مروری بر کتاب «بندرعباس» اثر دکتر ویلم فلور
بندر جهان شمول
دکتر محمد حسننیا
در مورد بندرعباس و اهمیت آن در خلیجفارس کتابهای زیادی تالیف شده است، اما در کتابی که ویلم فلور با عنوان «بندرعباس» نوشته، این شهر به مثابه «شاهراه طبیعی تجاری جنوب شرق ایران» معرفی شده است؛ عنوانی که نشان میدهد مولف میخواهد بر این نکته تاکید کند که بهرغم اهمیت موقعیت طبیعی بندرعباس، آنچنان که شایسته بوده به این بندر توجه نشده است. مولف در این کتاب خواسته است علاوه بر تاریخ شهرنشینی بندرعباس، به موضوع پس کرانههای بندرعباس که میناب از مهمترین آنها است نیز بپردازد.
دکتر محمد حسننیا
در مورد بندرعباس و اهمیت آن در خلیجفارس کتابهای زیادی تالیف شده است، اما در کتابی که ویلم فلور با عنوان «بندرعباس» نوشته، این شهر به مثابه «شاهراه طبیعی تجاری جنوب شرق ایران» معرفی شده است؛ عنوانی که نشان میدهد مولف میخواهد بر این نکته تاکید کند که بهرغم اهمیت موقعیت طبیعی بندرعباس، آنچنان که شایسته بوده به این بندر توجه نشده است. مولف در این کتاب خواسته است علاوه بر تاریخ شهرنشینی بندرعباس، به موضوع پس کرانههای بندرعباس که میناب از مهمترین آنها است نیز بپردازد. براساس نوشته او، در مورد بندرعباس در قرنهای شانزدهم تا هجدهم مباحثی توسط خود مولف و دیگران نوشته شده است؛ اما در این مورد در سده نوزدهم و بیستم کتابی شایسته نوشته نشده است. هرچند کتاب «تاریخ بندرعباس» تالیف سدیدالسلطنه در این مورد مطالبی دارد، اما دارای شکافهای تاریخی است که نیاز به بررسی بیشتر دارد.
فلور یکی از دلایل کمتوجهی به تاریخ بندرعباس و نگاشته نشدن تاریخ این شهر را اجاره داری بندرعباس به دست خاندان آلبوسعید دانسته است؛ یعنی زمانی که امور بندرعباس در دوره قاجار برعهده والی فارس بود، بنابراین مقامات تهران بهصورت مستقیم در بندرعباس حضور نداشتند.فصل نخست کتاب در مورد شهر بندرعباس است. وضعیت جغرافیایی شهر، فاصله آن با شهرهای اطراف، جمعیت، اهمیت آب مصرفی، آثار طبیعی چون کوه «گنو» و وصف جهانگردان در مورد این شهر مطالب آغازین فصل است.مولف سپس به شکلگیری این شهر از ابتدا که روستای کنار «نایبند» بود و در غرب آن دهکده «سورو» قرار داشت، میپردازد و توسعه بندرعباس را مورد بررسی قرار میدهد.
توسعه کالبدی شهر، ساختن دیوارها و قلعهها موضوع بعدی است. براساس مطالب کتاب؛ بندرعباس در سال ۱۸۲۸م به وسیله دیوارهای گلی محصور شده بود. به گزارش کازرونی که در سال ۱۸۴۰م از بندرعباس دیدن کرده است، در بندرعباس قلعههای مستحکمی وجود داشت که یکی از این قلعهها دارای ۱۶ برج و سه در بزرگ بوده است. یکی از این درها به سمت دریا و جنوب قرار داشت و دو در دیگر در شرق و غرب قلعه قرار داشتند. تا سال ۱۸۶۵م بندرعباس یک شهر محصور در دیوارها بود و در امتداد دریا قرار داشت. در سال ۱۹۱۹م به دستور دولت ۶ برج گلی در اطراف شهر ساخته شد و شهر دارای ۵ دروازه بود که از آنها در هنگام ورود کالا مالیات دریافت میشد. در ادامه مولف تمامی برجها و دروازههای بندرعباس و موقعیت جغرافیایی آنها را توصیف میکند. خشت، کاهگل، کنده و شاخه درخت خرما، مصالح اصلی ساختمانی بناها را تشکیل میدادند؛ آلونکهای مردم بندرعباس از شاخههای درختان خرما ساخته میشد؛ بسیاری از خانههای ساخته شده بهوسیله خشت با گچاندود داده میشدند؛ در خانههای اروپاییان آجر به کار میرفت؛ در خانههای طبقات بالای جامعه از بادگیر نیز استفاده میشد؛ ساختار خانهها بیانگر ترکیب قومی بندرعباس نیز بود؛ کوچههای شهر تنگ و باریک بودند و این موضوع در تمامی نوشتههای سفرنامهنویسان خارجی مشهود است؛ کپرنشینی در خارج شهر؛ تاسیسات هلندیها و انگلیسیها در بندرعباس بخشی از مطالب این فصل را تشکیل میدهند.در مورد ترکیب جمعیتی بندرعباس، نویسنده به نوشتههای سرپرسی سایکس استناد کرده و آن را ترکیبی از ارمنیها، ایرانیها، عربها، افغانها، بلوچها و بعضا اروپاییها ذکر میکند. اما این ترکیب با آمدن عمانیها به بندرعباس به هم خورد. در دستهبندی دیگری که درکتاب سدیدالسلطنه صورت گرفته، جمعیت بندرعباس، تلفیقی از اوزیها، جهرمیها و بلوچها ذکر شده است.
