اعلام کمیته انقلاب سرخ

میرزا کوچک خان و همفکرانش ۱۷ خرداد ۱۲۹۹ در گیلان کمیته انقلاب سرخ تشکیل دادند. آنها دو روز پیش از این تاریخ، روسای ادارات دولتی گیلان را زندانی کرده بودند. گروه جنگلی‌ها ۱۸ خرداد در رشت اعلام دولت محلی کردند. بروم برژه، مورخ و ایران‌شناس فرانسوی در تحلیل نهضت جنگلی‌ها گفته است:

در اذهان مردمی، میرزا کوچک‌خان به صورت نوعی «رابین‌هود» تجسم می‌یابد که با ظاهر، نحوه‌ کردار و رفتارش، هویت منطقه را نمادین می‌سازد. ترانه‌هایی در ستایش چشمان آبی روشن او توسط مردم شمال ایران فراوان سروده شده است. میرزا به گیلکی سخن می‌گفت و بسان تالشان یا گالشان (دامداران کوهستان‌های خاور گیلان) لباس می‌پوشید؛ شلوار و کتی از جنس شال، پارچه‌ای دستباف محلی با ظاهری زمخت، پاتاوه (نوارهایی به‌عنوان ساق‌بند) و چوموش (چاروق‌هایی از چرم گاو) شاخص‌های جامه محلی در بر می‌کرد. حافظه‌ مردمی از نقش او به مثابه دادگر که حساس‌ترین مسائل را (روابط با مالکان، اختلافات بر سر آبیاری...) مستقیما در میدان عمل فیصله می‌داد یا از نقش او در مدرن کردن استان (راه‌سازی و مدرسه‌سازی و ...) یاد می‌کند. از دیگر سو، میرزا و جنبش او به صورت تنگاتنگ با جنگل و جایگاه نمادین آن وابسته‌اند.

جنگل مامن و مکان آزادی است که می‌توان در صورت تعقیب یا از شر بی‌عدالتی‌ها بدانجا پناه برد؛ کاری که میرزا به دفعات، هنگام بروز کدورت و کشمکش (به ویژه با بلشویک‌ها) بدان دست زد. اصطلاحی در میان روشنفکران منطقه برای بیان این غوغای درون روح و این عزلت از سر سرخوردگی در مامن جنگل رایج است و آن «جنگل‌زدگی» است. شخصیت میرزا تجسم این تخیل محلی است که با آزادی و طغیان همساز است. هیچ‌کدام از اهداف اعلان شده از سوی رهبران جنگلی‌ها حاوی درخواست‌های خاص منطقه‌ای نیست. برنامه‌ها و اعلامیه‌های ارائه شده توسط جنگلی‌ها در بردارنده‌ خواسته‌های کلی است: اخراج نیروهای اجنبی، مبارزه با استبداد و ظلم، رفاه عمومی و توزیع عادلانه‌ ثروت.

در گیلان، دست‌کم در جلگه و کوهستان‌های مرطوب مرکز استان، مردم خاستگاه فرهنگی مشترکی را بازشناسایی کردند که در ظاهر و نحوه‌ زندگی رهبران، به‌ویژه میرزا تجسم می‌یافت و این موضوع نقش تعیین‌کننده‌ای در اشاعه و مشروعیت جنبش بازی کرد: میرزا که گیلکی حرف می‌زد، با مسائل خاص دهقانان گیلانی آشنا بود، به سیاق جنگل‌نشینان لباس می‌پوشید، الگوی آشنایی بود که مردم فرودست منطقه خود را در آن باز می‌یافتند. در یک تعاونی جنگلی، لباس‌هایی از جنس شال، نوعی پارچه‌ زمخت، برای میرزا و افرادش شلوار، کت و شنلی شبیه جامه‌ چوپانان دوخته می‌شد. مضمون جنگل در تخیل جمعی منطقه طنینی خاص دارد، از این رو همین جنگل در نام جنبش می‌درخشد و میرزا از آن به مثابه آخرین راه بهره می‌جوید و هنگام بروز بحران بدانجا پناه می‌گیرد. نهضت جنگل و رهبر آن بی‌شک از جمله نمادهای عمده‌ هویت منطقه هستند و چهره «راهزن دوستدار جامعه» که به خوبی با مردم خود عجین شده را می‌پذیرد.