نمایه - ۲۳ تیر ۹۵
مسیو بیزو
وزیر مالیه با مسیو بیزو خلوت داشت. میگویند این مسیو بیزو قبل از آمدن به طهران چند ماهی در لندن و چند ماهی در پطرزبورق تشریف برده آنچه باید و شاید دستورالعملهای نهانی گرفته است. از طرف دولت فرانسه هم مامور به پذیرفتن فرمایشات حضرات است.
کتابچه مستمری- حرف تقیزاده
کتابچهها را مجلس بردهاند. در کمیسیون مالیه مجلس هم رای دادهاند که جرح و تعدیل نشده و زودتر به ولایات برود. اما در مجلس آقای تقیزاده و یکی دو نفر دیگر راپرت کمیسیون را رد نموده [اند] که باید تمام را زد و به احدی از این مفتخورها چیزی نداد.
مسیو بیزو
وزیر مالیه با مسیو بیزو خلوت داشت. میگویند این مسیو بیزو قبل از آمدن به طهران چند ماهی در لندن و چند ماهی در پطرزبورق تشریف برده آنچه باید و شاید دستورالعملهای نهانی گرفته است. از طرف دولت فرانسه هم مامور به پذیرفتن فرمایشات حضرات است.
کتابچه مستمری- حرف تقیزاده
کتابچهها را مجلس بردهاند. در کمیسیون مالیه مجلس هم رای دادهاند که جرح و تعدیل نشده و زودتر به ولایات برود. اما در مجلس آقای تقیزاده و یکی دو نفر دیگر راپرت کمیسیون را رد نموده [اند] که باید تمام را زد و به احدی از این مفتخورها چیزی نداد. صحبت بسیار میشود. وکلا همراهی نمیکنند که اولا برای چه حقوق مردم را که پارسال هرچه بود قطع و کسر کردیم امسال هم قطع کنیم. ثانیا بعد از آن قطع کردیم تمامش سیصد و پنجاه هزار تومان میشود و این مبلغ قابل اعتنا نیست و به درد کاری نمیخورد. باز او جد میکند که از چپ و راست همه را قطع کنید و بسیار هم میشود و اگر ما بخواهیم از سری هشت هزار که وزیر مالیه گفتند ده شاهی علاوه بگیریم مردم از مشروطه برمیگردند. (تعجب است این وکیل عالم ما چرا در سری هشت هزار اشتباه میکند.) بعد از مرافعه بسیار وزیر مالیه این نطق را میکند.
نطق وزیر مالیه
اینکه گفته شد سری هشت هزار نه این است که هر نفری هشت هزار میدهند، بلکه به حساب اینطور درمیآید. و الا مالیات بیشتر به متمولین تعلق میگیرد و این فرمایشات را بنده عقیده ندارم. ما اگر بخواهیم امورات را اصلاح کنیم اینها راه اصلاح نیست و با این چیزها مملکت اصلاح نمیشود. چنانچه بعد از این صورت مخارج به مجلس میآید و خواهید دید که ما کرورها پول لازم داریم و لابد باید ملت برای دادن آن حاضر باشد. و الا با این جزئیات نمیشود کاری کرد و اگر بخواهیم همینطور باشد و به همینقدرها اکتفا کنیم هیچ فایده حاصل نخواهد شد و اگر بخواهیم این شانزده کرور حالیه را به قشون تنها بدهیم باز کم است و نمیتوانیم با این پول فقط قشون خودمان را منظم نماییم. بر فرض اینکه تمام حقوق را بزنیم باز چیزی نیست. پس اگر بخواهیم مملکت را اصلاح کنیم پول خیلی زیاد لازم داریم و باید محل جدید برای آن پیدا کنیم و شبهه ندارد چاره جز این نیست و اگر نظر ما به همین مبلغ باشد ابدا هیچ نمیتوانیم امورات مملکت را اصلاح کنیم. عقیده بنده این است و تغییرپذیر هم نیست.
