دکتر حامد عامری

در روند تاریخی اندیشه تجدد و ترقی‌خواهی می‌توان دو جریان مهم و اساسی را مورد توجه قرار داد، یکی که از آن می‌توان به «اصلاح‌طلبی درون‌حکومتی» تعبیر کرد و دیگری، «جریان اصلاح‌طلبی بیرون از حکومت» یا «جریان روشنفکری» بود. البته این دو جریان، از همدیگر جدا نبوده و در عین استقلال، در مقاطعی به یکدیگر پیوند خورده و به نوعی مکمل فعالیت‌های هم بودند. سر آغاز جریان اول، تحولاتی است که در «دارالسلطنه تبریز» شکل گرفت و در بخش اول به آن اشاره‌هایی شد.

عباس‌میرزا و میرزا عیسی قائم‌مقام فراهانی، آغاز‌گران این جریان می‌باشند. جریان «درون‌حکومتی»، به اصلاحات در ساختار سیاسی و ایجاد نظام حکومت قانون یا «حکومت منتظم» توجه داشته و به‌دنبال ایجاد نوعی نظام قانون‌مند و منسجم برای حکومت بودند، البته «ملاحظات»ی نیز در این زمینه داشتند، و آن وجود نیروی قوی و مستبد به نام شاه و دربار او بود، به‌‌رغم این «ملاحظات» و برخی از محافظه‌کاری‌ها، بسیاری از این افراد، که از صدراعظم‌های شاهان قاجار بودند، به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم به فرمان شاه از میان برداشته می‌شدند و بسیاری از برنامه‌های اصلاحی آنها، به‌رغم همراهی گاه‌وبیگاه شاه، از بین می‌رفت یا ناتمام می‌ماند. این گروه از ترقی‌خواهان، به این نکته توجه داشتند که هر چه باید در مورد ترقی‌خواهی عمل کرد، از سوی و طرف دولت و دربار خواهد بود. نمی‌توان بدون در نظر گرفتن شرایط حکومت و ملاحظات مربوط به آن به ترقی‌خواهی و یکی از بنیادهای مهم آن یعنی قانون‌خواهی رسید. در این دسته از ترقی‌خواهان، وضعیت نابسامان سیاسی کشور، نسبت به کشورهای «ترقی‌یافته» و «سیویلیزه» مهم‌ترین مقدمه برای درک تفاوتی بود که باید براساس آن، وضعیت دولت تغییر و تحول پیدا می‌کرد. از این رو، کسانی مثل میرزا ملکم خان، که در شمار کارگزاران دولتی و در زمانی از بلندپایه‌ترین‌های‌شان، محسوب می‌شد، ایجاد دستگاه تنظیمات و برقراری ضوابط آن در ایران بود.