تولد نظریهپرداز اطلاعات نامتقارن
گروه تاریخ و اقتصاد: جورج آرتور آکرلوف (George Arthur Akerlof) اقتصاددان شهیر و برنده جایزه نوبل در سال ۲۰۰۱، ۱۷ ژوئن ۱۹۴۰ میلادی در نیوهون کانکتیکات آمریکا چشم به جهان گشود. پدرش از شیمیدانهای دانشگاه ییل و مادرش خانهدار بود. پدرش سوئدیتبار بود و برای تحصیل در مقطع دکترا با استفاده از بورسیه تحصیلی به دانشگاه پنسیلوانیا آمده بود. جورج تحصیلات ابتدایی را از دبستانی خصوصی در پیتزبرگ پنسیلوانیا آغاز کرد. از همان ابتدا اطرافیان به هوش سرشار او پی برده بودند. جورج به همراه خانواده و برای فرار از گرمای شدید تابستانهای پیتزبرگ به نیوهمپشایر نقل مکان کرد.
گروه تاریخ و اقتصاد: جورج آرتور آکرلوف (George Arthur Akerlof) اقتصاددان شهیر و برنده جایزه نوبل در سال ۲۰۰۱، ۱۷ ژوئن ۱۹۴۰ میلادی در نیوهون کانکتیکات آمریکا چشم به جهان گشود. پدرش از شیمیدانهای دانشگاه ییل و مادرش خانهدار بود. پدرش سوئدیتبار بود و برای تحصیل در مقطع دکترا با استفاده از بورسیه تحصیلی به دانشگاه پنسیلوانیا آمده بود. جورج تحصیلات ابتدایی را از دبستانی خصوصی در پیتزبرگ پنسیلوانیا آغاز کرد. از همان ابتدا اطرافیان به هوش سرشار او پی برده بودند. جورج به همراه خانواده و برای فرار از گرمای شدید تابستانهای پیتزبرگ به نیوهمپشایر نقل مکان کرد. چند سال در یک خانه چوبی مستاجر بودند تا اینکه خانهای برای خود ساختند. ۱۰ ساله بود که قرارداد کار پدرش با شرکت شیمیایی کوپر پایان یافت و خانواده مجبور شدند به مریلند بروند. اما چون سطح آموزش مدارس مریلند خوب نبود، پدر و مادر توافق کردند خانواده در واشنگتن بماند و پدر آخر هفته برای دیدار با خانواده در کنار آنها باشد.
در سال ۱۹۵۰ میلادی پدرش موفق شد با بهرهگیری از شیوهای ابداعی حلقههایی تیتانیومی بسازد. دانشگاه پرینستون از او دعوت کرد با آزمایشگاههای تحقیقاتی فارستال که در شرف تاسیس بود همکاری کند. خانواده آکرلوف به پرینستون رفت. دانشگاه خانهای بزرگ در اختیار آنها قرار داد و جورج و برادرش به مدرسهای خصوصی رفتند.پس از پایان تحصیلات دوره متوسطه وارد دانشگاه ییل شد. به دعوت دانشکده اقتصاد لندن به آنجا رفت. اما رفتن او از برکلی تا لندن با یک سال تاخیر همراه بود زیرا بانک مرکزی آمریکا از او رسما درخواست کرد یک سال در خدمت آن باشد. طی این مدت با جانت یلن آشنا شد که در نهایت در سال ۱۹۶۸ با او ازدواج کرد. دکتر آکرلوف به لطف همکاری با همسر، تئوری فقر اقلیتهای آمریکا را ارائه کرد و نظراتی جدید در زمینه اقتصاد جنسیت و تبعیض جنسیتی مطرح کرد. وی در سال ۲۰۰۱ میلادی به همراه دکتر مایکل اسپنس و دکتر جوزف استیگلیتز به پاس «تلاش و مطالعه در زمینه تجزیه و تحلیل بازارها با استفاده از اطلاعات نامتقارن»، جایزه اقتصاد نوبل را دریافت کرد. او خود طی مقالهای دیدگاههای اقتصادیاش را چنین تبیین کرده است:
مطالعه اطلاعات نامتقارن برای من همان گام اولی است که برای تحقق یک آرزو باید برداشت. آن آرزو بهوجود آمدن اقتصاد کلان رفتاری با همان حال و هوای اصلی جان مینارد کینز در کتاب نظریه عمومی (۱۹۳۶) است. اقتصاد کلان دیگر از تلفیق «مندرآوردی» نئوکلاسیک آسیب نخواهد دید، (تلفیقی) که به تاکید کتاب نظریه عمومی به نقش عوامل روانشناختی و جامعهشناختی مثل انحراف شناختی (ادراکی)، عمل متقابل (رودربایستی)، انصاف، جمعگرایی (رفتار تقلیدی از جمع) و موقعیت اجتماعی اعتنا ندارد. آرزوی من این بود که نظریه اقتصاد کلان با داخلکردن فروضی که به مشاهدات چنین رفتاری توجه دارد تقویت شود. گروهی از افراد در تحقق این آرزو مشارکت داشتند. کورتونهگات این گروه را کراس مینامد، یعنی «گروهی از افراد که ندانسته برای رسیدن به اهدافی مشترک با هم کار میکنند که اثری عظیم آن را پرورانده است.» در این نطق برخی مدلهای رفتاری که این کراس آنها را بهوجود آورده است شرح خواهم داد تا برای پدیده اقتصاد کلان تبیینهای معقولی ارائه دهم که در اقتصاد کینزی نقش محوری دارند.