براساس نوشتههای کتاب، به نظر میرسد با توجه به موقعیت بندری این شهر، هر چندسال یک بار گروههای انسانی جدیدی به این بندر و دیگر بنادر جنوبی ایران وارد میشدند. برای نمونه برخی از منابع از وجود یهودیان در این شهر سخن به میان میآورند که سدیدالسلطنه این موضوع را رد میکند و برخی دیگر از کردها و ارمنیها سخن به میان میآورند. در بین اقشار مختلف مردم بندرعباس در سالهای متوالی ازدواجهایی بین این گروهها صورت میگرفت؛ ولی با این وجود جمعیت بندرعباس اغلب ترکیبی از ایرانیها، بلوچها، عربها و بازماندگان سیاهان بود و به مرور زمان گروههای سیاه پوست، بلوچها، عربها و فارسها اختلاط خونی با هم پیدا کردند و زبانهای متفاوتی در بین آنها رواج پیدا کرد. این موضوع را میتوان در زبان مختلطی که در بندرعباس پدید آمده به خوبی مشاهده کرد. با توجه به موقعیت تجاری بندرعباس تعدادی از تجار هندی نیز به بندرعباس وارد شدند. گروهی دیگر از این افراد هم در جنگ جهانی اول به ایران آمدند. دو گروه هندیها و اروپاییها هرچند در بندرعباس زندگی میکردند اما با مردم محلی اختلاط پیدا نکردند. از جمله هندیهای ساکن بندرعباس «حیدرآبادیها» بودند که از حیدرآباد یا سند آمده بودند. آنها همچنین به «خوجه»ها معروف بودند. گروه دیگر «ایندوسی»ها بودند. بیشتر خوجهها با همدیگر روابط خانوادگی داشتند.از ویژگیهای منحصربهفرد این مبحث، ارائه آمار جمعیت به تفکیک سال و با ذکر ماخذ در قالب جدول است. این جدول نوسانات جمعیت را در بندرعباس از سال ۱۸۰۵ تا ۱۹۳۲م نشان میدهد. نویسنده همچنین پراکندگی محلات مسکونی بندرعباس را براساس قومیت و مذهب تعیین کرده است.
انواع مشاغل و گروههای شاغل در بندرعباس از دیگر مباحث مفصل کتاب است. بهعنوان مثال مینویسد ۳۰۰ نفر از بردگان سیاه در بندرعباس مشغول کار بودند. بسیاری از آنها به نوازندگی مشغول بودند و تعدادی از آنها هم به کارهای ساختمانی اشتغال داشتند؛ ولی شغل بیشتر مردم بندرعباس صید ماهی بود و تعدادی نیز مشغول کشاورزی بودند.اسامی انواع کشتیهای ماهیگیری، تعداد کارگران و گنجایش آنها؛ صادرات و واردات و کالاهای موجود در بازار بندرعباس ( به استناد کتاب سدیدالسلطنه)؛ ترکیب قومیتی بازرگانان و انواع کالاهای وارد و صادر شده توسط آنها، کارخانهها و تجارت بندرعباس و بهطور کلی اوضاع اقتصادی بندرعباس و زمان تاسیس کارخانهها مطالب بعدی این فصل را تشکیل میدهند.
چگونگی تامین آب مصرفی و شرب بندرعباس از دیگر مباحث کتاب است. او ضمن اشاره به تاریخ تامین آب در بندرعباس و چگونگی تامین آب شرب مردم که بیشتر از برکهها (آب انبارها) تامین میشد، مینویسد: آب به وسیله چارپایان یا افراد انسانی از چاههای «نای بند» به بندرعباس منتقل میشد. در سال ۱۹۲۹م اسماعیل بهادرخان، فرماندار بندرعباس اقدام به لولهکشی و حفر کانال آب از نای بند به بندرعباس کرد. در سال ۱۹۳۱م با حفر چاههایی در بند «کناروم» و حفر کانالهای قنات در آنجا آب بندرعباس تامین شد. حتی این وضعیت بد آب شرب به سال ۱۹۵۰م نیز کشیده شد. در این سال سیستم مدرن لولهکشی در بندرعباس اجرا شد که آن هم لولهکشی آب از چاههای آب «ایسین» بود. سرانجام در سال ۱۹۷۰م مردم بندرعباس از آب آشامیدنی سالم برخوردار شدند.
