زندگی و معیشت بردگان
گروه تاریخ و اقتصاد: جانسون که در سال ۱۸۱۸ به ایران سفر کرده است، چنین میگوید: «برده در خانواده ایرانی، موقعیت یک فرزند را داراست و به همین خاطر، بردگان میتوانند بخشی از داراییهای ارباب خود را، چه در زمان حیات و چه پس از مرگ او، مطالبه کنند. یک برده در صورتی که شایستگی خود را نشان دهد، بهعنوان یک دستیار و معاون استخدام میشود و به این ترتیب، مدیریت بخش مهمی از املاک ارباب خود را بر عهده میگیرد. » ژرنولد کمبل، دستیار نماینده سیاسی در بوشهر، در سال ۱۸۲۴م گزارش میدهد که از زمان خرید برده در مقصد نهایی، وضعیت جسمانی او رو به بهبود میرود و کسانی که بردگان را خریداری میکنند تغذیه مناسبی را برایشان فراهم میکنند.
گروه تاریخ و اقتصاد: جانسون که در سال ۱۸۱۸ به ایران سفر کرده است، چنین میگوید: «برده در خانواده ایرانی، موقعیت یک فرزند را داراست و به همین خاطر، بردگان میتوانند بخشی از داراییهای ارباب خود را، چه در زمان حیات و چه پس از مرگ او، مطالبه کنند. یک برده در صورتی که شایستگی خود را نشان دهد، بهعنوان یک دستیار و معاون استخدام میشود و به این ترتیب، مدیریت بخش مهمی از املاک ارباب خود را بر عهده میگیرد.» ژرنولد کمبل، دستیار نماینده سیاسی در بوشهر، در سال ۱۸۲۴م گزارش میدهد که از زمان خرید برده در مقصد نهایی، وضعیت جسمانی او رو به بهبود میرود و کسانی که بردگان را خریداری میکنند تغذیه مناسبی را برایشان فراهم میکنند. رفتار با آنها تقریبا مثل رفتار با افراد عادی است یا مثل همخانوادههایشان با آنان رفتار میشود. در مقابل، غلامان نیز به نحو احسن، از خود سختکوشی نشان میدهند؛مثل این است که آنان از شرایط زندگیشان راضی هستند.
همچنین کلی درباره زندگی غلامان در مسقط در سال ۱۸۴۴م مینویسد: به گفته یکی از کنسولهای انگلیسی، غذاهای مناسبی به بردگان داده میشود و بسیار کم پیش میآید که با آنان بدرفتاری شود و به هیچوجه، به آنان تازیانه نمیزنند. او از قول ویلسون میگوید: با وجود اینکه بردهها با شرایط نکبتباری (در کشتیهای اروپایی) حمل میشدند، اما وقتی به بازار هدف میرسیدند وضع زندگیشان به مراتب، نسبت به وضع زندگی آنها در مبدأ (آفریقا و مانند آن) بهتر میشد. در عربستان، اگر زندگی آنان به سختی میگذشت، از زندگی اعراب بومی سختتر نبود. به احتمال زیاد، میتوان گفت: وضع زندگی آنان نسبت به زندگی همقبیلههایشان در آفریقا بهتر میشد. آنان تحقیر نمیشدند؛ چراکه معمولا مالکانشان به آنها اعتماد داشتند و اگر با میل و آگاهی کامل مسلمان میشدند، مستحق آزادی دوباره بودند. کلی اشاره میکند که اگرچه آنان در مزارع، خانهها و کشتیها به کارگری میپردازند، اما گاهی اوقات به مشاغل عالی میرسند و به ثروتهای کلان دست مییابند یا در برخی مناطق، مثل عراق، زمام امور حکومت را در دست میگیرند.
برترام توماس که با عمان و حضرموت آشنایی کامل داشت، این نکته را متذکر میشود که سلوک اعراب با غلامانشان به گونهای است که به هیچ وجه، ننگ و عاری که در نقاط دیگر وجود داشت، در آنها مشاهده نمیشد. در شرق، با وجود اینکه وضعیت آنها بسیار مطلوب است و حتی به دلیل کار در خانه ثروتمندان وضعیتی بهتر از مردم عادی داشتند، باز هم کتب دینی به لزوم آزادی آنان به پیروان خود هشدار میدهند. این در حالی است که در غرب، برده جزئی از سرمایه بود و تجارت برده نیز در جهت رشد نظام سرمایهداری صورت میگرفت. نحوه حمل بردگان در کشتیهای اروپایی بسیار وحشیانه بود. طبق گزارشهای ماموران انگلیسی، نیمی از بردگانی که (توسط کشتیهای اروپایی) حمل میشدند در نیمه راه، به دلیل شرایط سخت میمردند. بنابراین، یکی از اهداف خریداران برده، بهخصوص در سواحل ایران، این بود که با اقدام به خرید غلام، او را از وضع فلاکتبار نجات دهند. مهمتر اینکه ایرانیها طبق سنتهای دیرین خود، بردگان را میخریدند و در دم، آنها را آزاد میکردند. برخی پس از انجام سفرهای زیارتی به این کار اقدام میکردند یکی از دلایل این امر آن است که هیچکس حاضر نبود پس از خرید برده، او را بهعنوان یک کالا، در معرض فروش دوباره قرار دهد.
- منابع: جی جانسون، «سفر از هند به انگلستان».
- ج.بی. کلی «بریتانیای کبیر و خلیج فارس».
- چارلز عیسوی، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند.
ارسال نظر