توصیف کرمان و روستاهای آن در سفرنامه آنتونی اسمیت
واقعیت و افسانه
دکترشمسالدین نجمی- سعیده قرهچاهی
سینا میرشاهی
برای مطالعه و بررسی تاریخ هر جامعهای باید به تمام منابع و آثار در دسترس آن جامعه توجه نمود و هر اثری در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است. سفرنامهها هم بهعنوان یک متن تاریخی از اهمیت فراوانی برخوردارند. این آثار توسط اشخاص مختلفی همچون سفرا، جهانگردان، ماجراجویان و افراد عادی نوشته شدهاند. در این آثار مطالبی نهفته است که در منابع دیگر نمیتوان یافت (عادل، ۱۴۱:۱۳۸۳). تاریخچه سفرنامهنویسی در مورد سرزمین ایران به دوران باستان برمیگردد (گزنفون، ۱۳:۱۳۸۴).
دکترشمسالدین نجمی- سعیده قرهچاهی
سینا میرشاهی
برای مطالعه و بررسی تاریخ هر جامعهای باید به تمام منابع و آثار در دسترس آن جامعه توجه نمود و هر اثری در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است. سفرنامهها هم بهعنوان یک متن تاریخی از اهمیت فراوانی برخوردارند. این آثار توسط اشخاص مختلفی همچون سفرا، جهانگردان، ماجراجویان و افراد عادی نوشته شدهاند. در این آثار مطالبی نهفته است که در منابع دیگر نمیتوان یافت (عادل، 141:1383). تاریخچه سفرنامهنویسی در مورد سرزمین ایران به دوران باستان برمیگردد (گزنفون، 13:1384). بزرگترین سفرنامهنویس در مورد تاریخ ایران پس از اسلام، ابنبطوطه است. ابنبطوطه بزرگترین جغرافینویس قرن هشتم است که در مسافرت خود به ایران در سفرنامهاش از کرمان نام میبرد (بطوطه، 551:1376). تعداد مسافرانی که در دورههای تاریخی مختلف به سرزمین ایران سفر کردهاند، متغیر است.
در دوره صفویان به علت شرایط سیاسی و اجتماعی که حکومت صفوی مهیا کرده بود، تعداد این مسافران افزایش مییابد (بنیاقبال، حیدری، 15:1388). در دوره زندیه به علت هرج و مرج پساز مرگ کریمخان، با کاهش ورود سیاحان به سرزمین ایران مواجه هستیم، اما در دوره قاجاریه به علت موقعیت استراتژیک ایران در آن دوره و همچنین بهبود روابط با دول غربی، تعداد مسافران افزایش مییابد. در دوره پهلوی نیز به دلایل مختلفی چون: جنگجهانی دوم و روابط متشنج ایران با غرب با کاهش سفرنامهنویسی مواجه هستیم (همانجا). سیاحان و مسافران خارجی در دورههای خاص تاریخی با انگیزههای متفاوت به کرمان سفر کردهاند و اوضاع جغرافیایی کرمان نیز نتوانسته است مانع سفر آنان به کرمان شود. به قول سرپرسی سایکس (1867 م) «بیابانهای خشک و لمیزرع کرمان برای مسافران اروپایی به غایت وحشتآور و ترسناک میباشد» (سایکس، 60:1334). قدیمیترین سفرنامهای که در آن شرحی در مورد کرمان آورده شده است سفرنامه مارکوپولو (م 1254) است. مارکوپولو که خود در کرمان سیاحت کرده، شرحی در مورد کرمان و کوهستانهای اطراف آن در سفرنامه خود آورده است.
همچنین در سفرنامه او به ویژگیهای اخلاقی کرمانیها هم پرداخته شده است (مارکوپولو، 143:1334). پس از مارکوپولو آنتونی شرلی که در زمان شاهعباس در ایران حضور داشت در سفرنامهاش (1565 م) از کرمان نام برده است. (شرلی، 225:1387). سیاح بعدی که در اثر خود وصفی از کرمان دارد، مسیو اولیویه است. خشکسالی و بیابانهای کرمان، اولیویه را به تعجب واداشته است (اولیویه 131:1371). پس از آن در سفرنامه «از خراسان تا بختیاری» هانری رنه دالمانی 1863 م از کرمان نام برده شده است. دالمانی طی این سفر به اقتصاد و اجتماع مردم کرمان پرداخته و همچنین به صنعت قالی بافی کرمان نیز اشاره کرده است (دالمانی، 1335: 130). از دیگر سیاحانی که فصلی از سفرنامه خود را به کرمان اختصاص داده، پاتینجر است که در سفرنامه خود به اوضاع اجتماعی مردم ایران و اوضاع نابسامان مردم کرمان میپردازد (پاتینجر، 1384: 257). سفرنامه دیگر اثر سیاح و کرمانشناس معروف، فوروکاوای (1849 م) ژاپنی است.
