هانری رنه دالمانی در مورد القاب و عناوین دوره قاجار می‌نویسد: «غالب عمال دولتی دارای لقبی هستند که به آن افتخار می‌کنند. این لقب را شاه با فرمانی به آنها می‌دهد، ولی کار و حقوق منظمی ندارند، این القاب که به منزله نام اصلی اشخاص شده‌اند به چندین طبقه تقسیم می‌شوند و کلمات سلطنه و دوله و ملک و ممالک و سلطان و خاقان و غیره را در دنبال دارند؛ مانند اعتمادالسلطنه و اعتمادالدوله و اعتمادالملک و اعتمادالممالک و اعتمادالسلطان و اعتماد خاقان و اعتماد خلوت و اعتماد دفتر و اعتماد دیوان و غیره. کمتر اشخاصی پیدا می‌شوند که دارای لقب نباشند. عنوان خانی و میرزایی از عناوین عادی و معمولی محسوب می‌شود زیرا که غالب اشخاص اداری که لقب ندارند دارای این عنوان‌ها هستند مانند میرزا تقی خان و میرزا حسن‌خان و غیره. لقب سلطان که به شاه عثمانی تعلق دارد در ایران به صاحب منصبان جزء قشون داده می‌شود و گویا مخصوصا برای رقابت با عثمانی‌ها به این عمل مبادرت نموده‌اند. اعیان و اشراف ایران برای فرزندان خود هم در صغر سن چنین القابی را از شاه می‌گیرند و چون این اطفال بزرگ شدند و به مقامی رسیدند ممکن است تغییر لقب دهند و لقبی بالاتر از آن را از شاه بگیرند. هرایرانی ثروتمند می‌تواند چنین لقبی را خریداری کند، حتی تاجرها هم گاهی به القاب ملک‌التجار و صدیق‌التجار و اعتمادالتجار و غیره مفتخر می‌شوند اما این القاب جزو ملک موروثی آنها نیست و بعد از مرگشان به فرزندانشان نمی‌رسد مگر اینکه دوباره با پول آن‌را خریداری نمایند.»

منبع: هانری رنه دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، امیرکبیر، 1335.