کوههای نقره در دریای هرکند
چنین نیست که همه کشتیهایی که به مقصد آن کوهها حرکت میکنند، به آنجا برسند فقط یکی از آن کوهها که «خشنامی» نام دارد. (روزی) یکی از کشتیها که از آن حدود میگذشت به آن کوه راهنمایی شد. سرنشینانش آن کوه را دیدند و قصد آن کردند. چون صبح شد با قایقی به سوی آن رفتند تا هیزم بیاورند، در آنجا آتش افروختند بر اثر آتش نقره گداخته شد و راه افتاد. دانستند آنجا معدنی است هر آنقدر که خواستند از آن کوه (نقره) برداشتند، چون به کشتی نشستند دریا توفانی شد پس همه آنچه را از آن کوه بر گرفته بودند به دریا ریختند، بعد از آن مردم به سوی این کوه بار بستند (حرکت کردند) ولی آن را نیافتند، چون مانند آن کوه در این دریا بسیار است و قابل شمارش نیست، بعضی از آن جزایر دست نیافتنی است که دریانوردان هم آن را نمیشناسند.
چنین نیست که همه کشتیهایی که به مقصد آن کوهها حرکت میکنند، به آنجا برسند فقط یکی از آن کوهها که «خشنامی» نام دارد. (روزی) یکی از کشتیها که از آن حدود میگذشت به آن کوه راهنمایی شد. سرنشینانش آن کوه را دیدند و قصد آن کردند. چون صبح شد با قایقی به سوی آن رفتند تا هیزم بیاورند، در آنجا آتش افروختند بر اثر آتش نقره گداخته شد و راه افتاد. دانستند آنجا معدنی است هر آنقدر که خواستند از آن کوه (نقره) برداشتند، چون به کشتی نشستند دریا توفانی شد پس همه آنچه را از آن کوه بر گرفته بودند به دریا ریختند، بعد از آن مردم به سوی این کوه بار بستند (حرکت کردند) ولی آن را نیافتند، چون مانند آن کوه در این دریا بسیار است و قابل شمارش نیست، بعضی از آن جزایر دست نیافتنی است که دریانوردان هم آن را نمیشناسند. از جمله این جزایر، جزایری است که دریانوردان نمیتوانند به آنها بروند. گاهی در این دریا ابر سفیدی دیده میشود که بر کشتیها سایه انداخته است و از آن ابر زبانه دراز و باریکی بیرون میآید تا به سطح آب دریا میرسد. پس آب دریا همچون گردباد بر اثر آن به جوش و خروش در میآید، هرگاه آن گردباد به کشتی برخورد کند آن را فرو میبلعد، آن ابر کم کم بالا میرود و از آن بارانی میبارد که خاشاک دریا در آن است. نمیدانم که آیا ابر از دریا آب بر میگیرد، یا این چگونه پدیدهای است؟
- سلسله التواریخ، یا، اخبار الصین و الهند، تصنیف سلیمان تاجر سیرافی ( قرن چهارم ه. ش)، با گردآوری و اضافات ابوزید حسن سیرافی؛ ترجمه حسین قرچانلو، مشخصات نشر: تهران: اساطیر، مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها، ۱۳۸۱. ص: 51.
ارسال نظر