در سال ۱۲۰۰ه.ق که آغامحمدخان قاجار تهران را به پایتختی برگزید، این شهر از نظر صنعت و تجارت اهمیت چندانی نداشت و مدت‌ها طول کشید تا به لحاظ فرهنگی نیز بر شهرهای دیگر برتری بیابد. این شهر حتی به لحاظ ابنیه نیز توجه کسی را برنمی‌انگیخت، چنان‌که جیمز بیلی فریزر که در سال ۱۸۳۸ تهران را دیده، می‌گوید هیچ بنای عمومی، جز مدرسه و مسجد در این شهر نیست و داخل شهر خرابه بسیار است. او همچنین افزوده که تنها معابر شهر معابر بازار هستند که می‌توان آنها را کوچه نامید. در همان تاریخ تبریز مهم‌ترین مرکز تجارت ایران بود، زیرا عمده‌ترین مراودات تجاری ایران با ممالک دیگر تا ۱۸۷۰م/ ۱۲۸۷ه.ق از طریق این شهر انجام می‌شد. شهرهای دیگر مانند کاشان، اصفهان، یزد و همدان نیز، از لحاظ اقتصادی و فرهنگی در آن زمان بر تهران مزیت داشتند. دکتر پولاک اتریشی می‌نویسد: پیشه‌وران تهران به زحمت از عهده تهیه احتیاجات خود شهر برمی‌آیند.

تهران دارای پنج محله بود و بازار، متمایل به دروازه شاه‌عبدالعظیم، چنین موقعیتی داشت: ارک و عودلاجان در شمال بازار، سنگلج در غرب، چالمیدان در شرق و محله بازار در جنوب آن واقع بود. در ۱۲۶۹ه.ق بازار تهران بسیار کوچک می‌نمود و فقط دارای ۱۲۳۶ دکان و ۱۷ کاروانسرا بود. بدیهی است مراکز اقتصادی شهرهای ایران، بازارها بودند و به موازات رشد شهرها، بازارها نیز گسترش یافتند. بازار فقط مرکز تجارت، صنعت و خرید و فروش‌های خرد و کلان نبود، بلکه نقش فرهنگی، سیاسی و حتی تفریحی نیز داشت. خاصه نقش مذهبی آن بسیار مهم بود، زیرا ارتباط نزدیکی با روحانیت داشت. به همین علت بازار تهران در اواخر قرن، جنبه سیاسی به خود گرفت و قدرت بازار به بافت و ارتباط ناگسستنی بین عوامل اجتماعی و اقتصادی وابسته بود. بازار تهران در اواسط قرن سیزدهم هجری قمری رونقی نداشت ولی روی به گسترش نهاده بود. طبق آمار ۱۲۶۹ ه.ق تعدادی دکان و کاروانسرا، در حال تاسیس بودند که بدون شک به دستور امیرکبیر ساخته ‌شده‌اند. چون اولین اقدامات برای رونق تجارت و صنعت تهران، به وسیله امیرکبیر انجام می‌گرفت و این اقدامات مرتبا در روزنامه وقایع‌اتفاقیه درج می‌شد.

بدون شک تجار نیز متوجه اهمیت چنین کاری بودند و برای گسترش بازار سرمایه‌گذاری می‌کردند. در نزدیکی قورخانه مبارکه ۴۲ دکان تازه‌ساز بود که تعدادی از آنها هنوز کاملا دایر نشده بود. بازار دولت هم با ۱۰۷ دکان در دست ساخت بود. بعضی از کاروانسرا‌ها را تجار به شراکت می‌ساختند، مانند کاروانسرای حاجی محمد قاسم و آقا سیدعبدالله و کاروانسرای نو که سه دانگ آن متعلق به دو نفر دیگر بود. کاروانسرای آقا احمد ۷۷ باب دکان داشت و ارامنه نیز کاروانسرای خاص خود را داشتند. بازار تهران از جنبه تجارت و صنعت ویژگی مهمی نداشت و از رونق چندانی برخوردار نبود. خرید و فروش اجناس ۲۳درصد، فروش آذوقه ۱۸درصد و عرضه محصولات صنعتی ۴۸درصد معاملات را تشکیل می‌داد. سایر فعالیت‌های بازار مانند اتوکشی، سمساری، صرافی، دلاکی، مکتب‌داری، چاپ‌خانه، بنکداری و جراحی را می‌توان جزو خدمات به‌شمار آورد.

چون بازار محل سکونت نبود نسبت به سایر محلات شهر، دکان‌های آذوقه‌فروشی کمتری داشت. در محلات مسکونی شهر، مهم‌ترین دکان‌ها از لحاظ آذوقه، بقالی، خبازی و سپس علافی بود اما در بازار بقالی و خبازی در ردیف‌های هشتم و نهم قرار داشتند. برعکس برخی از مشاغل مربوط به خوراکی‌ها فقط در بازار وجود داشت. از جمله فرنی‌پزی، نخودبریزی، خربزه‌فروشی (دو عدد در عودلاجان)، سقط‌فروشی و مرغ‌فروشی. در محله چالمیدان نیز فقط یک باب مرغ‌فروشی بود. برخی از اجناس که مهم‌ترین آنها پارچه بود، فقط در بازار فروخته می‌شد. شاید به این دلیل که پارچه جزو اجناس وارداتی بود. پارچه‌های نخی از هند و انگلیس و روسیه وارد می‌شد و به بازار تهران می‌رسید. چیت از روسیه و هندوستان وارد می‌شد. در بازار تهران ۹۰ دکان بزازی وجود داشت ... که جمعا بالاترین تعداد دکانی است که به فروش جنسی خاص اختصاص داشت.

منبع: منصوره اتحادیه، اینجا طهران است، نشر تاریخ ایران، 1377.