تیول، مقرری و اجاره‌

اما مساله تیول که به شاه عرض شد. روز پنج‌شنبه گذشته من وزارت مالیه رفته در نهایت تشدد مطالبه مقرری را کردم. در سه ولایت قزوین، ملایر، همدان مقرری داریم و یک شاهی نرسیده است. وزیر مالیه به عجز آمد که چه کنم خورده‌اند و نمی‌دهند و هیچ چیز به آنها اثر نمی‌کند، شما راهی نشان دهید. گفتم برای چه تیولات را موقوف کردید. باز نصف مقرری مردم رسیده بود، به شما چه دادند. جواب داد هیچ‌هیچ، خوردند. گفتم اجاره بدهید، تفاوتی هم هرکس می‌دهد. گفت اول شما. والله من آن‌وقت رئیس مجلس بودم. هرقدر به وکلا نصیحت کردم فایده نکرد. الان حاضرم به یک توفیری به شما اجاره بدهم. این حکام، اصل مالیات را خوردند، چه رسد فرع و تفاوت عمل.

من هم منزل آمدم تلگراف به همدان کرده و مشغول مذاکره با حسن خان قاقازانی برای الموت هستیم. چون دو سال فرجه شده به یک اندازه ضبط و ربط آنها بی‌اشکال نیست. تا امروز جواب تلگراف نیامده. پارسال هرچه مردم گفتند ثمر نکرد. حالا فهمیده‌اند به چه اندازه ضرر کشیدند. مثلا تمام نطنز تیول بود، امسال که برگشت کرد حسام‌السلطنه نایب الحکومه معلوم کرد. نایب‌الحکومه تمام مالیات را گرفت و حالا در کاشان متحصن است و سر ارباب حقوق بی‌کلاه، مثل الموت، همین‌طور سایر جاها. نود نفر گدا داشتند ده نفر غنی. خواستند آن نود نفر را هم غنی کنند این ده نفر را هم فقیر کردند. از الموت سه چهار هزار تومان پول گرفته و ضرر وارد نموده‌اند، در صورتی که نقد و جنس آن کلیه باقی [است]. ما و حاکم قزوین هم نه به حقوق خود و نه به مالیات رسیده‌ایم، سوای قتل و غارت و ضرر و خسارت دیگر.

مشروطه و بی‌پولی‌

ناهار را همه منزل من آمدند. رقعه وزیر عدلیه را دادیم عمیدالدوله برد. لله الحمد خوش گذشت. شب عید بود. مشروطه و بی‌پولی عیش را فراموش کرده. درهای ارگ را برای آتش‌بازی بسته بودند. فقط دو در باز [بود] و تا کسی را نمی‌شناختند راه نمی‌دادند.

- روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، تالیف قهرمان‌میرزا عین‌السلطنه؛ به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار.

مشخصات نشر: تهران: اساطیر، ۱۳۷۴، ج‌3، ص: 2032