اهمیت سفرنامه او از حیث پرداختن به جغرافیا، صنعت پشم، فرش و قالی کرمان است (فورو کاوا، 1384: 133). سرپرسی سایکس از جمله سفرنامهنویسانی است که به اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی کرمان آشنایی داشته و پیرامون آن به بحث پرداخته است (سایکس، 1334: 59). فرد ریچاردز انگلیسی 1878 م، سفرنامهنویس دیگری است که در اوایل دوره پهلوی از کرمان دیدن کرده است و در سفرنامهاش از روستاهای کرمان که در مسیر ماهان است نام میبرد (ریچاردز، 1379: 260). مریهاکس (م1887م) در سفرنامهاش تحت عنوان «ایران، واقعیت، افسانه» فصلی را به کرمان اختصاص داده و اتفاقا در آن به اوضاع روستاهای کرمان پرداخته است (هاکس، 1368: 10 و 11).
اهداف سفرنامهنویسان از سفر به کرمان
سیاحان و سفرنامهنویسان غربی اهدافی برای سفر به کرمان داشتهاند که شامل اهداف سیاسی و غیر سیاسی میشوند. گروه اول که فرستادگان رسمی به دربار ایران بودند به دنبال تسهیل راههای استعماری کشور خود بودند و از این حیث لطماتی از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به ایران وارد کردهاند (کروسینسکی، 1369: 8)؛ مانند سرپرسی سایکس که در سال 1893 م بهعنوان فرستاده دولت انگلیس به ایران مسافرت کرد (سایکس، 1343: 9). گروه دوم که اهداف غیرسیاسی داشتهاند بیشتر در جهت اقناع حس کنجکاوی خود به ایران سفر کردهاند. اگرچه این نوع سفرنامهها هم مورد توجه دولتهای استعماری قرار گرفتهاند. سفرنامه آنتونیاسمیت به کرمان در این گروه قرار دارد. (اسمیت، 1369: 10). ضمناً بسیاری از سیاحان در جمعآوری و انتقال اطلاعات در زمینه روحیات، آداب و عادات ایرانیان، نقاط مثبت و نقاط ضعف جامعه ایرانی در مقاطع مختلف تاریخی نقش مهمی داشتهاند. (محسنی راد، 1365: 206).
زندگینامه آنتونیاسمیت
آنتونی جان فرانسیس اسمیت متولد 1929م است. وی نویسنده، جانورشناس، روزنامهنگار و مجری تلویزیون انگلیس، یکی از مشهورترین ایرانشناسان معاصر است. او در دانشگاه آکسفورد در رشته جانورشناسی تحصیل کرده است. مهمترین و معروفترین اثر او که پس از بازگشت از ایران آن را به چاپ رساند سفرنامه «ماهی سفید کور در ایران» است (اسمیت، 1369: 10). آنتونیاسمیت در هشتاد و هشت سالگی در سال 1393 ه.ش در شهر آکسفورد انگلستان در اثر مشکل تنفسی درگذشت (عبدالرشیدی، 1393: 2506).
علت سفر آنتونیاسمیت به ایران
آنتونیاسمیت با مطالعه کتابهای قدیمی درمییابد که در آبهای زیر زمینی معابر باستان ایران، به ویژه در معابد آناهیتا، ماهی سفید کوری زندگی میکند که در دنیا منحصربهفرد بوده و نمونهاش در هیچ جایی پیدا نمیشود. او برای شناسایی و تحقیق در این مورد، با تیمی متشکل از چند نفر از دانشجویان دانشگاه آکسفورد در پنجشنبه 16 ژوئن 1951 (26 خرداد 1330) به سمت ایران حرکت کردند (اسمیت، 1369: 10؛ نیک خلق، 1369: 270)؛ اگرچه هدف وی تحقیق در قناتهای کرمان بود، اما سفرنامه او از نظر مردمشناسی، جامعهشناسی، مسائل اقتصادی، جانورشناسی و جغرافیایی این منطقه حائز اهمیت است. آنتونیاسمیت و هیات همراه از طریق انگلستان به ایتالیا از آنجا به ترتیب از طریق اسکندریه، بیروت، دمشق و بغداد به ایران وارد شدند (اسمیت، 1369: 12).
