«... و برکت پرورش علما و علم‌دوستی و حرمت‌داشت سلاطین آل‌سلجوق بود که در روی زمین خاصه ممالک عراقین و بلاد خراسان علما خاستند و کتب فقه تصنیف کردند و اخبار و احادیث جمع کردند و چندان کتب در محکم و متشابه قرآن و تفاسیر و صحیح اخبار با هم آوردند که بیخ دین در دل‌ها راسخ و ثابت گشت چنان‌که طمع‌های بد دینان منقطع شد و طوعا او کرها (خواه و ناخواه) فلاسفه و اهل ملل منسوخ و تناسخیان و دهریان به‌کلی سر بر فرمان شریعت و مفتیان امت محمد (ص) نهادند و جمله اقرار دادند که الطرق کلها مسدوده الا طریق محمد (ص) و هر بزرگی از علما به تربیت سلطانی سلجوقی منظور جهانیان شد، چنانکه خواجه امام فخرالدین کوفی و خواجه برهان و ابوالفضل کرمانی و خواجه امام حسام بخاری و محمد منصور سرخسی و ناطقی و ناصحی و مسعودی و به برکات قلم فتوی و قدم تقوای ایشان و نگاه‌داشت رعیت بر راه شریعت مملکت سلاطین آل‌سلجوق مستقیم شد و چون پادشاه و زیردست و امیر و وزیر و جمله لشکر در املاک و اقطاعات بوجه شرع و مقتضای فتوای ائمه دین تصرف می‌کردند بلاد معمور و ولایات مسکون ماند که «آثار، من صاحب العلما وقر و من صاحب السفهاء حقر»، هر که با علما مصاحبت کند وقار یابد و هر که با سفها مجالست دارد حقیر شود و در هر ولایتی امرا به‌عدل و سیاست پادشاهی مشغول بودند و آنچه مواجب دیوان ایشان بود به مساهلت و مسامحت از رعیت حاصل می‌کردند، هم رعیت مرفه می‌بودند و هم امرا می‌آسودند، لشکری مسلمان می‌مرد و عوان و غماز و بد دین در آن دولت بر هیچ کار نبودند و هر آن‌چه از شهری در این وقت به جور و ظلم حاصل می‌کنند در آن روزگار از اقلیمی برنخاستی، لشکر آن وقت آراسته‌تر و پادشاهان آسوده‌تر و با خواسته‌تر بودند...»

- روایت محمد بن علی بن سلیمان راوندی در کتاب «راحه الصدور و آیه السرور»، ۶۰۳ (قمری)