بیگلربیگی‌ها و مساله مالیات

بیگلربیگی‌ها از خوانین درجه‌ یک کشور هستند که معمولا پدر در پدر خدماتی به مملکت کرده‌اند ولی غالب اوقات همان‌طور که در دوران پادشاه کنونی نیز مشاهده می‌شود آنها از بین اقوام زن‌ها یا بستگان شاه برگزیده می‌شوند. بیگلربیگی‌ها حکومت یک یا چند ایالت را بر عهده دارند. قدرت آنها غالبا و بحق باعث بدگمانی شاه می‌شود، زیرا به مجرد اینکه خود را به اندازه کافی قوی پنداشتند بدون توجه به کوچک‌ترین مسائل اخلاقی و وجدانی، اعلام استقلال می‌کنند و مردم ایران که ضمنا تشنه تحولات هم هستند تحت تاثیر آنها قرار می‌گیرند، البته از این پس با تشکیل قوای منظم کار آنها دشوارتر خواهد بود.

شاه به منظور احتراز از بروز این خطر و رویدادهایی از این قبیل، حکومت استان‌های بزرگ و استا‌ن‌هایی را که مردمانش به فتنه‌جویی شهرت دارند، به فرزندان خود می‌سپارد. شاه کنونی از اغتشاشاتی که باعث سرنگونی شاه سلطان حسین گردید آگاهی دارد. چنانچه آن پادشاه که فرزندان بسیاری هم داشت به جای اینکه آنها را دور خود جمع نماید و بیکاره بار بیاورد، آنها را در راس ایالاتی که شروع به اغتشاش کرده بودند قرار داده بود ناچار به استعفا نمی‌ شد. طهماسب میرزا تنها کسی که توانست از اصفهان فرار کند در ایالاتی که بیشتر روی کمک آنها حساب می‌کرد ناشناخته بود. گردآوردن فرزندان علاوه بر آنکه فایده‌ای دربر نداشت بسیار هم پرخرج بود. فتحعلی شاه حکومت استا‌ن‌های بزرگ از قبیل آذربایجان، خراسان، عراق عجم* فارس، مازندران و کرمانشاه را به اولاد ارشد و مطلع‌ترین آنها واگذار کرده است.

در هریک از این استان‌های بزرگ سه یا چهار حاکم هست که آنها هم عنوان بیگلربیگی دارند، ولی تحت اوامر شاهزاده‌ها که سمت نیابت سلطنت را دارند انجام وظیفه می‌کنند. اهمیت استان آذربایجان از سایر استان‌ها بیشتر است زیرا علاوه بر تمام سرزمین مدی باستانی** دوسوم ارمنستان را در برمی‌گیرد. ارمنستان ایران امروز از ایروان، گیلان و شاهسون که سابقا قسمتی از هیرکانی باستانی بوده است تشکیل می‌گردد، اما به شاهزادگانی که هنوز برای اداره یک استان بزرگ خیلی جوان هستند، به بعضی از آنها تیول نواحی کوچک و به برخی حکومت یک شهر مانند زنجان، قزوین، بروجرد، استرآباد و غیره واگذار می‌شود. تبریز مرکز استان آذربایجان مقر و مسکن شاهزاده ولیعهد است. شهرهای خوی، ارومیه، مراغه، ایروان، صوفیان و اهر مرکز حکومت ولایات تابعه می‌باشند. هریک از این ولایات توسط یک بیگلربیگی اداره می‌شود. قدرت بیگلربیگی‌ها از زمانی که شاهزاده ولیعهد از نزدیک مراقب اعمالشان است فوق‌العاده تضعیف شده است، ولی گاه‌گاهی مرتکب رشوه‌خواری‌های هنگفت می‌شوند که چون به آگاهی ولیعهد نمی‌رسد لاجرم بدون کیفر می‌مانند.

بیگلربیگی‌ها که منحصرا از طرف شاه تعیین می‌شوند، در حوزه فرمانروایی خود از کلیه اقتدارات برخوردار هستند. بیگلربیگی‌ها قدرت مطلق دارند و اختیاراتشان بی‌حد و حصر است. آنها تعداد زیادی درباری و نگهبان که نوکر نامیده می‌شوند در خدمت دارند. بیگلربیگی‌ها غالبا به میرزاهایی که مامور اداره امور هستند لقب وزیر می‌دهند. میرزاها در عین اینکه غالبا در تصمیم‌گیری‌های بیگلربیگی‌ها موثرند، در واقع افرادی هستند که به نفع وزیران شاه که خود دست‌نشانده آنها هستند جاسوسی می‌کنند و از این‌رو کلیه اعمال بیگلربیگی‌ها و به‌خصوص طرز تفکر و مقاصد آنها را نسبت به مقام سلطنت به وزیران شاه گزارش می‌دهند. بیگلربیگی‌ها برای اینکه کماکان از حمایت وزیران برخوردار باشند، ناچارند همه‌ساله پس از برداشت محصول هدیه قابل ملاحظه‌ای به آنها بدهند و به این منظور، وزیران خدمتگزاران مورد اطمینان خود را نزد آنهایی که مورد حمایت هستند می‌فرستند تا وجوهات تقدیمی را جمع‌آوری کنند. مبلغ این هدایا غالبا فوق‌العاده هنگفت است به‌طوری‌که عایدات قائم‌مقام از این محل با اینکه تعداد حکام آذربایجان زیاد نیست از چهل هزار تومان بالاتر است، در صورتی که حقوق دیوانی‌اش فقط هفتصد تومان می‌باشد.