موضوع بهداشت و پیشینه آن در بندرعباس از دیگر مباحث تاریخ اجتماعی کتاب است. نویسنده در این مبحث به انواع بیماریهای واگیر در بندرعباس پرداخته و تاثیر آنها را بر جمعیت بندرعباس مورد بررسی قرار داده است. فلور همچنین از پزشکانی نام برده که از کشورهای خارجی به بندرعباس وارد شدند و اقداماتی در زمینه بهداشت و سلامت انجام دادند که در کمتر منبعی به آن اشاره شده است؛ از جمله مینویسد در سال ۱۸۹۷م یک پزشک روسی به نام دکتر مارک در بندرعباس بیماران زیادی را مجانی درمان کرد. در سال ۱۹۰۶ کنسول بریتانیا در بندرعباس قرنطینه را در آنجا افتتاح کرد که تا سال ۱۹۲۰م/ ۱۲۹۸هـ . ش فعال بود. (صص ۳۸-۴۶)
در زمینه تاریخ آموزش در بندرعباس نیز مطالبی از جمله شیوههای آموزش، تعداد معلمان و حقوق آنها مطرح شده است.هزینههای زندگی در بندرعباس و قیمت اجناس از سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۷م. آخرین مباحث فصل نخست کتاب است. فصل سوم در مورد تجارت بندرعباس است. لنگرگاهها، اسکلهها، نقش حملونقل و چگونگی جابهجایی کالا و خدمات در بندر، نقش حمال باشی، سختی کار کارگران و زندگی مشقت بار آنها، نقش تجار محلی در تجارت بندرعباس، وسایل و نظام حملونقل جادهای از مطالبی است که با استفاده از منابع دست اول مطرح شده و با جداول منظم همراه شده است.
نویسنده با استفاده اعداد و ارقام عواملی را که باعث شد بندرعباس از دوره صفویه تا دوره پهلوی، از یک دهکده کوچک ماهیگیری به یک بندر تجاری با سیستم حملونقل دریایی و زمینی به سراسر کشور تبدیل شود، مورد بررسی قرار داده است. وی با استفاده از جداول آماری مستخرج از منابع دست اول، میزان واردات کشورهایی چون انگلیس، هند، کویت، مسقط، اندونزی و نیز بنادر دیگر ایران را از سال ۱۸۷۴تا ۱۹۱۲م. به بندرعباس مشخص کرده است؛ حتی جنس و قیمت کالاها نیز در جداولی منظم ذکر شده که در نوع خود بی نظیر است و میتواند در شناسایی تاریخ اقتصادی ایران کمک زیادی کند.مولف پس از ارائه این جداول، روند تحول اقتصادی بندرعباس را به ترتیب کرونولوژی تاریخی بررسی میکند.
تاسیس زیرساختهای اقتصادی همچون نظام بانکداری در بندرعباس و تحول آن، کشتیرانی و چگونگی تاسیس اداره آن، تعداد وسایل حملونقل دریایی بندرعباس در سالهای ۱۸۸۵-۱۸۷۶م و میزان کالاهایی که توسط این کشتیها حملونقل میشد، تعداد کشتیها و وسایل حملونقل دریایی که به بندرعباس وارد میشدند و کشورهای مبدأ و مقصد کشتیها در سالهای ۱۹۰۵-۱۸۶۹ م بهای حملونقل کالاها از مقاصد مختلف به بندرعباس و بالعکس، شرکتهای کشتیرانی فعال در بندرعباس، همراه با جدولهای آماری مطرح شده است. از ویژگیهای شاخص کتاب منضم ساختن هر فصل به عکسهایی مرتبط با مطالب هر فصل است. اغلب عکسها از کتاب تاریخ بندرعباس تالیف سدیدالسلطنه کبابی گرفته شده است.