مالیات
باز گفتوگو بسیار میشود و آخر الامر رای گرفته میشود و به اکثریت آرا جرح و تعدیل امسال را موقوف میکنند. مجلس چه کند، اگر بخواهد با آن شانزده کرور کارها اصلاح شود همان است که وزیر مالیه میگوید. بخواهد مالیات جدید بگیرد از غیرمستقیم که روس و انگلیس نمیگذارند. مستقیم بگیرد مردم نمیدهند، سهل است تمام این بساط را برهم خواهند زد. بخواهد قرض کند کسی نمیدهد. تمام مواجب پارساله مردم مانده. امسال هم امیدی نیست. از آنطرف بودجه وزارتخانهها خودش هشت کرور شده و نمیدانند چه بکنند، از کجا بدهند. جنس ولایات هم خریدار ندارد در انبارها خواهد پوسید. مجلس تمام جنس را در خرواری ده تومان تخمین زده بود، امسال طهران را چهار تومان دادند. سایر ولایات بیست و پنج هزار و بیشتر در محل باقی [ماند] و خریدار نیست. اگر مجلس در اول میدانست وضع مالیه از نقد و جنس و برگشت تیول اینطور میشود آن اصل قانون اساسی [را] که جمع و خرج مملکت از مختصات مجلس شورای ملی است هرگز نمینوشت و الان انجمنها پوست دولت و دولتیان را برای مالیات در آورده بودند. از دفتر درب خانه رفتیم. مدتی مدید نشستیم صحبت کردیم. باز دفتر آمدیم. باز وزیر دیده نشد. منزل آمده خسته، مانده و گرسنه.
مفتخورها و پوتین شش تومانی
این صحبتها که در مجلس میشود مثل این است که تمام حقوق مفتخورها رسیده و مال امسال را هم مساعده گرفتهاند. نمیدانند روزی چند مرتبه دفتر میرویم و خبری نیست و این مفتخورها را زحمت وصول این جزئی مقرری از نفس انداخته و جانشان را به لب رسانیده. اگر یک مرتبه قطع کرده بودند حالا یک سال بود راحت و آسوده شده یا کاسبی و نوکری در طهران برای خود پیدا کرده بودند یا در دهات و شهرهای دیگر که ارزانی و فراوانی است رفته و راحت شده بودند. پوتینهای شش تومانی و شلوارهای چند تومانی را از اینهمه دوندگی ضایع نمیکردند. مردهشور این مواجب را ببرد که از دو سال قبل نرسیده و تمام را قرض کرده و برای وصول آن خرج کردهایم. من از شعاع الدین میرزا پرسیدم میگویی پانزده ماه است به نوکرها مواجب ندادهای چطور ماندهاند. اشاره بهسمت باغبان و سرایدارهای باغ گلستان کرد. گفت مثل اینها که برای وصول مواجب خودشان سه سال است خدمت میکنند. حالا ما هم برای وصول مواجب نمیدانیم چند سال باید دوندگی کنیم و از کارهای دیگر بمانیم. سهشنبه ۲۵- پریروز را تا غروب دنبال وزیرمالیه بودیم فایده نکرد. کار زیادی هم نداریم، فقط مقرری ملایر و همدان را چون فاضل نقدی دارند و نپرداختهاند میخواهیم از بابت قیمت جنس حواله کند. این ده دقیقه وقت تا امروز پیدا نشده است. اگرچه امید نیست فروش برود و برسد زیرا تمام جنس املاک حضرت والا مانده و خریدار نیست.
«خرنامه» خندهدار
وزیر مالیه را امروز دربخانه دیدم، گفت بعد از ناهار دفتر بیایید. شاهزاده مؤید السلطنه را اصرار دارند، وزیر عدلیه کنند قبول نمیکند. وزیر داخله هم تعیین نشده. «خرنامه» خیلی خندهداری سپهبد داشت خواندیم. الحق تمام را صحیح نوشته بود. معتمدالدوله و شعاعالدین میرزا هم دفتر کار داشتند، به آنها هم وعده بعدازظهر شده بود. خانه من از التفات وزیر مالیه «رستوران» ارباب رجوع ایشان شده... همه آمدیم منزل.
- روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج3، ص: 12060
ارسال نظر