مزاج شاه

بنیه و مزاج شاه را هیچ‌کس در روی کره نداشت. چنانچه حضور داشتم که حکیم‌باشی طولزان فرانسوی که مدت ۳۷ سال شمسی است سفرا و حضرا در رکاب مبارک است و یکی از محارم وجود مسعود بود به صدراعظم عرض می‌کرد در روی کره زمین اگر دو معده صحیح باشد اول معده شاه است. من یقین دارم اگر آهن و سرب بخورند همین قدر که به معده داخل شود فورا آب شده و هضم می‌شود. دفعه دیگر می‌گفت که کوه‌ها زیروزبر شده، جنگل‌ها کم و زیاد شده، معادن دنیا آشکارا و پنهان شده، انقلابات بی‌شمار در این مدت روی داده، چیزی که فرق نکرده و توفیر نخواهد کرد مزاج و معده شاه است که روزبه روز بهتر می‌شود و همچو معده در ربع مسکون دیده نشده است.

بیماری و شاه!

در این ۶۷ سال چهار روز تمام شاه ناخوش نشد. دو مسهل و دوا نخورد. پنج روز غذای معین میل نفرمود. ناخوشی عمده شاه فقط سرماخوردگی و زکام بود و گاهی خون آمدن از بواسیر. دیگر هیچ مرض و ناخوشی نگرفت. مراجعت از سفر سیم (سوم) فرنگ هم در چهار فرسنگی تبریز منزل باسمنج سه روز اسهال گرفت که فوریه طبیب فرنگی «لودانم» داد و این چند قطره «لودانم» عمده دوا و چیز بزرگی بود که در این شصت سال میل فرموده بودند و همیشه یادداشتند و بعد از خوردن «لودانم» و رفتن طبیب حکم فرمودند هندوانه زیاد آورده میل فرمودند و هرچه گفتند به جایی نرسید. فرموده بودند این معالجات بی‌معنی است. من خودم بهتر از مزاج خودم اطلاع دارم. خوردن همان و خوب شدن همان بود.

غذا و لباس

همه چیز را داخل هم میل می‌فرمودند و از تداخل ابدا اجتناب نمی‌کردند. الان ناهار میل فرموده بودند نیم ساعت دیگر هندوانه، بستنی، خربزه می‌خوردند. مزاج شاه حکایت غریبی است. ظن اغلب مردم و غالب اطبا است که هرآینه به شاه گلوله نزده بودند ۳۰ سال بل چهل سال تمام به همین قوت مزاج باقی می‌ماندند. از وقت تیر خوردن تا ساعت سه از شب رفته بدن گرم بود و خون می‌آمد. خود این دلیلی واضح است که این بنیه و مزاج یقینا تا چهل سال دیگر تحلیل نمی‌رفت و باقی بود. سواری زیاد می‌فرمودند. راه خیلی می‌رفتند. لباس خز و سنجاب در تمام سال بر می‌فرمودند.

منبع: مجله ممالک محروسه برگرفته از روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج 1، ص: 946