وزارت در عهد سلاجقه
منظور از وزارت در اینجا، مجموعه اداراتی است که هر کدام از آنها مانند وزارتخانههای امروزی به یک رشته از امور دیوانی رسیدگی میکردند و اگرچه تشبیه آنها به وزارتخانههای امروزی از جهت تشکیلات به هیچوجه درست نیست، ولی از جهت رشته مشاغلی که به هر کدام محول بوده شباهتی داشتهاند. این ادارات یا دواوین اگرچه به مقتضای زمان و تجارب و رای شخصی خواجه بزرگ یعنی صدر دیوان وزارت که بعد از سلطان اولین شخص مملکت محسوب بوده تغییر میکرد، ولی اساس آن از دیوان سلاطین غزنوی مقتبس بوده است. در عهد سلاجقه اداره امور مملکت در دست پنج کس قرار داشته که از جهت اهمیت مقام در عرض یکدیگر نبودهاند، بلکه رتبه دیگری محسوب میشدند و این پنج تن هر کدام ریاست دیوانی را به عهده داشته و این پنج دیوان به ترتیب اهمیت به قرار زیر است:
۱) صدارت یا وزارت: متصدی این شغل را به اختلاف زبان فارسی یا عربی، خواجه بزرگ یا صدر یا دستور یا وزیر میگفتند و این عالیترین مقامات دولتی بود.
منظور از وزارت در اینجا، مجموعه اداراتی است که هر کدام از آنها مانند وزارتخانههای امروزی به یک رشته از امور دیوانی رسیدگی میکردند و اگرچه تشبیه آنها به وزارتخانههای امروزی از جهت تشکیلات به هیچوجه درست نیست، ولی از جهت رشته مشاغلی که به هر کدام محول بوده شباهتی داشتهاند. این ادارات یا دواوین اگرچه به مقتضای زمان و تجارب و رای شخصی خواجه بزرگ یعنی صدر دیوان وزارت که بعد از سلطان اولین شخص مملکت محسوب بوده تغییر میکرد، ولی اساس آن از دیوان سلاطین غزنوی مقتبس بوده است.در عهد سلاجقه اداره امور مملکت در دست پنج کس قرار داشته که از جهت اهمیت مقام در عرض یکدیگر نبودهاند، بلکه رتبه دیگری محسوب میشدند و این پنج تن هر کدام ریاست دیوانی را به عهده داشته و این پنج دیوان به ترتیب اهمیت به قرار زیر است:
1) صدارت یا وزارت: متصدی این شغل را به اختلاف زبان فارسی یا عربی، خواجه بزرگ یا صدر یا دستور یا وزیر میگفتند و این عالیترین مقامات دولتی بود.
2) استیفاء: متصدی آن مستوفی که مقام آن در مملکت سلطان بعد از مقام خواجه بزرگ بود.
3) طغراء: رئیس این دیوان را طغرایی میگفتند و او در ایامی که سلطان به شکار میرفت و خواجه بزرگ همراه نبود، وزیر سلطان محسوب میشد. دیوان طغرا شامل شعبهای بود بهنام «دیوان الرسائل و الانشاء» که جماعتی به نام منشی و کاتب رسائل در آن کار میکردند.
4) اِشراف: رئیس این دیوان را مشرف میگفتند.
5) عرض الجیوش: رئیس این دیوان عارض لقب داشت.
اگرچه خواجه بزرگ غالبا در سفر و حضر با سلطان مصاحب بود و در میان روسای دواوین تنها او مستقیما با سلطان سر و کار داشت و بقیه زیر دست او بودند اما مواقعی که وزیر در حضور نبود و سلطان میخواست اوامر خود را به او برساند آنها را به توسط امیر حاجب کبیر که همان حاجب سالار عهد سامانیان و غزنویان باشد به خواجه بزرگ میرساند و امیرحاجب کبیر کسی بود که مشافهه (بهطور شفاهی) اوامر سلطان را میشنید و به وزیر میرساند و از طرف او آمر و ناهی بود. هریک از این پنج تن صاحب دیوان زیر دست خود یک نفر نایب نیز داشتند و گاهی نیز اتفاق میافتاد که سلطان دو شغل را برعهده یک نفر میگذاشت و اگرچه مقام صدارت از جمیع مراتب دیگر عالیتر بود، لیکن اتفاق افتاده است که کسی از صدارت افتاده و بعد بر ریاست دیوانی که از جهت اهمیت البته پستتر بوده نامزد شده است، چنانکه خطیرالملک میبدی بعد از افتادن از صدارت سلطان محمدبن ملکشاه، مقام طغرایی را در زیر دست جانشین خود ربیبالدوله قبول کرد.
منبع: عباس اقبال، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، انتشارات دانشگاه تهران، 1338: صص22-24.
ارسال نظر