انقلابی برای جهان
در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ ایالات متحده آمریکا بهعنوان کشوری مستقل پا به عرصه روابط بینالملل گذاشت. ملت آمریکا مجری نخستین انقلاب ضد استعماری جهان شد و انقلاب آنها سیزده سال زودتر از انقلاب کبیر فرانسه به وقوع پیوست. بنابراین اگر تاریخ جهان را بهعنوان یک کل واحد در نظر بگیریم این انقلاب تاثیری بسزا در آغاز مبارزات ضداستعماری داشت که در جریان آن آمریکاییها از استعمار انگلستان رهایی یافتند. این انقلاب و قوانین آن در نوع خود بسیار پیشتاز بود هرچند که برای لغو برخی قوانین نظیر بردگی و کسب حقوق زنان سالها پس از آن مبارزات بسیاری صورت گرفت اما انقلاب استقلال آمریکا دارای عناصری درون خود بود که به آن صورتی جدید و بدیع میداد.
در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ ایالات متحده آمریکا بهعنوان کشوری مستقل پا به عرصه روابط بینالملل گذاشت. ملت آمریکا مجری نخستین انقلاب ضد استعماری جهان شد و انقلاب آنها سیزده سال زودتر از انقلاب کبیر فرانسه به وقوع پیوست. بنابراین اگر تاریخ جهان را بهعنوان یک کل واحد در نظر بگیریم این انقلاب تاثیری بسزا در آغاز مبارزات ضداستعماری داشت که در جریان آن آمریکاییها از استعمار انگلستان رهایی یافتند. این انقلاب و قوانین آن در نوع خود بسیار پیشتاز بود هرچند که برای لغو برخی قوانین نظیر بردگی و کسب حقوق زنان سالها پس از آن مبارزات بسیاری صورت گرفت اما انقلاب استقلال آمریکا دارای عناصری درون خود بود که به آن صورتی جدید و بدیع میداد. عقلگرا بودن این انقلاب نخستین مولفهای است که آن را به جرگه انقلابهای مدرن پیوند میزند. به علاوه پدران این انقلاب چنین میپنداشتند که مسیری که آنان آغاز کردهاند به زودی در جهان فراگیر خواهد شد و انقلاب آنها چراغ راهی برای آیندگان است.
چنین افکاری بهزودی نهادهای جدیدی را بهدنبال خود آورد که برگرفته از اندیشههای کهن و افکار جدیدی بود که پدران انقلاب عرضه میکردند. آنان موفق شدند یک ملت خلق کنند که فاقد سلطان به مفهوم کلاسیک آن باشد و در مقابل مدلی از جمهوری را در سرزمینهای خود پدید آوردند. آنها فدرالیسم را به شیوهای کاملا منحصر به فرد اجرایی کردند که در قالب آن مردم در ایالتهای مختلف بتوانند از حقوقی برابر بهرهمند شوند. همچنین توانستند بر سر قدرت مطلق دولت قید و شرط گذاشته و آن را محدود کنند. مجلس موسسان، قانون اساسی مدرن، فدرالیسم، هماهنگی دولت، نظارت بر حکومت، رسیدگی قضایی، احزاب و گروههای سیاسی از محصولات این انقلاب بود. آنها کلیسا را از دولت تفکیک کرده و اصل تحمل مذهبی را پذیرفتند. به علاوه قدرت لشکری را تابعی از قدرت کشوری قرار دادند. یکی از مهمترین نظریهپردازان این انقلاب توماس جفرسون بود که نویسنده اصلی اعلامیه استقلال آمریکا و سومین رئیسجمهوری این کشور بود. مبارزه با جهل و بیسوادی از مهمترین برنامههای وی بود که در راستای آن مدارس جدید تاسیس و آموزش همگانی شد. همچنین مطبوعات به میزان قابلتوجهی آزاد بودند و این امر به توسعه وسعت آگاهی در جامعه منجر شد.
با این حال اگر چه با این انقلاب، آمریکا از بندهایی که آن را فرا گرفته بود، رها شد اما نباید از خاطر دور کرد که این انقلاب متعلق به «مردان سفیدپوست» بود و در قالب آن، این گروه به سرکوب سرخپوستان و سیاهپوستان پرداختند و برای زنان حقوق چندانی قائل نبودند. بردهداری پیش از این تاریخ بهگونهای سنتی در آمریکا اجرا میشد و پس از آن بهطور رسمی به قانون اساسی این کشور راه یافت و صاحب مشروعیت شد. نکته حائز اهمیت دیگری که در این رابطه وجود دارد آن است که همه طبقات اجتماعی به یک اندازه از مزایای این انقلاب منتفع نشدند و هرچند که قانون اساسی این کشور برای نخستین بار به برابری انسانها تاکید داشت، اما بیشترین تلاش در این رابطه را دهقانانی کردند که به امر تجار و زمینداران در برابر سلطه انگلستان و با رویای آزادی و خوشبختی بسیج شدند اما وضعیت آنها در نهایت تغییر چندانی نکرد، تنها اربابان خارجی آنها به اربابانی آمریکایی مبدل شدند و گواه این امر شورشهایی است که فقرا در شهرهای مختلف علیه اغنیا کردند مانند شورش نان در بوستون یا تهاجم به زندانها برای آزاد کردن کسانی که به علت بدهی در زندان بهسر میبردند.
تمرد سربازان در جبهه پنسیلوانیا از دیگر نمودهای این تفاوت بود. چرا که در حالیکه آنان با دست خالی و بدون لباسهای مناسب میجنگیدند، فرماندهانشان در آسایش به سر میبردند. این تضادها برای دهها و حتی صدها سال در تاریخ آمریکا تداوم یافت و مبارزات گروههایی که خود را فرودست مییافتند در قالبهای گوناگونی باز تولید شد.با تمام این خلأها و کمبودها انقلاب آمریکا بهعنوان کاتالیزوری برای تاریخ اروپا عمل کرد و بسیاری از روشنفکران اروپایی با آن همراهی کردند و البته این امر به اروپا محدود نماند. شاید قیام مردم آمریکای لاتین بیش از اروپا مدیون عملکرد مردم و رهبران انقلاب آمریکا باشد. در حقیقت با این حرکت، مسیری جدید پیشروی مبارزان و آزادیخواهان جهان گشوده شد و رویایی را خلق کرد که دستیابی به آن به هدف بسیاری از ملتهای جهان مبدل شد.
منبع:
۱) استیل کاماجر، هنری، «تجربه آمریکا»، پیام یونسکو، ۱۳۵۵.
۲) زین، هوارد، «حقایق ناگفته درباره انقلاب آمریکا»، سیاحت غرب، ۱۳۸۹.
ارسال نظر