کاربرد طلا و نقره در عهد صفوی
نمونههای موجود از اشیای ساخته شده با فلزات گرانقیمت در عهد صفوی بسیار اندک است و به ندرت ذکر شده است. تنها مواردی از آنها که در سطح بینالمللی شناخته شده است، تعدادی صفحات طلاست که علیرضا عباسی به سفارش شاه عباس اول، اشعار فارسی را به خط نستعلیق بر آنها نوشته است. این صفحات طلا برای زینت حرم امام رضا(ع) در مشهد در نظر گرفته شده است. از سوی دیگر شواهد مکتوب در مورد اشیای ساخته شده از فلزات گرانبهای دوران صفوی نسبتا زیاد است. اگر بخواهیم از بزرگترین مقیاس کاربرد فلزات گرانبها شروع کنیم، ابتدا باید سراغ کاربرد آنها در معماری برویم.
نمونههای موجود از اشیای ساخته شده با فلزات گرانقیمت در عهد صفوی بسیار اندک است و به ندرت ذکر شده است. تنها مواردی از آنها که در سطح بینالمللی شناخته شده است، تعدادی صفحات طلاست که علیرضا عباسی به سفارش شاه عباس اول، اشعار فارسی را به خط نستعلیق بر آنها نوشته است. این صفحات طلا برای زینت حرم امام رضا(ع) در مشهد در نظر گرفته شده است. از سوی دیگر شواهد مکتوب در مورد اشیای ساخته شده از فلزات گرانبهای دوران صفوی نسبتا زیاد است. اگر بخواهیم از بزرگترین مقیاس کاربرد فلزات گرانبها شروع کنیم، ابتدا باید سراغ کاربرد آنها در معماری برویم. شاردن به کاشیهایی اشاره دارد که روی آنها ورقی از طلا میکشیدند و برای پوشاندن حرم امام رضا(ع) در مشهد به کار میرفت.
فراوانی ظروف ساخته شده از فلزات گرانبها در دربار شاه عباس بزرگ و جانشینان او، سفیران و جهانگردان خارجی را وادار به شگفتی میکرد. شاردن که موفق به بازدید از گنجه ظروف شاهانه شده بود، مینویسد: «این اشیا عبارت بود از چندین دو جین قاشق، بشقاب، تنگ آب، بطری، سینی، آفتابه لگن و لیوان دردار که همه از جنس طلا بودند. و با سنگهای قیمتی و مروارید تزئین شده بودند. در آنجا چیزی جز طلای ناب که با ظرافت ساخته شده است، وجود ندارد. کمیت و ارزش این ظروف غیرقابل باور است.»
صفویه به ساز و برگی که برای تزئین اسب خود به کار میبردند بسیار مباهات میکردند. هنگام ملاقات شاه عباس آنچه توجه شرلی را جلب کرد، علاوه بر شش مرد غرق در نقره، زینهای پوشیده از طلا بود. بعدها در قرن هفدهم اولاریوس در مواردی چند از چنین ساز و برگهای باشکوهی یاد میکند و مینویسد: «آنها در هیچ موردی به اندازه سازو برگ اسبهایشان خودنمایی نمیکنند. گاهی این ساز و برگها پوشیده از ورقههای طلا و نقره است. گاهی لگامها، زینها و پوشش اسبها را با طلا و سوزندوزی زینت میکنند. در سال ۱۶۶۷ تاورنیه شاهد یک مراسم رژه بود که در آن اسبها از سطلهایی از طلای ناب آب مینوشیدند و افراد با چکشهای طلا، میخ طویلههای طلا را به زمین میکوبیدند.
مشکل بتوان با اطمینان مراکز صنعت فلزات گرانبها را مشخص کرد. تنها میتوان پایتخت دوره مربوط را بهعنوان یکی از مراکز در نظر گرفت. مسلما در زمان شرلی، قزوین یک مرکز مهم صنعت نقره بوده است، در حالیکه در زمان شاردن باید اصفهان، مرکز این صنعت بوده باشد. مشکل تعیین مرکز فلزات گرانبها تا حدی به این خاطر است که زرگران و نقرهکاران صنعتی در سفرهایی که شاه از پایتخت دور بود و احتمال داشت سفارشی به آنها بدهد، او را همراهی میکردند. چنانکه شاردن نوشته است هنگامیکه سفارشدهنده کار، شخص متمولی بود، زرگران و نقرهکاران در منزل سفارش دهنده اشیا را میساختند نه در کارگاههای خود. دلیل این امر آن بود که این سفارش دهندگان فلزات گرانبها را خود تهیه میکردند و میخواستند مطمئن باشند که تمام آن صرف ساخت اشیای سفارشی میشود و به جیب زرگر نمیرود.
منبع: جی. دبلیو. آلن، «روکشهای نقرهای درها در عهد صفویه»، ترجمه فرشته سپاهانی، مجله وقف میراث جاویدان، 1385: صص101-206.
ارسال نظر