آیت‌الله هاشمی در حالی در سال ۷۲ برای دومین‌بار وارد رقابت‌های انتخاباتی می‌شد که به‌نظر نمی‌رسید رقیب جدی برای او در میان نامزدها وجود داشته باشد. او چهارمین رئیس‌جمهوری ایران بود و پیش از تکیه زدن به کرسی ریاست‌جمهوری مدت سه دوره عهده‌دار سمت ریاست مجلس شورای اسلامی بود. در دور اول حضور او موجب نوعی اجماع در گرایش‌های مختلف سیاسی کشور شد و ۱۵ میلیون و ۵۵۰ هزار و ۵۲۸ (۵۱/ ۹۴درصد) آرا را به خود اختصاص داد اما در دوره بعدی به سبب پاره‌ای سیاست‌های اعمالی او و حضور برخی از افراد در کابینه‌اش، بخش‌هایی از جناح راست تمایلی به حمایت از او نداشتند و در جناح چپ نیز با آنکه نامزد دیگری وجود نداشت، انتقاداتی علیه او مطرح بود.

در این انتخابات عبدالله جاسبی، رئیس وقت دانشگاه آزاد و از چهره‌های نزدیک به هاشمی، مهندس رجبعلی طاهری، نماینده مردم کازرون در دوره اول مجلس شورای‌اسلامی و احمد توکلی که سابقه وزارت و نمایندگی مجلس را در کارنامه داشت، با آیت‌الله هاشمی رقابت می‌کردند؛ اما این تنها احمد توکلی بود که تلاش کرد خود را در قامت یک رقیب برای هاشمی مطرح کند. او سیاست‌های اقتصادی دولت را به‌شدت مورد انتقاد قرار می‌داد و در سخنرانی‌های خود بر بی‌عدالتی اقتصادی و اجتماعی، ناکارآمدی سیاست‌ها و مدیریت‌ها، امتیازطلبی و تجمل‌گرایی مقامات دولت و کم‌اعتنایی آنان به مشارکت سیاسی مردم، سیاست‌های ایدئولوژی‌زدایی و رفاه‌طلبی تمرکز داشت و فهرست بلندی را به‌عنوان سوءتدبیرها و سوءرفتارهای دولت پنجم مطرح می‌کرد. با آنکه بدنه اصلی جناح راست هنوز از هاشمی‌رفسنجانی حمایت می‌کرد و در حالی که به‌نظر نمی‌رسید هیچ‌یک از کاندیداها رقیب جدی برای او باشند، چنین شعارهایی در آن فضا موجب شد حدود ۴ میلیون رای به نام توکلی در صندوق‌ها ریخته شود. هاشمی‌رفسنجانی با حدود ۱۰ میلیون رای ۶۴ درصد از کل آرا را در انتخابات ۲۱ خرداد سال ۷۲ کسب کرد؛ اما این تعداد رای ریزش قابل‌ملاحظه‌ای نسبت به دور نخست داشت. به عبارت دیگر تا آن زمان رقابت‌های انتخاباتی در ایران چندان رنگ و بوی رقابت نداشت و معمولا فرد شاخص در هر انتخابات مشخص بود و او بود که اکثریت قاطع آرا را نصیب خود می‌کرد.