واکاوی - ۱۱ بهمن ۹۵
وبا- حصبه
در اغلب شهرهای ایران وبا هست. حصبه که جزو اعضای رئیسه خانوادهها شده، نه زمستان دست برمیدارد نه تابستان و از قرار شرحی که در روزنامه نوشته بود دو کرور آدم در این دو ساله از این امراض تلف در ایران شده است (یعنی یک میلیون نفر) که اگر همان دوازده قران خرج دفن این اموات بیصاحب را که دولت میدهد در اول وهله خرج جلوگیری از این امراض شده بود آنقدر آدم تلف نمیشد. چنانچه مینویسد اغلب خانوادهها بهقدری پول دوا و حق القدم طبیب دادهاند که دیگر نان شب و یک تکه اسباب ندارند، فنای محض شدهاند و گدایی باید بکنند.
وبا- حصبه
در اغلب شهرهای ایران وبا هست. حصبه که جزو اعضای رئیسه خانوادهها شده، نه زمستان دست برمیدارد نه تابستان و از قرار شرحی که در روزنامه نوشته بود دو کرور آدم در این دو ساله از این امراض تلف در ایران شده است (یعنی یک میلیون نفر) که اگر همان دوازده قران خرج دفن این اموات بیصاحب را که دولت میدهد در اول وهله خرج جلوگیری از این امراض شده بود آنقدر آدم تلف نمیشد. چنانچه مینویسد اغلب خانوادهها بهقدری پول دوا و حق القدم طبیب دادهاند که دیگر نان شب و یک تکه اسباب ندارند، فنای محض شدهاند و گدایی باید بکنند.
قیمت دوا
دوای فلوس که نازلترین دواها بود که یک سیر آن شانزده مثقال چهار شاهی قیمت داشت الان یک مثقال آن به سی شاهی، دو قران رسیده است. دواهای قیمتی فرنگی از اینرو قیاس شود. زلو دانهای سه تومان و پنج تومان در طهران رسیده بود. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۳۱۳)
بیچاره ایران و ایرانی
بیچاره ایران و ایرانی، من گمان میکنم بیشتر از دول متخاصم دچار مصیبات و شداید شد. در آلمان یا در انگلیس هیچ شنیده نشده است از گرسنگی آدمی تلف شده باشد و حال آنکه در ایران یک ملیان (میلیون) مخلوق از جوع تلف شده. در فرانسه یا اتریش هیچ مسموع نشده مرض حصبه یا کلرین و کلرا ذیروحی را کشته باشد. در صورتیکه به حساب دکترها دو کرور آدم در این دو ساله از این دو مرض بدرود زندگانی گفته است. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۳۱۷)
تلفات ایران
در ایتالیا یا بلغار گفته نشده است جماعت بیگناه بیطرفی شهید شده باشند و حال آنکه در مملکت ما از یک کرور متجاوز بیگناه و مردمان زارع فقیر دنیا را وداع ابدی گفته [اند.] پس تلفات انسانی ما در حال بیطرفی از عدم توجه پادشاه و رجال و وزرا و لیدرهای احزاب سیاسی ما به مراتب بیش از دول متحارب بوده. گرسنگی و امراض و سهلانگاری رجال ما از توپهای هوتزر و بمبهای آسمانپیمایان و ترپیلهای تحت البحری و گازهای خفهکننده و شعلههای سوزان تلفاتش بیش بوده است. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۳۱۷)
گرفتاریهای اقتصادی
این از حیث تلفات، اما از حیث اقتصاد دیگر برای ایرانی پشیزی باقی نیست. فقر و مسکنت سراسر مملکت ما را فراگرفته روزبهروز هم بدتر و سختتر میشود و امسال هم معلوم نیست محصول بهتر از سال گذشته باشد. سایر امتعه هم که خدا میداند به کجا و چه جا رسیده که هر ایرانی در ترتیب امر معیشت خود دچار هزاران مشکل شده که یکی از آن در ایام عادی سالهای قبل از جنگ برای فنای هر خانواده کافی بود. باری بگذریم از این مطالب که نوشتن آن جز سوزش قلب کاتب دیگر اثری در دوره ما به آن مترتب نیست. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۳۱۷)
عمارتسازی انگلیسها
از دم دروازه راه کوشک تا نزدیک آسیاها و باغ موثق دیوان تمام را عمارت ساخته و میسازند. احدی به غیر آنها قادر به بنایی کردن نیست. آجر هزاری دوازده تومان، آهک خرواری هفت تومان شده است. تیر که دانهای چهار هزار بود دو تومان. هرچیز خوب وارد شهر شود بهسمت اردو و عمارتهای انگلیسها میبرند.
خوبخوری انگلیسها- فرق آنها با روسها
جوجه دانهای هشت هزار شده. انگلیسها عسل بسیار میخورند چارکی دوازده قران، و بهقدری عسلهای سفید خوب برای آنها میآورند که هیچوقت در قزوین دیده نشده است. انگلیسها مثل روسها غذای بد، میوه بد نمیخورند. مثل ولایت خودشان گذران صحیح دارند. ابدا دیده نشده است در کوچه با یک زن ایرانی صحبت کرده باشند، یا مثل روسها حرف بد و لیچار بگویند. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۴/ ۵۳۴۳)
راهسازی
روزی دو سه هزار تومان به عمله مزد میدهند که راه بسازند. اما دربند کار کردن عمله چندان نیستند. اغلب عملهها هیچکاری نمیکنند و مزد خود را میگیرند. اغلب اعلان میکنند که هرکس بهعنوان ما غله بخرد چنین و چنان میکنیم، اما خیر محرمانه متصل غله خریده یا حمل میکنند یا انبار.
قیمت گندم
محمود و رحیم خیاط الموتی چند ماه است متصل برای آنها کیسه میدوزند که گندم میریزند، چنانچه نان باز یک من هشت هزار است و گندم چهل تومان باوجود آنکه سر خرمن است برنج سه تومان و نیم تا چهار تومان. همهچیز گران است و حاصل کم است. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۳۴۴)
قیمت غله
صولت گرما شکسته شد. شبها خنک و پشه بسیار کم شده است. ترکها میگویند «کلش دوشدی قیش دوشدی» کلش- قسمت خشن و درشت ساقها و برگهای گندم و جو که پس از درو در زمین میماند. مثل ترکی است به معنی وقتی کلش به زمین افتاد تابستان هم تمام میشود. کربلایی غلامعلی از شهر آمده تازهای نداشت جز قیمت ارزاق که میگفت با وصف آنکه وسط خرمن است گندم چهل و پنج الی پنجاه است، آرد گندم تا هفتاد تومان قیمت دارد، جو سی تومان است، برنج هنوز سه تومان سه تومان نیم است. هیچ امید ارزانی نیست. خداوند رحم به حال مردم کند. دیگر امسال کسی اشیاء فروختنی و گرو گذاشتنی هم ندارد. الان در الموت گندم یک من شاه یک تومان است. (سالور، ۱۳۷۴: ج۷، ۵۳۴۶)
- ماخذ: سالور، قهرمان میرزا، روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ۱۰ جلد. به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار. تهران: اساطیر.
ارسال نظر