غنای مفهومی آثار طباطبایی
من بهعنوان کسی که آثار دکتر طباطبایی را خواندهام لازم است به دو نکته اشاره کنم: زمانیکه ما انعکاس اندیشه مصرفی غرب در ایران را بررسی میکنیم به مهمترین اثری که برخورد میکنیم کتاب مرحوم ذکاءالملک فروغی (سیر حکمت در اروپا) است. وقتی این اثر را با کتب دکتر طباطبایی مقایسه کنیم، به پیشرفت خود در این حوزه بنابر گذر زمان پی خواهیم برد. آثار ایشان از منظر غنای مفهومی بسیار صاحب اهمیت است. نکته دومی که مایلم اشاره کنم در مورد بحثی است که ایشان در رابطه با ایران مطرح کردند. در درجه اول این یک تئوری جدید نه تنها در سطح ایران بلکه در عرصه بینالمللی است.
من بهعنوان کسی که آثار دکتر طباطبایی را خواندهام لازم است به دو نکته اشاره کنم: زمانیکه ما انعکاس اندیشه مصرفی غرب در ایران را بررسی میکنیم به مهمترین اثری که برخورد میکنیم کتاب مرحوم ذکاءالملک فروغی (سیر حکمت در اروپا) است. وقتی این اثر را با کتب دکتر طباطبایی مقایسه کنیم، به پیشرفت خود در این حوزه بنابر گذر زمان پی خواهیم برد. آثار ایشان از منظر غنای مفهومی بسیار صاحب اهمیت است. نکته دومی که مایلم اشاره کنم در مورد بحثی است که ایشان در رابطه با ایران مطرح کردند. در درجه اول این یک تئوری جدید نه تنها در سطح ایران بلکه در عرصه بینالمللی است.
در اینجا ما با نوع جدیدی از ملیت و آگاهی ملی مواجه هستیم که در اندیشه غربی پیدا نمیکنیم. در مورد ارتباط این بحث با لیبرالیسم باید اشاره کنم که اعتقاد لیبرالیسم به آزادی فردی، حقوق بشر و انسان را به گونهای فراملیتی و جهان وطنی در نظر میگیرد اما جهانوطنی در این بحث اگر جایگاهی داشته باشد، معنایی اقتصادی و سیاسی دارد، نه معنای فرهنگی و هویتی و از آنجا که انسان موجودی فکری و وابسته به هویت است، بدون تعلقات فرهنگی و اعتقادی و ارزشی خود وجود ندارد. من گفته معروف هایک را یادآوری میکنم که میگوید: «فردگرایی یک تئوری اجتماعی است.» یعنی آنکه فرد را در داخل اجتماع میتوان تعریف کرد و بیرون اجتماع فرد تعریفی ندارد و در داخل اجتماع فرد یعنی هویتش و هویت او هم به فرهنگ، سوابق و تاریخ او باز میگردد. بنابراین بحث ایران که اینجا مطرح شده است در واقع هویت ما هست. این آزادیخواهی، فردگرایی و لیبرالیسم بدون هویت حرفی انتزاعی است اما من به انتقاداتی که پیشتر به مفهوم ناسیونالیسم غربی در ایران داشتم هنوز هم باور دارم و دکتر طباطبایی نیز این مباحث را در نوشتههای خود کاملا مرزبندی کردهاند. ما ناسیونالیسم ایرانی نداریم اما ایرانیت، فرهنگ ایرانی و آگاهی ملی ایرانی داریم که دکتر طباطبایی هم آنها را شاکله بندی کردهاند اما من فکر میکنم آنچه یک عده بهعنوان ناسیونالیسم ایرانی علم کردهاند و از قبل آن دکانی برای کسب قدرت سیاسی زدهاند به این مبحث ارتباطی ندارد و معتقدم که ارزش کاری که دکتر طباطبایی در رابطه با ایران انجام دادهاند بسیار فراتر از این سخنان است و در چارچوب به دستگیری قدرت و تعابیر محقر روزمره سیاسی نیست. بنابراین خواهشمندم چه منتقدان و چه طرفداران، بحث ناسیونالیسم را به دکتر طباطبایی نسبت ندهند.
سخنان موسی غنینژاد
در نشست «تاملی درباره ایران»
ارسال نظر