گرسنگی و مرگ در دوران مخبرالسلطنه
روزنامهها را خواندم. قحط و غلا در تمام مملکت حکمفرماست. مسلمانان و ودایع الهی از گرسنگی تلف میشوند. در شهر قم روزی پنجاه نفر عجالتا تلف میشود. در همدان سی هزار نفر فقیر اسمنویسی شده است. در طهران خبرنگار «رعد» به چشم دیده که جمعی زن و پیرمرد از سلاخخانه خون گوسفند برای تغذیه خود و اطفالشان میبردند. شتر مردهای در خندق شهر افتاده بوده گوشت و پوست حتی استخوانهای آن را مردم شبانه برای خود بردهاند. «رعد» مینویسد با یک نفر از دموکراتهای جدی ملاقات کردم و گفتم این چه ترتیب است که شما و رئیس کمیته آقای مخبرالسلطنه رفتار میکنید.
روزنامهها را خواندم. قحط و غلا در تمام مملکت حکمفرماست. مسلمانان و ودایع الهی از گرسنگی تلف میشوند. در شهر قم روزی پنجاه نفر عجالتا تلف میشود. در همدان سی هزار نفر فقیر اسمنویسی شده است. در طهران خبرنگار «رعد» به چشم دیده که جمعی زن و پیرمرد از سلاخخانه خون گوسفند برای تغذیه خود و اطفالشان میبردند. شتر مردهای در خندق شهر افتاده بوده گوشت و پوست حتی استخوانهای آن را مردم شبانه برای خود بردهاند. «رعد» مینویسد با یک نفر از دموکراتهای جدی ملاقات کردم و گفتم این چه ترتیب است که شما و رئیس کمیته آقای مخبرالسلطنه رفتار میکنید. گفت من چند مرتبه به آنها گفتم که داخل عمل نان نشوید از عهده مخبرالسلطنه خارج است، قبول نکرده مرا مردود نمودند. حتی صفت ارتجاع به من دادند. حالیه به این ترتیب است که میبینید. میگویند دولت دو کرور تاحال برای نان پول داده و هیچ تفاوتی به حال مردم نکرده است.
انگلیس- پلیس جنوب
انگلیسها در ارومیه از اهالی بومی و ارامنه قشون میگیرند. از روسها اجیر میکنند. تا همدان نظام آنها آمده. پنجاه اتومبیل جنگی جدیدا وارد کرمانشاهان و همدان نمودهاند. در قائن و سیستان و شهرهای خراسان هم پیدرپی قشون و مهمات وارد مینمایند. از جماعت بربری عدهای قشون داوطلب گرفتهاند. پلیس جنوب هم تا اصفهان رسیده در آنجا هم مشغول تشکیلات پلیس شدهاند.
غارت ساوجبلاغ
روسها مجددا ساوجبلاغ را غارت کردند. فراریهای آن تا زنجان گرسنه [و] لخت [و] عور آمدهاند. در شهر و دهات خمسه پنج هزار نفر روس مشغول حرکات شنیع هستند. سوای قتل، غارت، دزدی، اینک به زنهای دهات هم دستاندازی مینمایند.
چپاول خوانسار
در خوانسار مینویسند از شدت چپاول و غارت از ده هزار نفر آدم یک نفر که پنج تومان داشته باشد، موجود نیست. با وصف این حال سه هزار از اشرار به جان اهالی افتاده [اند] که از هیچچیز و هیچ امری مضایقه ندارند.
قحطی
طهران و کل ایران به واسطه قحطی و قطاعالطریقی به صدا آمده. اغلب شهرها تعطیل عمومی شده و در تلگرافخانهها متحصن[اند] حکومت و قوه برای اشرار میخواهند. آقای مستوفیالممالک استعفا دادهاند و هنوز ابقای خودش یا دیگری معلوم نبود. از میتینگ و نتیجه آن هم در این جراید ذکری نشده بود. اعلامیه «ستاره ایران» روانه شده بود که اظهار تنفر از انگلیسیها و بعضی حرکات آنها درج بود. همانطور که شیخ نوشته بود به زبان و قلم دشمنتراشی میکنیم.