طرز وصول مالیات همیشه مستبدانه و غالبا بی‌رحمانه است و از این‌رو کمتر مالیات‌دهنده‌ای پیدا می‌شود که قسمتی از دارایی خود را پنهان نکند. هنگامی که حاکم برای شاهزاده یا برای شخص خودش احتیاج به چند هزار تومان پول داشته باشد داروغه‌ها را مامور فراهم کردن آن می‌نماید. داروغه‌ها زیردستان خود را نزد مالیات‌دهندگان می‌فرستند و به آنها اخطار می‌کنند که باید هرچه زودتر فلان مبلغ را پرداخت کنند. مالیات‌دهندگان که غالبا دو یا سه بار مالیات پرداخته‌اند مجبورند برای بار دیگر هم مالیات بدهند و این از آن جهت است که ماموران هرگز دفاتر مالیاتی را ارائه نمی‌دهند و از این‌رو اثبات پرداخت مالیات از طرف آنها غیرممکن است. غالبا اتفاق می‌افتد مالیات‌دهنده از روی لجاجت یا عدم امکان از پرداخت آن سر باز می‌زند، در این حال او را نزد حاکم می‌برند و پای او را به چوب می‌بندند تا اینکه حاضر به پرداخت مالیات تحمیلی بشود و تا وصول مبلغ معین او را لحظه‌ای راحت نمی‌گذارند.

در مواردی که میزان مالیات به قدری سنگین باشد که وصول آن به‌طور یکجا میسر نباشد و ضمنا احتیاج مبرمی به پول باشد داروغه‌ها روسای پیشه‌ورها و بازرگانان را احضار و آنها را مجبور می‌کنند که ظرف چند ساعت وجه مورد نظر را تهیه و پرداخت کنند. در این حال روسا به دکان همکاران خود می‌روند و فی الفور سهمیه‌ای را که به آنها تعلق می‌گیرد وصول می‌کنند و چنانچه دکانداران وجه نقد حاضر نداشته باشند مال‌التجاره آنها را ضبط می‌کنند و خود سهمیه آنان را می‌پردازند. اما در مورد کارگران ساده آنها را به حدی می‌زنند تا حاضر شوند وجه لازم را قرض کنند و سهم خود را بی‌معطلی پرداخت نمایند. چنانچه اشخاص ثروتمند و صاحب‌مقام وظایف خود را نسبت به بیگلربیگی‌ها انجام ندهند، بیگلربیگی‌ها این بی‌توجهی را بهانه قرار می‌دهند و آنها را به پرداخت جریمه‌های قابل ملاحظه‌ای وادار می‌کنند که فورا و به نفع بیگلربیگی‌ها وصول می‌شود. با این حال بعضی از اربابان بزرگ از پرداخت جریمه امتناع می‌کنند و به دستورهای بیگلربیگی‌ها وقعی نمی‌گذارند. البته این طرز رفتار در کشوری که بادهای مساعد هرروز از سویی می‌وزد کار خطرناکی است.

اطلاع یافتن از عواید حکام ولایات چنانچه غیرممکن نباشد، به هرحال بی‌اندازه مشکل است. حکام که اجازه وصول هرنوع مالیات را دارند پس از پرداخت مبالغی که به شاهزاده تعلق می‌گیرد مازاد را برای خود نگاه می‌دارند. سهم حکام معمولا از عشر مبلغ دریافتی تجاوز نمی‌کند. حکام جاسوس‌هایی در صفوف پیشه‌وران دارند و به وسیله آنها از کارها و معاملاتی که انجام می‌گیرد آگاه می‌شوند. حتی بی‌ارزش‌ترین کالای آنها هم از پرداخت مالیات معاف نیست. حکام معمولا سر مباشرت ایلات را که تعداد آنها در ایران زیاد است نیز بر عهده دارند. ایلات بر حسب تعداد گله‌هایی که دارا هستند، مالیات می‌پردازند. کردها در کوهستان‌ها زندگی می‌کنند و چون هوای کوهستان در زمستان فوق‌العاده سرد می‌شود چنانچه در این فصل در محل باقی بمانند اغنام و احشام آنها تلف می‌شود.

از این‌رو ناچار به ولایاتی که دارای هوای معتدل‌تری باشد کوچ می‌کنند. در این نقاط همواره چراگاه‌ها و آب گوارا وجود دارد. ایلات حکاری که وابسته و تحت حمایت ولیعهد هستند همه‌ساله با گله‌های عظیم کوچ می‌کنند و از چراگاه‌های عالی که در دشت‌ها و دره‌های ایران وجود دارد استفاده می‌برند. اداره امور آنها با بیگ‌ها است که در زمان جنگ تعدادی سپاهی پیاده و سوار برای ولیعهد می‌فرستند. از این چریک‌ها به مجرد اینکه قدم به خطه ایران گذاردند به‌طور کامل نگاه‌داری می‌شود. بیگلربیگی‌ها بر جاده‌ها نوعی گمرک وضع کرده‌اند و از این محل هم درآمدهایی دارند ولی دستگاه وصول آن به قدری بد سازمان داده شده که اشخاص بیچاره‌ای که به‌صورت اجاره آن را اداره می‌کنند هرگز بیش از یک سال بر سر این کار نمی‌مانند زیرا جمع مبالغ وصولی به زحمت احتیاجات خودشان را رفع می‌کند و چون قادر نیستند تعهدات خود را انجام دهند اکثر آنها زیر چوب بیگلربیگی‌ها جان می‌سپارند.

پانوشت:

* منطقه‌ای در مرکز کشور که شامل شهرهای کرمانشاه، همدان، اصفهان، ‌ری، قزوین، کاشان و تفرش می‌شده است.

** شمال غرب کشور.

- سفر در ایران، نوشته‌ گاسپار دروویل‌‌؛ ترجمه منوچهر اعتمادمقدم.

‌مشخصات نشر: تهران: شباویز‌، ۱۳۶۵. صص. 4 - 201