استرداد وجه تقدیمی صدراعظم
گروه تاریخ و اقتصاد: چند روز بعد، عینالدوله برای آقای سیدمحمد طباطبایی مجتهد وجهی فرستاده بود. سید البته قبول نکرد و مقداری فحش پیغام داد! باز میانه برهم خورد. در اینکار هم عینالدوله رندی کرده بود، یا واقعا حماقت، زیرا در ضمن مذاکرات من مکرر به ایشان گفتم: آقا سیدمحمد طباطبایی با دیگر علما تفاوتهای بسیاری دارد. او به آنچه میگوید و میکند معتقد است و با رشوه و پیشکش خود را نمیفروشد.
شبی، عینالدوله مرا خواست و سفارش کرد در همان باغ بیرون شهر او را ملاقات کنم.
گروه تاریخ و اقتصاد: چند روز بعد، عینالدوله برای آقای سیدمحمد طباطبایی مجتهد وجهی فرستاده بود. سید البته قبول نکرد و مقداری فحش پیغام داد! باز میانه برهم خورد. در اینکار هم عینالدوله رندی کرده بود، یا واقعا حماقت، زیرا در ضمن مذاکرات من مکرر به ایشان گفتم: آقا سیدمحمد طباطبایی با دیگر علما تفاوتهای بسیاری دارد. او به آنچه میگوید و میکند معتقد است و با رشوه و پیشکش خود را نمیفروشد.
شبی، عینالدوله مرا خواست و سفارش کرد در همان باغ بیرون شهر او را ملاقات کنم. در آنجا شرح مبسوطی از خرابی عدلیه و لزوم داشتن وزیر عدلیه مستقل و پاکدامن و مقتدر بیان کرد. عرض کردم: سخن از زبان ما میفرمایید.گفت: با شما درباره چنین شخصی مشورت میکنم. من بعضی اشخاص را که در نظرم بود و بالنسبه میشناختم، نام بردم. هیچیک را نپسندید و گفت: اینها لایق نیستند و باید کس دیگر را پیدا کرد. دیدم هرکس را من میشناختم، گفتهام چون خود او هم اظهار دیگری نکرد، مرخص شدم.
دو شب دیگر مجددا مرا احضار کرد و همان اظهارات قبلی را تکرار کرد، اما باز به جایی نرسید و مساله مسکوت ماند. یک روز از درب خانه مرا دعوت کرد. با کالسکه او به زیارت حضرت عبدالعظیم رفتیم. در عرض راه صورتی را به خط قوامالسلطنه حالیه ـ که منشی باشی صدراعظم بود ـ نشان داد. دو روز قبل از آن روز، همین ورقه را قوامالسلطنه به من نشان داده و نظریات مرا راجع به ترتیبات عدالتخانه و اصلاحات عدلیه پرسیده بود. فلذا نگاهی به ورقه انداخته و آن را به عینالدوله مسترد کردم و چیزی نگفتم.
منبع: خاطرات محمود خان علامیر، معروف به احتشام السلطنه، دومین رئیس مجلس شورای ملی، به کوشش سیدمحمدمهدى موسوى، نشر زوار، 1366.
ارسال نظر