بلواهای نان و تظاهرات سیاسی
وظیفه اول زنان رسیدگی به امور غذا و معاش خانواده بود؛ بنابراین آنها در زمان کمبود نان به ستیزهجوترین افراد مبدل میشدند. تظاهرات سیاسی زنان عادی در مناطق شهری در ظاهر اغلب بلوای نان بود و در نتیجه به این نام مصطلح شد. اما آنها اغلب به رخوت و رکود ژرفتری که عمدتا از مشکلات اقتصادی گستردهتری منشأمیگرفت و بر کل جامعه تاثیر میگذاشت، اعتراض میکردند. گاهی شیوع طاعون یا قحطی، زمانی رکود اقتصاد محلی و گاهی هم سوءمدیریت مقامات مسوول که با احتکار گندم وضع بدتر میشد، علت عمده مشکلات جامعه بود.
وظیفه اول زنان رسیدگی به امور غذا و معاش خانواده بود؛ بنابراین آنها در زمان کمبود نان به ستیزهجوترین افراد مبدل میشدند. تظاهرات سیاسی زنان عادی در مناطق شهری در ظاهر اغلب بلوای نان بود و در نتیجه به این نام مصطلح شد. اما آنها اغلب به رخوت و رکود ژرفتری که عمدتا از مشکلات اقتصادی گستردهتری منشأمیگرفت و بر کل جامعه تاثیر میگذاشت، اعتراض میکردند. گاهی شیوع طاعون یا قحطی، زمانی رکود اقتصاد محلی و گاهی هم سوءمدیریت مقامات مسوول که با احتکار گندم وضع بدتر میشد، علت عمده مشکلات جامعه بود. بنابراین بسیار پیش میآمد که شورشهای اجتماعی فراگیر با اعتراض یک زن یا بلوای نان آغاز میشد، آنگاه به تمام شبکه بازار کشیده میشد و بدین سان تجار (که تامینکننده امکانات مالی بودند)، علما (که وظایف رهبری اخلاقی و میانجیگری با دولت را به عهده داشتند)، افراد تهیدست محلات فقیرنشین (که تامینکننده نیروی موردنیاز بودند) و اصناف (که سازماندهی و تامین تسهیلات به عهده آنها بود) در آن شرکت میکردند.
اولین اشارات به بلواهای زنان از نیمه قرن سیزدهم است، اما گزارشهای نمایندگان انگلیس در ایران که مفصلترین اسناد متعلق به آنهاست، درباره سالهای قبل از این دوره اندکند، بنابراین به قطع نمیتوان گفت که در نیمه اول قرن سیزدهم از این بلواهای زنان خبری بوده است. باری، اگر هم بوده نباید زیاد بوده باشد. نخستین نمونه از شورشهای به ثبت رسیده زنان در سال ۱۲۶۶ در تهران به وقوع پیوست. تعدادی زن که از اصفهان به تهران آمده بودند، در موقع ادای فریضه نماز در مسجد جامع شهر دست به اغتشاش زدند و از امامجمعه خواستند تا مداخله کند و مانع از غارت اصفهان آشوبزده شود. آنگاه مردها هم به آنها ملحق شدند، طوری که تعدادشان به ۲۰۰۰ نفر افزایش یافت. تظاهرکنندگان امام جمعه را از منبر به پایین کشیدند تا او را مجبور سازند رهسپار دربار شود و از شاه درخواست اجرای عدالت کند. دست آخر امام جمعه که بر اوضاع مسلط نبود به خانه گریخت و جمعیت متفرق شد. این تظاهرات که خاصتا به نان ارتباط نداشت و بخشی از اعتراضات وسیعتر نسبت به سیاست دولت بود، مانند بیشتر تظاهرات دیگر حرکتی سازمانیافته و از پیش اندیشیده بود.
در سال ۱۲۷۷ تهران دوباره به صحنه آشوب مبدل شد و آن موقعی بود که شاه از شکار برمیگشت و قرار بود جمعیت زیادی از جمله تعداد زیادی زن و تعدادی مرد که در بین آنها علما هم حضور داشتند، از شاه استقبال کنند. ظاهرا این جمعیت مخالف شخص شاه نبودند و هنگامی که زنان از شاه درخواست مساعدت کردند، علما هم احکامی را به او یادآور شدند که بربخشندگی و نیکوکاری تاکید داشت. روز بعد که تظاهرات دیگری رخ داد، مردانی در آن شرکت داشتند که شخصا شاه را به باد انتقاد گرفتند. این حرکت به اعدام محمدخان، کلانتر و صدور احکامی مبنی بر تقلیل بهای نان منجر شد. تظاهرات عمدهای که زنان در آن شرکت داشتند در سال ۱۲۸۲ در شیراز رخ داد. جمعیتی از زنان عشایر و شهری به قورخانه، واقع در پایین تلگرافخانه، رفتند و شکایت کردند که قوامالدوله به مردم چندان اعتنا نمیکند و فقط از آنها پیشکش میگیرد. تظاهرکنندگان یادآور شدند که ناامنی و گرانی نان بارزترین دلیل بیکفایتی اوست. حاکم یکی از ماموران را به همراه تعدادی فراش به قورخانه فرستاد تا زنان را از آنجا دور کنند. در این هنگام بازار، ظاهرا به نشانه حمایت از زنان بسته شد و اطراف «میدان وکیل» مملو از زن و مرد و لوطی و روستایی شد. یکی از مقامات ارشد به منظور مهارکردن مردم رهسپار میدان قورخانه شد، اما تظاهرکنندگان یکریز او را سنگباران کردند و ناگزیر پا به فرار گذاشت. سرانجام حاکم برکنار شد و مردم آرام گرفتند.
منبع: عهد قاجار، ونسا مارتین، ترجمه حسن زنگنه، نشر ماهی، ص 133-132
ارسال نظر