی خان نماینده مجلس در ضمن نطق خود می‌آورد: «گویا به دولت فهماندند که تاسیس بانک موجب ترقی مشروطیت می‌شود؛ این بود که مانع شدند.» حاجی محمداسماعیل آقا هم با بیان واگذاری پول به قشون از طرف بانک ملی می‌گوید: «نمی‌دانم چه شد که تاخیر افتاد، علت را نمی‌گویم، همین‌قدر دیدند صلاح نیست این بانک تشکیل شود مساعدت نکردند همین‌طور که حالا هم مساعدت نمی‌کنند» (روزنامه مجلس، ش۱۸۰، ص۲). به نظر می‌رسد دولت با اساسنامه‌ای که مجلس برای اخذ وام از بانک ملی تدوین کرده بود (مرکز اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند ۲۹۲۷۹-ق؛ همان، ۲۹۲۸۰-ق)، مخالفت داشت (محیط مافی، صص۲۳۹، ۲۴۳-۲۴۵، ۲۲۸-۲۳۰). زیرا مجلس در این طرح حق نظارت خود را در چگونگی مصرف پول استقراضی تصریح کرده بود (مرکز اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند ۲۹۲۷۹-ق).

دولت حتی زمانی که با مخالفت نمایندگان درباره پیشنهاد قرضه روبه‌رو شد (تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ص۱۳۷)، به‌طور غیرقانونی و مخفیانه برای راه انداختن امور روزمره خود از بانک شاهنشاهی وام دریافت کرد (مرکز اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند ۹۰۰۰۳-ق). دولت در تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۰۶ مبلغ ۱۴۲۰۰ تومان از قرار صدی ۱۲ درصد برای قزاقخانه از بانک شاهنشاهی قرض کرد (همان، سند ۹۰۰۰۳-۱-ق). همچنین فعالیت مستبدان برای ناکارآمد کردن چرخه بانک ملی امری بارز بود. زیرا انباشت سرمایه ملی زمینه‌های شکست هرچه بیشتر آنان را فراهم می‌کرد. بنابراین، از هر طریق می‌کوشیدند کمک‌های مردمی را از بانک منع یا به حداقل برسانند (روزنامه صوراسرافیل، ش۳، ص۴). وابستگان دربار با ترفندهای مختلف می‌خواستند حضور مردم را در کمک به بانک کمرنگ کنند. شایعه‌سازی یکی از اقدامات آنان بود و به گفته روزنامه مجلس با این عمل درصدد برهم زدن اساس بانک ملی بودند (مجلس، ش۲، ص۴؛ همان، ش۴، ص۳).

ایجاد شورش‌ها و فتنه‌های فراوان در اقصی نقاط ایران یکی دیگر از طرح‌های مستبدان بود تا با انحراف ذهن مجلس از قضیه بانک ملی یک گام تا حذف آن پیش روند. روزنامه معارف با درج مقاله‌ای با عنوان «حوادث ربیع‌الثانی» با دقت خاصی به این جریان پرداخته است. جریده فوق در این باره می‌آورد: «در ربیع‌الاول گفت‌وگوی بانک ملی از زبان‌ها افتاده و خیال آن از خاطرها محو شده بود، در ربیع‌الثانی جان نو گرفت. رقیب که همت مردانه در تشکیل بانک ملی که خرمن‌سوز آرزوهای بیگانه است مشاهده می‌کند، توقع دارید آسوده بنشیند موشک ندواند؟ البته هزار دسته‌گل به آب می‌دهد.» (روزنامه معارف، ش۳۲، ص۱) روزنامه مزبور شکل‌گیری «فتنه شیراز»، «حادثه کرمانشاه» و «طغیان حاجی آقا محسن عراقی» را عامل مستقیم این قضیه معرفی می‌کند (همان، صص۱-۲).

نبود علم و ثروت

نبود علم و ثروت از مباحث کانونی و زیربنایی بحث موجود است. کما اینکه در دوره مشروطیت خیلی‌ها علت تشکیل نشدن بانک یا هر موسسه نوین را به این قضیه نسبت می‌دادند. روزنامه مساوات عامل بی‌سوادی و بی‌علمی جامعه را مهم‌ترین رکن نهادینه نشدن نهادهای مدرن در ایران می‌دانست. وی به‌طور تلویحی ضمن انتقاد از گذشته تاریخی و عوامل حکومتی می‌آورد: «ای کاش در این مدت عمر خود که آن همه مسطوره (نمونه) از فرنگ خواستیم و شب و روز بارکش فرنگان شدیم اقلا یک مرتبه هم مسطوره بانکی از آنجا می‌خواستیم که امروز دچار این همه فقر و پریشانی نمی‌شدیم و ثروت مملکت را به‌بهای جهل و نادانی از دست نمی‌دادیم» (روزنامه مساوات، ش۴، صص۴-۵). همچنین در بین مردم جملاتی نظیر این جمله رواج داشت که «بانک چه مصرف دارد»؟ هرچند این قضیه را به اشخاص «سر تا پا غرض» نسبت می‌دادند (روزنامه انجمن تبریز، ش۳۸، ص۳)، واقعیت این است که اغلب توده مردم از کارکرد این موسسه اطلاع نداشتند، یا آنچه از ذهنیت استبدادزده خود یا نشانه‌های بانک‌های بیگانه می‌دیدند، نسبت به آن بدبین بودند.

از این‌رو، میرزا حسن نامی در طی مقاله‌ای در روزنامه حبل‌المتین با عنوان «بانک ملی چه شد»، علت اصلی تشکیل نشدن بانک را در وهله اول فقدان علم و در گزینه دوم نبود ثروت عنوان کرد؛ وی در این باره می‌آورد «به‌ هر یک از آنها که بخواهی تعریف بانک ملی را بکنی مثل این است که از برای کوری وصف جمال شاهد جمیلی را کنی یا برای کری ساز پیانو بنوازی...» (روزنامه حبل‌المتین تهران، ش۱۷۲، صص۱-۳). مدبرالممالک هرندی هم خصلت مردم را نشانه می‌گیرد که نتیجه مستقیم نبود علم و سواد کافی در جامعه آن روز بود. وی در این خصوص می‌آورد: «علت پیشرفت نکردن این مقصود، پر واضح است؛ امروزه به‌حدی غرض و مرض فضای این مملکت را پر کرده که با ذره‌بین حقیقی خردلی راستی و درستی در بطون این مملکت ملاحظه نمی‌شود. طرفداری نوع و خیرخواهی ملت به هیچ‌وجه ملحوظ نیست. غیر از نفع شخصی چیزی در کار نیست» (روزنامه تمدن، ش۶۸، صص۲-۳).

مجله پژوهش‌های علوم تاریخی، مقاله 8، دوره 6، شماره 1، تابستان و پاییز 1393، بخشی از یک تحقیق