فقر روششناسی در تاریخشناسی ایرانیان
محمدحسین صادقی
از جمله مهمترین موضوعات هر علم، دانش و معرفتی روش تحقیق است. امروزه و با گسترش روزافزون شاخههای متعدد علوم و دانشهای مختلف، هر علمدانشی از روش تحقیق خاص خود برخوردار شده است؛ بهطوریکه هر پژوهشگری برای نیل به هدف غایی آن علم/ دانش ناگزیر از پیروی از روش تحقیق خاص همان علم یا دانش است. به همین گونه، تاریخ نیز بهعنوان معرفتی پرارزش و خاص از روش تحقیق ویژه خود برخوردار است.
آنچه نگارنده را بر این داشت تا در باب مساله روش تحقیق در تاریخ، سخن گوید کم توجهی به این شاخه از تاریخشناسی(در ایران) است که نگارنده این سطور از آن تحت عنوان «فقر روششناسی» یاد میکند.
محمدحسین صادقی
از جمله مهمترین موضوعات هر علم، دانش و معرفتی روش تحقیق است. امروزه و با گسترش روزافزون شاخههای متعدد علوم و دانشهای مختلف، هر علمدانشی از روش تحقیق خاص خود برخوردار شده است؛ بهطوریکه هر پژوهشگری برای نیل به هدف غایی آن علم/ دانش ناگزیر از پیروی از روش تحقیق خاص همان علم یا دانش است. به همین گونه، تاریخ نیز بهعنوان معرفتی پرارزش و خاص از روش تحقیق ویژه خود برخوردار است.
آنچه نگارنده را بر این داشت تا در باب مساله روش تحقیق در تاریخ، سخن گوید کم توجهی به این شاخه از تاریخشناسی(در ایران) است که نگارنده این سطور از آن تحت عنوان «فقر روششناسی» یاد میکند. شاید بتوان این وضعیت را نتیجه جدید بودن تاریخنگاری(به معنای امروزین آن) در ایران دانست. اگرچه در ایران از گذشته تاکنون تاریخ جایگاهی خاص در میان علوم و معارف داشته است اما آنچه از آن تحت عنوان تاریخشناسی یاد میشود را میتوان ترکیبی از سنت تاریخنگاری ایرانیان و مسلمانان و آشنایی ایرانیان با غربیها و تاریخنگاری ایشان در دوره جدید دانست. در دوره جدید همپای ورود انواع علوم و فنون جدید همچون روانشناسی، جامعهشناسی، انواع مهندسی و پزشکی و... به ایران معارف قدیمی همچون تاریخ نیز دچار نوعی دگرگونی ساختاری شدند بهطوریکه عملا نمیتوان تاریخنگاری و تاریخشناسی امروزین را با تاریخ و تاریخنگاری سدههای پیشین یکی دانست. در این مورد جدا از مقوله روش میتوان به توجه نشان دادن تاریخنگاران ایرانی به مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... در تاریخ ایران اشاره کرد.
در دوره جدید از جمله موضوعاتی که درباره تاریخشناسی(به معنای امروزین) مطرح شد، روش تحقیق در تاریخ بود. با این حال تاریخشناسان ایرانی آنچنان که باید و شاید به این مقوله توجه نشان نداده اند. تعداد پژوهشهای مستقلی که درباره روش تحقیق در تاریخ/ تاریخشناسی صورت گرفته به مراتب کمتر از سایر حوزهها (تاریخ سیاسی، اقتصادی و...) است. البته نباید پژوهشهای صورت گرفته را نادیده انگاشت و اهمیت آنها را انکار کرد اما اگر از جامعه دانشگاهی تاریخی ایران انتظار داشته باشیم که بیش از پیش به این مقوله بپردازد، انتظار نابهجایی نداشتهایم. آثار تالیف یا ترجمه شده مربوط به روش تحقیق تاریخ در ایران علاوه بر ایرادات و کاستیهایی که دارند کم و انگشتشمار هستند. علاوه بر این، این آثار صرفا در سطح ارائه اطلاعات تکراری و شبیه به هم، تکیه روی نکات ویرایشی و آموزش تکنیکها و روشهای پژوهش تاریخی باقی مانده و گامی فراتر ننهادهاند. آنچنان که دکتر حسن حضرتی نیز در [دیباجه] کتاب «روش پژوهش در تاریخشناسی» گفته است: روششناسی تاریخی(methodology) که ناظر به آموزش انواع روشهای توصیف، تبیین و تحلیل تاریخشناسی است و معرفتشناسی تاریخی(epistemology) که ناظر به فهم مباحث معرفت شناختی مانند عینیت و نسبیت در تاریخشناسی و... است، هنوز مورد توجه تاریخشناسان ایرانی قرار نگرفته است.
عدم توجه شایسته به مقوله روش تحقیق در تاریخ باعث بروز کاستیهای فراوانی در تاریخنگاری ایرانیان شده است. مسالهای که نگارنده این سطور از آن با عنوان«بحران روش در تاریخشناسی ایرانیان» یاد میکند پیامد همین عدم توجه شایسته به روش تحقیق در تاریخشناسی است. «بحرانی» که نمود آن به وضوح در اکثر پایاننامهها، رسالهها، مقالات و کتبی که از سوی دانشجویان و استادان تاریخ نگاشته میشود قابل مشاهده است. به زعم نگارنده، این بحران نهتنها جلوی پیشرفت تاریخشناسی را بهعنوان معرفتی که موجودیتش در برابر سایر علوم جدید(روانشناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی و...) به خطر افتاده است نمیگیرد، بلکه باعث عقبگرد آن نیز میشود. شاید اگر تاریخشناسان ایرانی همین روند را ادامه داده و بدون در نظر گرفتن «روش تحقیق» و صرفا از روی ذوق، علاقه یا احساس مسوولیت دست به تاریخنگاری بزنند در آیندهای نه چندان دور تاریخشناسی ماهیت خویش را از دست داده و تبدیل به چیزی شبیه شعر(آنچه ارسطو برتر از تاریخ میدانست) شود.
ارسال نظر