سیاحت و میهمانی در تبریز
بعد از ظهر یکی از روزهایی که در تبریز اقامت داشتم وقت خود را صرف دیدن باغها و کاخ ییلاقی ولیعهد کردم. او به شیوه ولیعهدهای سلف خود که از صد سال پیش در تبریز نشستهاند این شهر را مرکز و مقر خود ساخته است. این قصر تابستانی که دارای باغهای زیبا است در قسمت جنوبی شهر قرار دارد هرچند آن را «باغ شمال» میخوانند. این نامی است که از کاخ کهنهتری که سابق بر این مخصوص ولیعهد بوده گرفته شده است. هنگامی که از باغ شمال دیدن کردم برف چندان باریده بود که نتوانستم منظره واقعی باغ را در بهار و تابستان در ذهن خود مجسم کنم، اما خیابانها و کوچهباغها و صفبندی درختان به نحو جالب و زیبایی طراحی شده است و دروازه قوسی شکل باغ که از آجر ساخته شده است منظرهای دلنشین دارد.
بعد از ظهر یکی از روزهایی که در تبریز اقامت داشتم وقت خود را صرف دیدن باغها و کاخ ییلاقی ولیعهد کردم. او به شیوه ولیعهدهای سلف خود که از صد سال پیش در تبریز نشستهاند این شهر را مرکز و مقر خود ساخته است. این قصر تابستانی که دارای باغهای زیبا است در قسمت جنوبی شهر قرار دارد هرچند آن را «باغ شمال» میخوانند. این نامی است که از کاخ کهنهتری که سابق بر این مخصوص ولیعهد بوده گرفته شده است. هنگامی که از باغ شمال دیدن کردم برف چندان باریده بود که نتوانستم منظره واقعی باغ را در بهار و تابستان در ذهن خود مجسم کنم، اما خیابانها و کوچهباغها و صفبندی درختان به نحو جالب و زیبایی طراحی شده است و دروازه قوسی شکل باغ که از آجر ساخته شده است منظرهای دلنشین دارد. خود کاخ بیش از پارهای از قصرهای کذایی ایران که غالبا از آنها خوب مراقبت میشود، شایسته این نام است.
وقتی که سرگرم سیاحت کردن شهر بودم نکتههایی درباره آداب معاشرت محلی که بسیار جالب و جذاب و آمیخته با تعارفات فراوان است، آموختم. پیداست که ایرانیان مردمانی اجتماعی هستند. در معاشرت بینهایت مودبند. قاموس آداب ایرانی سرشار است از عبارات مودبانه و اصطلاحاتی که در تعارف و احوالپرسی به کار میبرند. «سلام» آنان عبارت از مقداری ثنا و درود است که به میهمان میفرستند و مقدمه نغز و دلکشی است که پیش از گفتوگو آغاز میشود. هنگامی که بخواهند از شخص با نام و نشانی دیدن کنند، رسم چنان است که میهمان قبلا به میزبان پیغام میفرستد و وقت مناسب را برای دیدار میپرسد. میزبان در جواب پیغامی مشحون از عبارات تعارفآمیز میفرستد و «دو ساعت قبل از غروب آفتاب» یا به مقتضای موقع زودتر از این موعد را تعیین میکند. همین که به اتاق پذیرایی راهنمایی شدیم خود را در اتاق بزرگی مییابیم که تعداد فراوانی قالیچههای لطیف و نیمکتهای راحتی در آن چیدهاند اما میز و صندلی ندارد و فقط هنگامی که میخواهند از اروپاییان پذیرایی کنند چند صندلی هم در اتاق میگذارند.
