سیر تحول مدنی تهران میدان ارگ دهه 1220 ه.ش/ طرح از اوژن فلاندن

امروزه شهر بزرگ و پرجمعیت تهران با شهرک بی‌اهمیت و کوچکی که آقامحمدخان در ۱۲۱۲ هجری قمری به پایتختی برگزید، بسیار متفاوت است. اگرچه برخی از سیاحان از تهران قدیم، با انبوه باغ‌ها و میوه‌های مرغوب و هوای گاه عفن و گاه لطیفش یاد کرده‌اند، با این همه، در آغاز زمامداری قاجاریه دیگر شهرهای ایران، هریک به سببی بیش از تهران شهره بودند. شیراز به «دارالعلم» معروف بود، سیمای اصفهان در بازمانده آثار و ابنیه تحسین‌برانگیز صفوی ترسیم می‌شد. تبریز را رونق اقتصادی آن به مثابه مهم‌ترین مرکز تجاری کشور متجلی می‌کرد، مشهد مهم‌ترین زیارتگاه و تنها مدفن یک امام شیعه در ایران بود، کاشان هم به سبب صنایع نساجی، ابریشم، مخمل و کاشی‌سازی آوازه‌ای داشت.

آقامحمدخان چندان توجهی به توسعه تهران نداشت. اوضاع حاکم بر زمانه، دوران کوتاه سلطنت که تمامی بر جنگ و گریز و سرکوب مخالفان طی شد، همچنین شیوه زمامداری وی نیز این‌کار را بر نمی‌تابید. هنگام مرگ او شهر مساحت چندانی نداشت، جمعیت آن ۱۵هزار تا ۳۰هزار تن بود که قریب ۳هزار کس از آنان به کارهای نظامی و دیوانی اشتغال داشتند. هنگام سلطنت فتحعلی‌شاه و محمدشاه جمعیت شهر افزایش یافت و اهمیت آن فزونی گرفت. چنانکه به سال ۱۲۶۹ه.ق جمعیت آن ۱۲۵۹۵۲ نفر، در سال ۱۲۸۶ ه.ق، ۱۴۷۲۵۶ نفر و در سال ۱۳۱۷ه.ق به ۲۴۴۴۰۰ نفر رسید. با وجود این، تحولات تهران، تا رشد اساسی خود، رشدی که در عصر ناصرالدین شاه محقق شد، هنوز چند دهه فاصله داشت. یک ناظر اروپایی، تهران توسعه یافته عصر ناصری را این چنین توصیف می‌کند: «تهران شهری است زاده و بالیده در شرق. اما اکنون به کسوتی دیگر درآمده و بدان آغازیده که تن‌پوش خود را به محصول خیاط‌خانه‌های محله «وست‌اند» لندن همانند سازد. تهران اروپایی بی‌گمان پدیدار شده یا آنکه در حال پدید آمدن است، اما اگر هنوز بتوان تمایزی میان تهرانی شرقی و اروپایی حس کرد، باید گفت که تهران شهری است در مسیر اروپایی شدن، بر بستری آسیایی.»

منبع: منصوره اتحادیه، اینجا طهران است، نشر تاریخ ایران، 1377.