فقر و وبا
بیماری وبا را «مرض موت» یا «مرگامرگی» نامیدهاند. وبا از خصوصیات سرزمینهای عقبافتاده و از عوامل عقبماندگی است. از جهتی زاده فقر است و از جهتی موجد فقر، قحطی میآورد و به دنبال قحطی میآید. معمولا دامنگیر مردمی است که از وسایل مقدماتی بهداشت و تامین اجتماعی برخوردار نیستند و در بروز بلا محکوم به توقفاند و محروم از فرار. از نظر اقتصادی وبا عاملی است عمده در کاهش میزان جمعیت فعال و کاهش میزان تولید. از نظر سیاسی تاثیر آن در تغییر مسیر تاریخ انکارناپذیر است. ویلیام مکنیل در کتابی تحت عنوان «وبا و مردم» میگوید: «تاریخ سیاسی هر مملکت، پیروزیها شکستهایش با سطح زندگی و تندرستی مردمان آن مملکت تناسب مستقیمی دارد و مورخان از درک این رابطه غافل ماندهاند.
بیماری وبا را «مرض موت» یا «مرگامرگی» نامیدهاند. وبا از خصوصیات سرزمینهای عقبافتاده و از عوامل عقبماندگی است. از جهتی زاده فقر است و از جهتی موجد فقر، قحطی میآورد و به دنبال قحطی میآید. معمولا دامنگیر مردمی است که از وسایل مقدماتی بهداشت و تامین اجتماعی برخوردار نیستند و در بروز بلا محکوم به توقفاند و محروم از فرار. از نظر اقتصادی وبا عاملی است عمده در کاهش میزان جمعیت فعال و کاهش میزان تولید. از نظر سیاسی تاثیر آن در تغییر مسیر تاریخ انکارناپذیر است. ویلیام مکنیل در کتابی تحت عنوان «وبا و مردم» میگوید: «تاریخ سیاسی هر مملکت، پیروزیها شکستهایش با سطح زندگی و تندرستی مردمان آن مملکت تناسب مستقیمی دارد و مورخان از درک این رابطه غافل ماندهاند.» این گفته درباره جامعه گذشته ایران صدق میکند. وبا از امراض بومی ایران بود و تقریبا همه ساله یا دو سال یکبار شیوع مییافت و رشته زندگی و فعالیت اجتماعی را تا اندازهای فلج میساخت.
بنابر نوشتههای موجود در مآخذ و شهادتنامهها اولین علامت آن احساس سرگیجه و پیچیدن زنگ در گوش همراه اضطراب شدید است. سپس عارضه اسهال یا تهوع یا هردو شروع میشود. گویی رودهها در یک لحظه و یکباره خالی میشوند. اگر شخص طی روز مبتلا شود اولین احساس او وحشت از حالتی است که به او روی آورده. در بسیاری از نوشتهها همین ترس را عامل اصلی مرگ دانستهاند. اگر علائم بیمار در شب بروز کند، بیمار مضطربانه و شگفتزده بیدار میشود. سوزشی در انتهای معده و سنگینی در کمر احساس میکند، دست و پایش تیر میکشد و عرق چسبناکی بدنش را میپوشاند. ضربان نبض احساس نمیشود و گاهی با سردرد نیز همراه است. اگر در این مرحله بیمار تکان بخورد یا از جای برخیزد، اسهال و استفراغ در چند لحظه عارض میشود. این مرحله از نیم ساعت تا یک ساعت طول میکشد. بعد مرحله انقباض عضلانی همراه با درد شدید خاصه در نوک انگشتان دست و پا میباشد.
اگر بیمار از این حالت برخاست که خود بستگی به قدرت جسمانی او دارد، شفا یافته است، ورنه به آخرین مرحله بیماری که بیهوشیهای متوالی است میرسد. نگاه او بیحرکت است، رنگ چهره به کبودی میگراید، تنفس سنگین و کلام نامفهوم میشود، نبض آهستهتر و نامحسوستر میشود و از این مرحله تا مرگ یعنی از آغاز تا پایان بیماری چند ساعتی بیش فاصله نیست. اروپاییان این بیماری را در مشرق زمین نخستینبار در ۱۸۱۷میلادی/ ۱۲۳۲قمری از طریق هند شناختند و آن را به نام «کولرا» یا وبای هندی و وبای آسیایی خواندند. هرچند از تحقیقات بعدی دریافتند که همین بیماری شصتبار بین سالهای ۱۴۳۸ و ۱۸۱۷ شرق و غرب را فراگرفته بود. این نکته معناداری است که علت توجه انگلیسها به وبای هندی براثر لطمه شدیدی بود که به مالالتجاره و کشتیهای نظامی انگلیس در هند وارد آمد و اقتصاد غربیان را به خطر انداخت. همین وبای هندی بود که در تابستان ۱۲۳۶ ه.ق پس از اینکه کلکته و دهلی و بمبئی را فراگرفت، از راه مسقط به خلیجفارس نیز آمد.
منبع: هما ناطق، مصیبت وبا و بلای حکومت، نشر گستر، 1358.
ارسال نظر