میزبان پس از لحظهای وارد میشود و برای سلام کردن به میهمان نزدیک میشود. به رسم شرقیان جوراب به پا دارد و کفشها را کنده است (زیرا در ایران با کفش داخل اتاق نمیشوند) و کلاه پوست بره سیاه بر سر دارد زیرا با سر برهنه ظاهر شدن عیب است. میهمان جواب سلام علیکم او را با مهربانی میدهد و هر دو از سلامت «وجود شریف» یکدیگر سوال میکنند و پس از آن گفتوگو و گپزدن به سهولت و بیهیچ تکلف آغاز میشود. پس از چند دقیقه یکی از گروه خدمتکاران با قلیان که نشانه توجه و عنایت بیشتر صاحبخانه نسبت به میهمان است از در وارد میشود. قلیان که بلندیش در حدود ۶۰ یا ۷۰ سانتیمتر است ساختمان نسبتا پیچیدهای دارد. کوزه قلیان عبارت است از: ظرف شیشهای بزرگ شکیلی که در حدود یک کوارت (لیتر) آب میگیرد.
«میانه قلیان» متصل به کوزه قلیان و طول آن نزدیک پانزده اینچ (۳۸ سانتیمتر) است و از چوب تیرهرنگی است که گاهی در کندهکاری آن هنر به کار رفته است. روی قلیان سرقلیان میگذارند که معمولا از جنس چینی و آراسته به تصویر شاه است و یک رشته زنجیر نقره از لبه آن آویخته است. تنباکو را پس از خیساندن و فشردن در سر قلیان یا کاسه قلیان میگذارند و با یک تکه زغال افروخته آن را روشن میکنند و این آتش تا وقتی که قلیان میکشند همچنان در سر قلیان قرار دارد. نی قلیان را که طول آن حدود هجده اینچ (۴۵ سانتیمتر) است در کوزه قلیان فرو میکنند و در زاویه مناسبی قرار میدهند. این نی نیز از همان چوب تیره رنگی که در ساختن «میانه قلیان» به کار رفته است ساخته شده و نوک آن لبهای از نقره دارد. موقع قلیان کشیدن دود به وسیله پک زدن داخل گونه انسان نمیشود، بلکه به وسیله دم فروبردنهای طولانی دود وارد ریهها میشود و چون دود قلیان از آب عبور میکند از شدت تاثیر نیکوتین کاسته میشود؛ و ناگفته نماند که گاهی در آب قلیان نیز مقداری مواد معطر میریزند.
پس از سهچهار پک محکم قلیان «کوک» میشود و برای اینکه آن را به دیگری بدهند و از سمت راست به گردش درآورند و به همه مجلسیان تعارف کنند، آماده میشود. یک سینی شیرینی و چای که در استکانهای باریک میریزند مرحله دیگری از پذیرایی است که وظیفه میزبان را تکمیل میکند، و سپس میهمان از صاحبخانه اجازه میخواهد که «رفع زحمت کند» و مرخص شود و عاقبت، پس از اعتراضهای مختلف و متنوع میزبان، موفق به کسب اجازه رفتن میشود. در آخرین لحظات جداییتشریفات را از سر میگیرند. هنگام تودیع تعارفات فراوان رد و بدل میشود. شنیدهام که همین لطف و محبت را ایرانیان در میهمانیهای خود نسبت به هم نیز روا میدارند و در پذیراییها با بیانی گرم و نرم و پر از نکتهسنجی گفتوگو میکنند. در این ضیافتها قبل از شام برای میهمان انواع و اقسام خوراکیها از قبیل شیرینی و آجیل و دیگر تنقلات میآورند. پیش از آنکه میهمانان متفرق شوند باز از اینگونه تنقلات به آنان تعارف میشود و بنابراین میتوان گفت که این خوراکیهای اخیر مکمل اطعمه و اشربه پیشین است. در ایران باستان نیز رسم چنین بوده است. هرودوت میگوید که ایرانیان کمتر غذای غیرمایع میخورند اما «دسر» بسیار صرف میکنند، ولی تمام «دسرها را در آن واحد سر سفره نمیچینند.»
- سفرنامه آبراهام والنتاین ویلیامز جکسون
( ۱۸۶۲/ ۱۹۳۷م.)، ترجمه منوچهر امیری فریدون بدره ای، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص: ۶۹.
ارسال نظر