فصل چهارم در مورد تاسیسات دولت مرکزی در بندرعباس است. در ابتدای مبحث نویسنده به حاکم و وظایف او در بندرعباس میپردازد و مینویسد حتی از زمان اجاره داری سلاطین مسقط، حاکم بندرعباس سه وظیفه داشته است که عبارت بودند از: ۱- نگاهداری قانون و نظم؛ ۲- فراهم آوردن خدمات عمومی؛ ۳- فراهم آوردن امکانات مالی لازم برای انجام دو امر فوق.هدف نویسنده از گشودن باب این بحث از آنرو است که نشان دهد حاکم ایران در بندرعباس به چه صورت اوامر دولت ایران را اجرا میکرد و در روزگاری که از تلگراف خبری نبود و همچنین حکام عمانی در بندرعباس تا حدودی رفتار سلطه جویانه نیز داشتند، فرماندار ایرانی که از طرف ایالت فارس منصوب میشد، چه عملکردی داشته است.در ادامه مولف نام و تاریخ حکمرانی حاکمان بندرعباس طی سالهای ۱۸۶۹-۱۹۴۱ م را بهصورت جدول آورده است که نشان از ناپایداری حاکمیت آنان دارد. او همچنین مبلغ هزینههایی که دولت ایران به این حکام پرداخت میکرد را بهصورت جدول درآورده که در نوع خود بی نظیر است.
چگونگی اداره گمرکات بندرعباس از ابتدای شکلگیری این بندر و بهویژه در دوران اجارهداری خاندان آلبوسعید از مباحث مهم این فصل است. براساس نوشتههای این فصل مبلغ اجارهداری در سال ۱۸۶۴م ۱۶۰۰ تومان در سال بوده است که ۱۰ هزار تومان آن به هزینه گمرکات برمی گشت. علاوه بر این، درآمد گمرکات بندرعباس، میزان مالیات گرفته شده از کالاهای مختلف و مبلغ هر جنس در سال ۱۹۱۳ و ۱۹۱۴م و همچنین دریافتی مسوولان گمرکات ایران از سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۳۷م ذکر شده است. مسوولان گمرکات از سال ۱۹۰۱ تا ۱۹۲۸م همگی بلژیکی بودند اما از سال ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۷م ایرانیان مسوولیت گمرک را در دست داشتند. جدولهای آماری و ارقام را مولف با استفاده از منابع دست اول تهیه کرده است و در کمتر منبعی دیده میشود. عکسهای مربوط به انجمن تجار و جابهجایی روسای گمرکات و خدمات آنها پایانبخش مطالب این فصل است.
از جمله مطالب مهم دیگر موضوع نقش «کارگزار» در بندرعباس است. کارگزار، عنوان نماینده وزارت امور خارجه ایران بود که در مسائلی چون درگیریهای تجار ایرانی و کشورهای خارجی، با کنسولهای خارجی همکاری میکرد.نام، تاریخ و مدت خدمت کارگزاران بندرعباس در سالهای ۱۹۲۹- ۱۸۷۷ م، اقدامات نخستین کارگزار بندرعباس به نام میرزا عبدالله که در سال ۱۸۷۰ منصوب شد و اقدامات کارگزاران بعدی دولت ایران در بندرعباس در این فصل بحث شده است.
در مورد مسائل اقتصادی بندرعباس فلور مینویسد: اداره امور اقتصادی در آغاز در اختیار نایب الحکومه بود. در ماه مارس هر سال مسائل مالی مربوط به خلیجفارس به وسیله اداره مالی در تهران مورد بررسی و مدیریت قرار میگرفت. این وضعیت تا سال ۱۹۱۵م ادامه داشت؛ یعنی تا زمانی که امور مالی بندرعباس و جنوب ایران تحت اداره مستقیم مسوولان مالی بلژیکی قرار گرفت. در سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹م امور مالی بنادر خلیجفارس در یک دوره کوتاه تحت اداره انگلیسیها بود. این امر نتیجه قرارداد ایران و انگلیس بود. به درستی مشخص نیست که چه زمانی نخستین مدیر مالی (امین مالیه) به بندرعباس آمد. احتمالا باید بعد از تغییراتی که در سیستم گمرکات در سال ۱۹۱۵م بهوجود آمد، صورت گرفته باشد. نخستین مدیر مالی در بندرعباس میرزا اسماعیل بود. در ۱۹۱۹م گزارشی مبنی بر حضور این فرد در بندرعباس ارائه شده است. در سال ۱۹۲۰م مامور دیگر گمرکات به نام میرزا غلام حسینخان جای او را گرفت.
در ادامه نام و تاریخ مدیران مالی بندرعباس در سالهای
1929-1911م به همراه مدت خدمتشان ذکر شده است.
منبع:
- خیراندیش، عبدالرسول، تبریزنیا، مجتبی، (1392)، پژوهشنامه خلیجفارس (دفتر ششم)، تهران: خانه کتاب، چاپ اول.
- Bandar Abbas,The Natural Trade Gateway of Southeast Iran
Willem Floor , Mage Publisher,Washington. D. C,2011
ارسال نظر