اوضاع سیاسی کرمان مصادف با ورود آنتونیاسمیت
ورود آنتونیاسمیت به کرمان از لحاظ سیاسی از دوران مهم تاریخ معاصر است. سفر او به ایران مصادف با آغاز نخستوزیری دکتر مصدق و فعالیتهای سیاسی او بود. دکتر مصدق در مجلس چهاردهم طرحی را به تصویب رساند که براساس آن دادن هر امتیاز نفتی به خارجیان ممنوع شد. همین امر در نهایت با کمک نیروهای مختلف منجر به ملی شدن صنعت نفت ایران شد (کاتوزیان، 1368: 27). دکتر مصدق رهبر یک جنبش سیاسی دموکراتیک و دولت مستقل بود؛ اما سایر بخشهای دیگر در دست عمال و نهادهای استبدادی بود و ایران آن زمان نمونهای از حاکمیت دوگانه بود (همان: 41). از آنجا که دولت انگلیس حاضر به پذیرش ملی شدن صنعت نفت ایران نبود، به موازات هم، چند اقدام علیه ایران انجام داد (مدنی، 1380: 384). در این شرایط دشوار پیشآمده برای دولت مصدق که تازه کار خود را آغاز کرده بود. رسیدگی به دیگر امور جامعه و مبارزه با فقر و بدبختی مردم خصوصا روستاییان دیگر مناطق کاری دشوار بود (همان: 423)؛ بنابراین دولت مصدق پولی برای بهبود وضع موجود خصوصا رفاه مردم روستایی نداشت. تفکر سیاسی او حول موضوعاتی چون: بیرون راندن بیگانگان، استقلال کشور، دولت مشروطه و رهبری مردمی متمرکز بود (بنی جمال، 1387: 322). این شرایط بر مناطق دیگر کشور از جمله کرمان که به صحنه رقابت دکتر مظفر بقایی برای دستیابی به قدرت تبدیل شده بود، تاثیر گذاشت (نجمی، 1381: 642).
اوضاع روستانشینان کرمان در سفرنامه آنتونیاسمیت
آنتونیاسمیت در سفرنامه خود به موضوعات متعددی پرداخته که از نظر مردمشناسی و جامعهشناسی روستایی دارای اهمیت است. اگرچه نگاه او انتقادی است و با طنز به شرح زندگی مردم کرمان میپردازد، اما اثر وی از حیث تاریخی دارای ویژگیهای منحصربهفردی است. او در سفرنامه خود به مساله فقر، بیسوادی و بیماری مردم روستانشین کرمان پرداخته است. (نیک خلق، 1369: 272). در ذیل به مهمترین مسائلی که وی در مورد مردم روستانشین کرمان نوشته است، میپردازیم.
تفاخر شهرنشینان
آنتونیاسمیت در چند مورد از سفرنامه خود به تفاخرشهرنشینان اشاره میکند. او ادعا میکند که شهرنشینان خود را با فرهنگتر و زندگی در شهر را امتیازی برای خود میدانند. اسمیت مردم شهر کرمان آن دوره را شهرزده و غربزده معرفی میکند. با این حال اسمیت نوع زندگی و آداب رسوم روستانشینان کرمان را مورد تمجید قرار میدهد. «ما در میان روستاییان و از طریق زندگی با آنها، کشور ایران را دیدیم و آن را مورد تمجید قرار دادیم. در شهرها وضعیت کلا فرق میکرد. ارزشهای شرقی و غربی بهصورت ابتدایی با یکدیگر ادغام شده بودند.» (اسمیت، 1369: 9). «روستاییان به نوبه خود به اندازه شهرنشینان در ساختن تاریخ ایران نقش داشتهاند و همین امر برای ما کفایت میکرد.» (همانجا).
بیماری و رنج مردم روستایی
آنتونیاسمیت در سفرنامه خود با آوردن نمونههایی از رنج و بیماری مردم روستایی کرمان به کمبود پزشک و بیمارستان در شهر کرمان انتقاد میکند و وضع کودکان و نوزادان را مصیبتبار معرفی میکند. همچنین اسمیت در سفرنامه خود به اجتناب بیماران از رفتن به نزد پزشکان میپردازد (گلابزاده، 1382: 240). اسمیت بدون اشاره به علل اشغال ایران به دست متفقین و تحریم اقتصادی دولت مصدق ازسوی دولت انگلیس و رقابتهای سیاسی موجود در این دوره، آن را طبیعی و از مشخصات کشورهای جهان سوم قلمداد میکند. «از هر هفت نفر کودک یک نفر آن مبتلا به عفونت چشم است» (اسمیت، 1369: 115). «به راستی کودکان تحمل و بردباری عجیبی در مقابل عفونتها دارند. بارها دیدیم که چگونه انبوهی از مگسان در کنار چشمان مجروح عفونی طفلی مشغول راه رفتن و پرواز هستند بدون اینکه کودک کوچکترین شکایتی داشته باشد» (همان).
