مشروطهخواه اعتدالگرا
در فضای ملتهب سالهای مشروطه و بهویژه در دوران سلطنت محمدعلی شاه قاجار، از زمانی که وی حاضر به همکاری با جنبش مشروطه بود، تا ماجرای ترور او و به توپ بسته شدن مجلس، عمده رجال سیاسی کشور در دو دستهبندی کاملا متضاد صفآرایی کرده بودند. دسته نخست را مشروطهخواهانی تشکیل میدادند که وفاداری به آرمانهای آزادیخواهانه جنبش، گاه آنان را از مسیر اعتدال خارج میساخت و دسته دیگر محافظهکارانی که اگر نگوییم یکسره با مشروطیت دشمنی داشتند، دستکم با سوءظن فراوان به آثار و تبعات تجدد و دگرگونیهای برآمده از نظام مشروطه مینگریستند.
در فضای ملتهب سالهای مشروطه و بهویژه در دوران سلطنت محمدعلی شاه قاجار، از زمانی که وی حاضر به همکاری با جنبش مشروطه بود، تا ماجرای ترور او و به توپ بسته شدن مجلس، عمده رجال سیاسی کشور در دو دستهبندی کاملا متضاد صفآرایی کرده بودند. دسته نخست را مشروطهخواهانی تشکیل میدادند که وفاداری به آرمانهای آزادیخواهانه جنبش، گاه آنان را از مسیر اعتدال خارج میساخت و دسته دیگر محافظهکارانی که اگر نگوییم یکسره با مشروطیت دشمنی داشتند، دستکم با سوءظن فراوان به آثار و تبعات تجدد و دگرگونیهای برآمده از نظام مشروطه مینگریستند.
در حوزه تاریخ مشروطه ایران، با پژوهشهای بسیاری روبهرو هستیم که همذات پنداری قابل ملاحظهای نسبت به مشروطهخواهان دارند و به تقبیح عملکرد پادشاه مستبد قاجار و حامیانش پرداختهاند. بدیهی است آنچه که محمدعلی شاه با مشروطه و مجلس نوپای ایران کرد، به هیچروی محل دفاع نداشته و ندارد. اما آنچه کمتر مورد بررسی قرار گرفته، آسیبشناسی رفتار سیاسی مشروطهخواهانی است که با فحاشی ژورنالیستی از یکسو و تلاش برای ترور شاه قاجار از سوی دیگر، پادشاه جوان و تازه بر تخت نشسته را که احتمالا میتوانست با مشروطه و مجلس جدیدالتاسیس همراهی کند، به سمتی سوق دادند که به جای اتحاد با روشنفکران و آزادیخواهان میهنش، دست یاری به سوی بیگانه دراز کرد تا ایشان را سرکوب کند. در این میان، این پرسش مطرح میشود که آیا در جمع شخصیتهایی که دل در گرو آمال و دستاوردهای نهضت مشروطه داشتند، میتوان سراغ از کسانی گرفت که در فضای دوقطبی شده سیاست و جامعه آن روز ایران، راه میانهای را در پیش گرفته باشند؟
واکاوی تاریخ مشروطه نشان میدهد، بودند چهرههایی که جانب اعتدال را گرفته و ضمن آنکه بر لزوم پیشبرد دستاوردهای مشروطه آگاهی داشته باشند، با رادیکالیزه شدن فضای سیاسی کشور در آن دوران پرهرج و مرج نیز مخالفت کنند. ثقهالاسلام تبریزی، آنچنان که از «رساله لالان» (اثری که بیانگر مبانی اندیشه سیاسی اوست) برمیآید، از جمله مشروطهخواهان اعتدالگرایی بود که در این دوره سرنوشتساز، میانهروی پیشه کرد. او نه مانند حیدرخان عمو اوغلی، راهبرد جنبش مشروطه را در ترور مخالفان سیاسی میپنداشت و نه همچون محمدرضا مساوات، ناسزاگویی و اتهامات ناموسی به امالخاقان، مادر محمدعلی شاه را روش مشروعی برای دفع مخالفان مشروطه میشمرد.
در مقایسه با سوی دیگر این طیف و به گواهی همین رساله سیاسی است که میتوان گفت ثقهالاسلام، همزمان منتقد و تقبیحکننده قشریونی هم بود که رویکرد وطنخواهانه جنبش مشروطه را مغایر با اسلامخواهی میپنداشتند. وی در فصل اولی که در رساله لالان میگشاید، در راستای کوشش برای آشتی میان مبانی شریعت و ملیت، مینویسد: «ملت چه میخواهد؟ ملت دو چیز میخواهد: یکی حفظ سلطنت و شوکت اسلام و مذهب جعفری و دیگری بقای ملک ایران برای ایرانیان، یعنی سلطنت ایران دو جنبه دارد: یکی جنبه سلطنت اسلامیت و مذهب و دیگری جنبه تاجداری ملک کیان. اولی به لحاظ روحانیت و داخل معنویات است. دومی به ملاحظه جسمانیت و داخل مادیات و فعلا این هر دو در یک هیکل جمع است که آن را سلطنت ایران و اسلام مینامند».
آنگاه پس از آنکه در ضرورت حفظ وحدت جهان اسلام شرح میدهد، مینویسد: «در امر دوم - که سلطنت خاک ایران و تاجداری مملکت کیان است - تمامی ایرانینژاد، هر جا باشد و هر مذهب داشته باشد، به حکم اینکه فرزند این مادر است، سعیاش در حراست وطن و استقلال عزت و ثروت وطن است و همیشه در صدد این است که بیرق پادشاه مملکتش بالای همه بیرقها و حکمش مافوق حکمها باشد و رعیت خود را چنان نگهداری کند که محسود دیگران باشد و درخت همایون سلطنت چنان تناور و بارور گردد که همه مظلومان و ملهوفان و دلسوختگان از اقطار عالم پناه به درگاهش آورند و هرکسی که تاریخ خوانده میداند که ایرانی، وقتی ضعیف شده تمکین از دیگری کرده یا هر وقت که قوت گرفته، بیگانه را دور کرده است [و] جز به سلطنت ایراننژادان تن در نداده است.» با این وجود ثقهالاسلام سلطنت استبدادی را نیز مکررا نفی میکند و معتقد است: «تجربیات بر ما ثابت کرده مادامی که رشته امورات در دست یک نفر است و آن یک نفر فعال مایشاء است و سلطنت را برای وجود خود میخواهد، نه وجود خود را برای سلطنت - چنانچه حکیم سعدی گوید: (گوسفند از برای چوپان نیست - بلکه چوپان برای خدمت اوست) - جز خرابی مملکت و پریشانی ملت را چشم داشتن، تخم بیهوده در شورهزار کاشتن است.»
- به نقل از یک مقاله با عنوان «مشروطهخواه اعتدالگرا: بررسی دو تلگراف ثقهالاسلام تبریزی به محمدعلی شاه قاجار» نوشته دکتر محمد افقری
ارسال نظر