سرمایه‌داران ایرانی در دوره پهلوی اول

طبقه سرمایه‌دار ایران در دوره پهلوی اول با سرمایه دولتی، خارجی و محلی سر و کار داشت و هر سه این سرمایه‌ها در دوره مورد بحث رشد کردند. بخش دولتی شامل مدیران صنایع متعلق به دولت و شخص رضاشاه بود که سهم زیادی در کارخانه‌ها داشت. سرمایه خارجی عمدتا همان صنایع نفت جنوب متعلق به بریتانیا و شیلات شمال متعلق به شوروی بود. در بخش خصوصی داخلی دو عنصر عمده قابل تشخیص بود: یکی صاحبان و مدیران صنایع جدید و دیگری بازرگانان و مقاطعه‌کاران بزرگ.

در مورد بورژوازی صنعتی جدید دو مکتب فکری اظهار نظر کرده‌اند. به موجب یکی از این‌ها، بورژوازی صنعتی جدید در مقابل دولت کوچک و ناچیز بود و آمادگی احداث کارخانه‌های جدید را نداشت. به موجب مکتب دوم، سرمایه‌داران صنعتی ایران با جهش سریع رشد می‌یافتند. در هر دو نظر مطالب درستی وجود دارد. سرمایه‌داران ایران به تجارت بیش از صنعت علاقه‌مند بودند و بنابراین دولت ناچار بود خود در زمینه صنایع بزرگ سرمایه‌گذاری کند. این نکته درستی است، اما یک مطلب دیگر را نیز باید مد نظر داشت که در سال ۱۹۴۱م/ ۱۳۲۰ش اکثر کارخانه‌ها و شرکت‌های صنعتی ایران به بخش خصوصی تعلق داشت. چنین به نظر می‌رسد که بزرگ‌ترین کارخانه‌داران کشور از میان بازرگانان عمده، بلندپایگان دولتی و شاید بعضی از خانواده‌های زمین‌دار برخاستند. سود حاصل بسیار جذابیت داشت تا حدی به این علت که در بازار داخلی تقاضا زیاد بود و مصرف‌کننده از روی ناچاری بهای زیادتری را برای کالای نامرغوب می‌پرداخت. بنابر یک برآورد سود سهام صنعتی در فاصله سال‌های ۱۹۳۱-۱۹۳۷م / ۱۳۱۰-۱۳۱۶ش سالانه ۲۲ درصد بوده است بعد از سال ۱۹۳۵م/ ۱۳۱۴ش سودهای صنعتی به‌خاطر وجود تورم افزایش یافت. با این تورم، درآمدها میان سرمایه‌داران توزیع می‌شد. شاید سود بازرگانی و سود مقاطعه‌های دولت از سود صنعتی هم بیشتر بوده و این امر موجب ازدیاد و گسترش دومین جزء طبقه سرمایه‌دار بخش‌خصوصی ایران -«بازرگانان، دارندگان انحصار، مقاطعه‌کاران و نورچشمی‌های سیاسی»- شده است و شاید بتوان سفته‌بازها، قاچاقچیان و نزول‌خواران را نیز به این خیل افزود. بازرگانی خارجی و انحصار ارز به زیان طبقه بازرگان سنتی بازار و به سود معدود شرکت‌های بازرگانی بزرگی بود که غالبا در تهران فعالیت داشتند و از روابط با دولت سود می‌بردند. بازرگانان خرده‌پا خاصه در استان‌ها به ناچار از صحنه کنار زده شدند. چون نمی‌توانستند پروانه صادرات و واردات بگیرند. در سراسر دهه ۱۹۳۰م/ ۱۳۱۰ش بازرگانی خارجی با سودهای کلان و بادآورده همراه بود. مقاطعه کاران ساختمان و مصالح ساختمانی از قبل احداث راه‌آهن، کارخانه‌های دولتی و سایر امور زیربنایی سود بردند. گروه دیگری که سودهای کلانی بردند افرادی بودند که در قاچاق و بازار سیاه دست داشتند. این بخش در مجموع نه‌تنها وابسته به دولت بود (سرمایه‌داران صنعتی هم تا حدی چنین بودند) بلکه برای خرید و فروش‌هایش به بازارهای خارجی نیز اتکا داشت و در واقع اینان بورژوازی وابسته از نوع دلال (کمپرادور) محسوب می‌شدند.

منبع: جان فوران، مقاومت شکننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران)، ترجمه احمد تدین، 1390،
صص ۳۵۵-۳۵۶.