مقام و موقعیت زنان روستایی
آنتونیاسمیت به انتقاد از وضعیت زنان روستایی و خانهنشینی آنها میپردازد و از خانهنشینی زنان در روستاها متعجب شده و آن را نشانهای از عدم توجه مردان به حقوق زنان میداند. اسمیت در این مورد فقط به آوردن یک مثال اکتفا میکند و از پرداختن بیشتر به این موضوع اجتناب میکند.
مهماننوازی روستاییان
در سفرنامه آنتونیاسمیت از رفتار روستاییان بسیار تمجید شده است. وی مهماننوازی را از ویژگیهای ذاتی مردم روستانشین کرمان میداند. در ضمن او اشارهای هم به عادتهای غذایی مردم روستایی کرمان میکند. این قسمت از سفرنامه آنتونی اسمیت که یکی از خصلتهای رفتاری مردم روستانشین کرمان را نشان میدهد از اهمیت فراوانی برخوردار است. «درب ناگهان باز میشود و میزبان با چربزبانی خوشامدگویی که جبرانکننده سکوت اخیر است به تو تحویل میدهد. تو را به اتاقی برده و در بهترین جای آن روی فرش دستبافت مینشاند و از محقر بودن خانه معذرت میخواهد» (همان: 147).«رفته رفته فضای رسمی مجلس میهمانی از بین رفته و جای خود را به محیطی گرمتر میدهد و زنها در مرز مشخصی در کناری ظاهر میشدند و با علاقه جریان صحبتها را تعقیب میکردند» (اسمیت، 1369: 148). «زنها با پاهای برهنه روی سفرهای که کف اتاق مقابل شما پهن شده است بالا و پایین میروند و غذاهای مختلف را مقابل شما میچینند. سفره پر از خوراک میشود و غذای اصلی را برنج تشکیل میدهد و هنوز چیدن غذا به پایان نرسیده است که میزبان بشقاب شما را مملو از برنج میکند» (همان: 149).
انتقاد از شیوه کشاورزی روستاییان
اسمیت در قسمتهای مختلف سفرنامهاش، به انتقاد از شیوه زمینداری و کشاورزی سنتی که محصول کمی را حاصل میکرد، میپردازد. اسمیت همچنین وضعیت کشاورزان را در روستاها مشقتبار میداند و یکی از مهمترین علل فقر و بدبختی روستاییان را شیوه سنتی کشاورزی مردم روستانشین کرمان میداند. «روستاییان برای کشاورزی جسارت به کار گرفتن فقط چند روش تجربی را داشتند. از این رو روشهایی که برای زراعت انتخاب میکردند، با قاطعیت و بدون چون و چرا طی سالیان دراز مورد استفاده قرار میدادند. زندگی به قدری مشقتبار و پرخطر است که کسی حاضر نیست تجربه جدیدی را که در آن احتمال یا خطر کاهش محصول وجود داشته باشد به مرحله آزمایش درآورد» (همان: 172).
سیستم مالیاتی فرسوده
گرفتن مالیات از وظایف همه حکومتها بوده است، اما اسمیت با اشاره به فرسودگی و قدیمی بودن وضع مالیاتی کرمان از آن انتقاد میکند و به این نکته میپردازد که دولت بر همه چیز مالیات تعیین کرده است؛ همچنین اسمیت مالیاتهای زیاد و ناعادلانه را باعث فقر بیشتر روستاییان کرمان میداند که خود باعث تشدید مشکلات مردم شده است. «مالیاتها هم براساس آنچه سالها قبل تصویب شده است پرداخت میشود. در منطقهها، مالیات براساس آنچه که 16 سال قبل تعیین شده بود و مبنای ارزیابی آن میزان بازده زمینهای کشاورزی بوده است دریافت میشد» (همان: 199). «در کشورهایی مثل ایران مشکل اساسی جمعآوری مالیات میباشد. دولت تقریبا به همه چیز مالیات وضع کرده است و مشقت جمعآوری آن را به ماموران وصول مالیات واگذار کرده است» (همان: 201).
مجله مطالعات ایرانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی
دانشگاه شهید باهنر کرمان، سال چهاردهم، شماره بیستوهشتم، پاییز و زمستان ۱۳۹۴
ارسال نظر