افزایش قیمت نان
در سال ۱۳۱۱ مسائل اقتصادی در رأس امور بود و علت آن نارضایتی از نایابی نان در شهر و روستاها بود. در این هنگام شایعاتی بر سر زبانها بود دایر بر اینکه دست به احتکار گندم زدهاند که البته نمیتوان آن را با اطمینان پذیرفت. با این وجود، چنین مینماید که بر سر قیمت گندم توافقی وجود داشته است؛ هرچند اساس آن روشن نیست. بنابراین شعار نوشتههایی در بازار پخش شد که ناسزا گفته بودند. جمعیتی که اکثرا هم متشکل از زنان بود آقا نجفی را تحت فشار قرار دادند تا از طرف آنان به ظلالسلطان اعتراض کند و او را وادار به کاهش قیمتها سازد.
در سال ۱۳۱۱ مسائل اقتصادی در رأس امور بود و علت آن نارضایتی از نایابی نان در شهر و روستاها بود. در این هنگام شایعاتی بر سر زبانها بود دایر بر اینکه دست به احتکار گندم زدهاند که البته نمیتوان آن را با اطمینان پذیرفت. با این وجود، چنین مینماید که بر سر قیمت گندم توافقی وجود داشته است؛ هرچند اساس آن روشن نیست. بنابراین شعار نوشتههایی در بازار پخش شد که ناسزا گفته بودند. جمعیتی که اکثرا هم متشکل از زنان بود آقا نجفی را تحت فشار قرار دادند تا از طرف آنان به ظلالسلطان اعتراض کند و او را وادار به کاهش قیمتها سازد. ظلالسلطان گفت که انجام این این خواسته برایش مقدور نیست اما چون نیرویی در اختیار نداشت که بتواند این شورش را بخواباند، مجبور شد به درخواست تشکیل شورا راجع به این موضوع گردن نهد. بنابراین «مجلسی» متشکل از ۵۰۰ عضو، که نماینده قشرهای مختلف بودند، تشکیل شد. بعد از مشورت، راجع به قیمت گندم اندکی بیشتر از قیمت درخواست شده و راجع به قیمت نان خردهفروشی توافق حاصل شد.
منبع: عهد قاجار، ونسا مارتین، ترجمه حسن زنگنه، نشر ماهی ص 117
ارسال نظر