بیهوش در خیابانها
بارندگیهای متوالی به طرز قدیم یعنی تند و طولانی الحمدلله شده. کوه البرز مثل تخممرغ سفید است، انصافا حظ میدهد. امید است سال آتیه مردم از این عسرت نجات یابند. اما حالت حالیه طهران از حیث کثرت فقرا و مردم پریشان خیلی اسفآور و محل رقت است، قسمی که هر روز یک عده کثیری تلف میشوند. در کوچه و خیابان متصل مردم افتاده و بیحال دیده میشود، خصوص بچههای کوچک لخت و برهنه که نوشتن ندارد.
شبها تا صبح تیر و تفنگ است
یکشنبه دوم شهر رجب، ۲۴ حمل- مقارن ظهر کربلایی غلامعلی از شهر آمد. کاغذجات و روزنامه داشت. وضع شهر قزوین خوش نیست، چه از بابت قحطی، چه از بابت نبود امنیت. شبها تا صبح تیر و تفنگ است و کسی خواب ندارد و شبی نیست چند خانه سرقت نشود. از دروازه بیرون هم هرکس چیزی ببرد جانش هدر است، خصوصا آن چیز خوراکی باشد. میگفت هرچه امسال هرکس به هرجایی حمل کرد یا سرقت کردند با مکاری به شهر و دیار دیگر برد فروخت. هرقدر از رشت مالالتجاره یا برنج فرستادند سر از همدان بیرون آورد، از همدان به قم و قس علیهذا. امروز هم دیگر مکاری یا الاغدار یا گاریچی نیست. همه از پا افتادهاند. هیچچیز به جایی حملونقل نمیشود. حتی پست به طهران پیاده میرود. فقط اگر گاهی اتومبیل به طهران برود.
توقیف جراید- وضع تهران
رکنالدوله رقعه اظهار محبت و همراهی و احوالپرسی نوشته ضمنا سوغاتی الموت خواسته بود. اعظمالدوله پسرعمو رئیس ایلات قزوین شده، لیکن وارد نشده است. کاغذجات طهران تازهای که داشت توقیف تمام جراید است جز روزنامه «ایران» که بهطور رسمی یا نیمرسمی طبع میشود که کاش این توقیف را از روز ابتدای جنگ نموده بودند که آنقدر مفاسد تولید نشده بود. تمام اغتشاش ایران زیر سر جراید است. این اواخر منازعات بین خود اربابجراید بیشتر مایه فضیحت گردید. هنوز کابینه ترمیم نشده و چهار نفر از وزرا نامعلوم است. مشیرالدوله، موتمنالملک، مخبرالملک جدا استعفا دادهاند. مالیه هم که وزیر نداشت. روزبهروز در طهران قحطی و اتلاف نفوس در تزاید است. ناخوشی حصبه هم هنگامه آدم میکشد. بارندگیهای کامل مثل سالهای قبل از خشکی همهجا شده است. مردم امیدوارند آنچه کشت و زرع شده تلافی سال قبل را نماید. عجالتا در طهران گندم خرواری صد و بیست الی صد و سی تومان است، جو صد تومان.
قحطی و عدم امنیت
روزنامه«رعد»: خبر عمده قحطی و عدم امنیت و سرقتهای کلی فوق همهچیز است و طوری قحط و غلا و کلا دزدان و راهزنان مملکت را احاطه کرده که قلم از تحریر آن شرم و ننگ دارد و سایر مطالب نزد آن وقعی ندارد، مگر بروز وبا در شهر شیراز و انزلی و بعضی محال آذربایجان و مازندران که خدا عاقبت آن را به خیر بگذراند.
- منبع: خاطرات قهرمان میرزا سالور (عینالسلطنه)، مربوط به سال 1297 ه.ش، به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار
ارسال نظر