رفتار کلان اقتصاد کلاسیک جدید از فرض چسبندگی دستمزدها صرفنظر کرد. اقتصاددانان کلاسیک جدید برای توجیه بیکاری و نوسانات اقتصادی ابتدا بر اطلاعات ناقص و سپس بر شوکهای تکنولوژی اتکا کردند. این نظریه جدید حداقل از یک جنبه گامی به جلو بود: اکنون تصمیمات قیمت و دستمزد بر بنیانهای صریح خرد مبتنی بود. اما فروض رفتاری آن قدر ساده بود که این مدل در توجیه حداقل شش پدیده کلان اقتصادی با مشکل زیادی مواجه شد. در برخی موارد، ناسازگاری منطقی با فروض کلیدی مدل کلاسیک جدید به انکار صریح پدیده مورد سوال منجر شد؛ در سایر موارد تبیینهایی که ارائه کردند فقط پیچیده بودند. آن شش پدیده عبارتند از:
۱. وجود بیکاری غیرارادی: در اقتصاد کلاسیک جدید نیروی کار بیکار با پیشنهاد دستمزدی که صرفا کمی کمتر از دستمزد تسویهکننده بازار باشد میتواند به راحتی شاغل شود؛ پس بیکاری غیرارادی نمیتواند وجود داشته باشد.
۲. تاثیر سیاست پولی بر تولید و اشتغال: در مدل کلاسیک جدید سیاست پولی همهکاره است ولی در تغییر تولید و اشتغال تاثیری ندارد. از آنجا که تغییرات عرضه پول کاملا پیشبینی شده است، قیمتها و دستمزدها به همان نسبت تغییر میکند؛ دستمزدهای حقیقی و قیمتهای نسبی ثابت میماند و هیچگونه تاثیری بر بخش حقیقی اقتصاد ندارد.
۳. خطای شتاب تورم منفی هنگام بالا بودن بیکاری: مدل کلاسیک جدید منحنی فیلیپس شتابدار با نرخ بیکاری طبیعی منحصربه فردی را طرح میکند. اگر بیکاری از نرخ طبیعی کمتر شود، تورم شتاب میگیرد. با بیکاری بالاتر از نرخ طبیعی، شتاب تورم پیوسته کند میشود.
۴. شیوع پسانداز کم برای دوره بازنشستگی: در مدل کلاسیک جدید افراد برای حداکثرکردن تابع مطلوبیت بیندورهای تصمیم میگیرند که چقدر مصرف و چقدر پسانداز کنند. نتیجه این میشود که پسانداز خصوصی باید دقیقا درحد بهینه باشد. اما معمولا افراد از رفتار پسانداز خود ناامید هستند و در غیاب طرحهای بیمه اجتماعی، این عقیده بهطور گسترده مطرح است که بیشتر افراد پسانداز کمی دارند. طرحهای «پسانداز اجباری» بسیار رایجاند.
۵. بیثباتی زیاد در قیمتهای سهام نسبت به قیمت پایه آنها: نظریه کلاسیک جدید فرض میکند که قیمت سهام نمایانگر قیمت پایه است، یعنی ارزش تنزیل شده جریانهای درآمدی آینده.
۶. پایداری سرسختانه طبقه فقیر خودویرانگر: فهرست من از مسائل کلان اقتصادی که باید تبیین شوند، ریشههای فقر را هم دربر میگیرد، زیرا به نظر من توزیع درآمد از موضوعات اقتصاد کلان است. نظریه نئوکلاسیک میگوید که فقر بازتاب کمبود اولیه فراوانی سرمایه انسانی و غیرانسانی است. این نظریه نمیتواند فقر پایدار و مستمری را توجیه کند که با شیوع سوءمصرف موادمخدر و مشروبات الکلی، تولد فرزندان نامشروع، خانوارهای تکنفره، وابستگی شدید به رفاه و جنایت همراه است.
منابع: سایت بنیاد نوبل و مقاله «اقتصاد کلان رفتاری و رفتار کلان اقتصادی» مندرج در American Economic Review ترجمه علی سلیمیان ریزی
ارسال نظر