اختلاس در عهد قاجار
سیستم فاسد اداری در عهد قاجار یکی از عمدهترین مشکلاتی بود که هرگونه توسعه و پیشرفتی را با دشواری مواجه میساخت. این امر از دغدغههای رجال مصلح نظیر قائممقام و امیرکبیر نیز بود ولی ریشهدار بودن آن مانع از این شد که هرگونه طرح جدی به این منظور به ثمر بنشیند. بسیاری از سیاحانی که در این عصر از ایران دیدن کردهاند به این نکته اشاراتی داشتهاند. از جمله هانری رنه دالمانی در سفرنامه «از خراسان تا بختیاری» بهطور ویژه نقش این فساد را در بازسازی راهها در ایران مورد توجه قرار میدهد. «در مواقعیکه شاه به فکر انجام کارهای عامالمنفعهای بیفتد و بخواهد مثلا به اصلاح جادهای بپردازند یا پلی روی رودخانه بسازند، مبلغی که برای این کار منظور شده و از خزانه دولتی بیرون آمده به محض اینکه بهدست کارمندان دولتی میرسد در هرمقام و درجهای مقداری از آن کاسته میشود بهطوری که چون بهدست آخر رسید قابل آن نیست که دستکم شروع به کار کنند.
سیستم فاسد اداری در عهد قاجار یکی از عمدهترین مشکلاتی بود که هرگونه توسعه و پیشرفتی را با دشواری مواجه میساخت. این امر از دغدغههای رجال مصلح نظیر قائممقام و امیرکبیر نیز بود ولی ریشهدار بودن آن مانع از این شد که هرگونه طرح جدی به این منظور به ثمر بنشیند. بسیاری از سیاحانی که در این عصر از ایران دیدن کردهاند به این نکته اشاراتی داشتهاند. از جمله هانری رنه دالمانی در سفرنامه «از خراسان تا بختیاری» بهطور ویژه نقش این فساد را در بازسازی راهها در ایران مورد توجه قرار میدهد. «در مواقعیکه شاه به فکر انجام کارهای عامالمنفعهای بیفتد و بخواهد مثلا به اصلاح جادهای بپردازند یا پلی روی رودخانه بسازند، مبلغی که برای این کار منظور شده و از خزانه دولتی بیرون آمده به محض اینکه بهدست کارمندان دولتی میرسد در هرمقام و درجهای مقداری از آن کاسته میشود بهطوری که چون بهدست آخر رسید قابل آن نیست که دستکم شروع به کار کنند.
سود کارمندان متعدد دولتی در این است که از یکدیگر پشتیبانی کنند و به اصطلاح نان به یکدیگر قرض دهند و بههمین جهت بسیار مشکل است که بتوان چالههایی را که این پول در آنها افتاده است کشف کرد و به همین دلیل است که اوضاع راههای ارتباطی این کشور بهوضع رقتباری درآمده است. در مواقعیکه بهندرت به فکر اصلاح و تعمیر راهی میافتند بهقدری در مصرف پول خودداری میشود که راه خراب سابق بر راه اصلاح شده به مراتب ترجیح دارد. تجملپرستی عمال دولتی آنها را مجبور میکند که به رشوهگیری عادت کنند و به بدترین انواع آن تن دردهند، یکی از تجملات عمال عالیمقام دولتی داشتن نوکر زیاد است که حداقل آن ۵۰ و حداکثر ۵۰۰ نفر است. بنجامین که در سال ۱۸۸۱ در ایران اقامت داشت با اطمینان کامل نقل میکند که صدراعظم در آنموقع ۳هزار نوکر داشت و نگهداری آنان برای او بسیار مشکل و زحمتآور بود. هرشخصی که مختصر مقامی داشته باشد مجبور است که همیشه در موقع بیرون رفتن از منزل عده زیادی مستوفی و منشی و حسابدار و خزانهدار و فراش به دنبال داشته باشد.»
مالیات کسبه و تجار
قبل از اکتشاف نفت در ایران دولت برای تامین هزینهها و گذران امور خود وابستگی زیادی به اخذ مالیات از گروهها و طبقات گوناگون داشت و این مالیات را با عنوانها و بهانههای مختلف از مردم دریافت میکرد. متعاقب این تلاش دولت مردم نیز به انواع روشها نظیر ترک روستاها و شهرها برای فرار از دست ماموران مالیاتی یا پنهان کردن داراییهای خود متوسل میشدند، ولی هیچ یک از این روشها دولت نیازمند را از سرکیسه کردن مردم منصرف نمیکرد. هانری رنه دالمانی در سفرنامه خود به بخشی از این مناسبات که میان حکام و مودیان در زمینه اخذ و پرداخت مالیات در جریان بود اشاره میکند: «مالیاتی که از کسبه و تجار و صنعتگران گرفته میشود از روی اصول و نظم و ترتیب نیست و غالبا مودیان با رشوه دادن به تحصیلداران از تادیه آن معاف میشوند. سابقا قرار بر این بوده که صدی بیست عایدات از تجار و کسبه و صنعتگران گرفته شود ولی امروز قانون معینی در کار نیست و حکام هم به انواع حیل متوسل میشوند تا کمبود مالیات را جبران کنند مثلا در بازار نزاعی بهراه میاندازند و مامورین حکومت اشخاص ثروتمند را دستگیر میکنند و با گرفتن مبالغ زیادی آنها را آزاد میکنند و اگر در دادن پول تعلل نشان دهند با چوب و فلک از آنها میگیرند.»
شیوه محو یک بنای تاریخی
شبها پس از صرف شام مسافران اروپایی برای گذراندن وقت به حکم اجبار در سالن هتل جمع میشوند و با هم به صحبت میپردازند و گاهی هم مزاحم اشخاص مجاور خود میشوند. صحبتهای گوناگونی به میان میآید و هرکسی داستانی میگوید. یکی از داستانهایی که ما شنیدیم راجع به انهدام یک بنای تاریخی بود. گوینده نقل میکرد که یکی از کارمندان دولتی خراسان میخواست خواهر خود را به شوهر دهد، ولی پولی نداشت که جهیزیهای برای او تهیه کند بنابراین به فکر افتاد که کاشیهای سردر یک شاهکار تاریخی مشهد را بردارد و به فروش برساند و به این طریق پولی بهدست آورد تا بتواند خواهر خود را با جهیزیهای که شایسته شأن او باشد به خانه شوهر بفرستد. بنابراین به همراهی چند نفر از همدستهای خود به آن بنا رفت و تمام کاشیهای نفیس سقف آن را کند و در همان حوالی در آب انبار خشکی پنهان کرد. انهدام این بنای تاریخی هیچکس را متاثر نکرد، چون چند روزی گذشت این کارمند هرشب به بهانه میهمانی از شهر خارج میشد و مقداری از این کاشیها را به منزل خود میآورد، پس از مدتی تمام آنها را با صندوق مخفیانه به اروپا فرستاد و به فروش رسانید. بدبختانه چندی بعد دیگران هم به سرمشق او رفتار کردند و همه به غارت این شاهکارهای مهم صنعتی و تاریخی پرداختند و آنچه کاشی نفیس در این بناها بود همه را به وسایل مختلف به اروپا فرستادند. اکنون اگر کسی بخواهد این کاشیهای نفیس زیبا را ببیند باید به اروپا مسافرت کند، زیرا که نمونههای این صنعت نفیس و گرانبها دیگر در ایران یافت نمیشود.
منبع: هانری رنه دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، امیرکبیر، 1335.
ارسال نظر