گفتهها - ۱۶ آذر ۹۵
انقلاب فرانسه مانند همه انقلابهای عظیم، دستکم در شکل ژاکوبنی(انقلابیگری افراطی و سازش ناپذیر) خود، تنها یک چنین انفجاری بود از میل به آزادی در مفهوم «مثبت» آن و برای دستیابی به خود جهتدهی از سوی بخش بزرگ فرانسویانی که حس میکردند بهعنوان یک ملت آزاد شدهاند؛ هر چند نتیجه برای بسیاری از آنان، محدودیت جدی آزادیهای فردی بود. روسو با شور پیروزمندانهای از این واقعیت گفت که قوانین آزادی ممکن است ریاضت کشانه تر از یوغ خودکامگی از کار درآیند. خودکامگی، خدمت به اربابان انسانی است. قانون نمیتواند خودکامه باشد.
انقلاب فرانسه مانند همه انقلابهای عظیم، دستکم در شکل ژاکوبنی(انقلابیگری افراطی و سازش ناپذیر) خود، تنها یک چنین انفجاری بود از میل به آزادی در مفهوم «مثبت» آن و برای دستیابی به خود جهتدهی از سوی بخش بزرگ فرانسویانی که حس میکردند بهعنوان یک ملت آزاد شدهاند؛ هر چند نتیجه برای بسیاری از آنان، محدودیت جدی آزادیهای فردی بود. روسو با شور پیروزمندانهای از این واقعیت گفت که قوانین آزادی ممکن است ریاضت کشانه تر از یوغ خودکامگی از کار درآیند. خودکامگی، خدمت به اربابان انسانی است. قانون نمیتواند خودکامه باشد. منظور روسو از آزادی، مفهوم «منفی» از آزادی فردی و عدم مداخله در محدودهای معین نیست. بلکه، روسو به داشتن سهمی از قدرت دولتی مجاز برای مداخله در همه ابعاد زندگی هر شهروند از طرف همه و نه برخی از اعضای واجد شرایط جامعه نظر دارد.
- برگرفته از مقاله «دو مفهوم از آزادی»، آیزایا برلین ۱۹۵۸، برگردان، شیریندخت دقیقیان
ارسال نظر