سرنوشت زمینداران بزرگ در اصلاحات ارضی
سنت زراعی روابط ارباب و رعیتی، هرچند با تغییراتی در دوره ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ تداوم یافت و در واقع زمینداری خصوصی (اربابی) گسترش و ثبات یافت، قانون ثبت اراضی اسفندماه ۱۳۱۰ آن را مورد حمایت قرار داد. رتبه زمینداران قدیمی، روسای ایلات، مقامات بلندپایه دولتی و علمای برجسته گسترش یافت و عناصر نظامی و دیوانسالار جدید را نیز در برگرفت. بعد از این تنزل کوتاه در منزلت اجتماعی این عناصر، طی مراحل اولیه تثبیت قدرت حکومتی رضاشاه، زمینداران بزرگ بهطور روزافزون نقشی فعال در سیاستگذاریهای ملی و محلی تا اواخر دهه ۱۳۳۰ ایفا کردند و بهخاطر برخورداری از اکثر کرسیهای مجلس، از قدرت سیاسی بیشتری در سطح ملی برخوردار بودند تا جایی که میتوانستند استانداران، فرمانداران بخشها و پلیس روستایی (ژاندارمری) و دیگر مقامات محلی را تحت نفوذ بگیرند.
سنت زراعی روابط ارباب و رعیتی، هرچند با تغییراتی در دوره ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ تداوم یافت و در واقع زمینداری خصوصی (اربابی) گسترش و ثبات یافت، قانون ثبت اراضی اسفندماه ۱۳۱۰ آن را مورد حمایت قرار داد. رتبه زمینداران قدیمی، روسای ایلات، مقامات بلندپایه دولتی و علمای برجسته گسترش یافت و عناصر نظامی و دیوانسالار جدید را نیز در برگرفت. بعد از این تنزل کوتاه در منزلت اجتماعی این عناصر، طی مراحل اولیه تثبیت قدرت حکومتی رضاشاه، زمینداران بزرگ بهطور روزافزون نقشی فعال در سیاستگذاریهای ملی و محلی تا اواخر دهه ۱۳۳۰ ایفا کردند و بهخاطر برخورداری از اکثر کرسیهای مجلس، از قدرت سیاسی بیشتری در سطح ملی برخوردار بودند تا جایی که میتوانستند استانداران، فرمانداران بخشها و پلیس روستایی (ژاندارمری) و دیگر مقامات محلی را تحت نفوذ بگیرند. در هنگام اعلام برنامه اصلاحات ارضی در تاریخ ۱۹ دیماه ۱۳۴۰، اعضای خانواده سلطنتی، حدودا یکصد نفر از روسای ایلات و طوایف و چند صد نفر از خانوادههای دیگر، تقریبا دوسوم زمینهای زراعی را در ایران مالک بودند؛ اوقاف و خالصهجات، ۱۸درصد و ۷۵۰ هزار خرده مالک و دهقان کمتر از ۲۰ درصد کل اراضی را در اختیار داشتند. اصلاحات ارضی در واقع طبقه زمیندار قدیمی و طبعا رابطه سنتی را در روستاها حذف کرد. این برنامه همچنین به نقش میانجیگرانهای که مالکان اغلب بین دولت از یکسو و بازاریان و علما از سوی دیگر ایفا میکردند خاتمه بخشید.
منبع: احمد اشرف و علی بنوعزیزی، «طبقات اجتماعی در دوره پهلوی»، ترجمه عماد افروغ، راهبرد، 1372: 102-126.
ارسال نظر