مطب؛ محل اجماع زنان ایرانی
لیدی شل، همسر جستن شیل وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه در خاطرات خود توجهی ویژه به احوال زنان در ایران دارد او در بخشی از این خاطرات مطب پزشک را محلی برای اجماع زنان ایرانی میداند، در آوریل ۱۸۵۱ مینویسد: «پس از مدتی اقامت در تهران اخیرا دریافتم که اعتقاد من راجع- به انزواطلبی و عزلتگزینی زنهای ایرانی و اینکه آنها بهعنوان مطرودین اجتماع و همچون کنیز مردها بهشمار میآیند، صحیح نیست. باید اعتراف کنم، با آنکه پنهان بودن آنها در ورای حجاب و پوشیدگی کاملشان یک حقیقت انکارناپذیر است، ولی مطرود بودن زنهای ایرانی واقعیت ندارد.
لیدی شل، همسر جستن شیل وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه در خاطرات خود توجهی ویژه به احوال زنان در ایران دارد او در بخشی از این خاطرات مطب پزشک را محلی برای اجماع زنان ایرانی میداند، در آوریل ۱۸۵۱ مینویسد: «پس از مدتی اقامت در تهران اخیرا دریافتم که اعتقاد من راجع- به انزواطلبی و عزلتگزینی زنهای ایرانی و اینکه آنها بهعنوان مطرودین اجتماع و همچون کنیز مردها بهشمار میآیند، صحیح نیست. باید اعتراف کنم، با آنکه پنهان بودن آنها در ورای حجاب و پوشیدگی کاملشان یک حقیقت انکارناپذیر است، ولی مطرود بودن زنهای ایرانی واقعیت ندارد. البته مشاهدات و تجربیات روزانه من نیز این عقیده را استحکام بیشتری میبخشد، مثلا در مواقعی که به دیدار طبیب سفارتخانه میروم، مشاهده میکنم که زنهای ایرانی تا چه حد در زندگی روزمره خود از آزادی نسبی برخوردارند و بدون توجه به ناراحتیهای زندگی اندرون _که اغلب در اثر حسادتهای زنانه بهوجود میآید- شخصیت آنها در اجتماع بهصورت دیگری تجلی میکند.
محکمه طبیب سفارتخانه معمولا محل اجماع عده کثیری از زنهای ایرانی است که از هر طبقه و دستهای- از شاهزاده خانمها گرفته تا افراد پایینتر- در آن جمع میشوند تا ناخوشی خود را با دکتر درمیان بگذارند ولی باید اعتراف کرد که علل مراجعه زنها به محکمه این طبیب اغلب پایه و اساس ندارد و مقصود آنان از این کار، بیشتر حرف زدن، صحبتهای درگوشی و غیبت کردن از این و آن است و نه ناخوشی و گرفتن دستور معالجه. به عبارت دیگر زنهای ایرانی به بهانه مراجعه به دکتر، انواع و اقسام بیماریها را به خود میچسبانند و اگر هم طبیب پس از معاینه، آنها را سالم تشخیص داد بازهم برای ادامه معالجه پافشاری میکنند. بهخاطر آنکه پوشش ظاهری زنهای ایرانی کاملا شبیه یکدیگر است، در میان کوچه و بازار نمیتوان به سهولت میان یک شاهزاده خانم و یک زن روستایی تفاوتی قائل شد و همین امر باعث میشد که زنان ایرانی از هر طبقهای که باشند بتوانند بهراحتی و بهبهانه مشاوره طبی، خود را به مطب دکتر برسانند تا با سایر زنها به درددل بپردازند.»
لیدی مری شیل، خاطرات لیدی شیل، ترجمه حسین ابوترابیان، نشر نو، 1368، صص 173-174.
ارسال نظر