وفات اعتماد السلطنه
راستی فوت اعتمادالسلطنه را هیچ ننوشتم. بیچاره شب پنجشنبه ۱۸ شوال از حضرت عبدالعظیم مراجعت کرده بود در میان حیاط فجأه عارض شده بدرود زندگانی کرد. تمام اموالش را به شاه موافق مصالحه نامچه صلح کرده. هیچ وارث جز یک نفر نوه ندارد. زنش ابتهاجالسلطنه دختر عمادالدوله مرحوم است. از زنهای زیرک سخنآور این زمان است. هیچ اولاد از اعتمادالسلطنه ندارد. حتی مواجب خودش را که معادل هشت هزار تومان سوای جیره و علیق است استدعا کرده اعلیحضرت به کسی ندهد. جمعی لعنت میفرستند و ناسزا میگویند که این چه وصیتی بوده.
راستی فوت اعتمادالسلطنه را هیچ ننوشتم. بیچاره شب پنجشنبه ۱۸ شوال از حضرت عبدالعظیم مراجعت کرده بود در میان حیاط فجأه عارض شده بدرود زندگانی کرد. تمام اموالش را به شاه موافق مصالحه نامچه صلح کرده. هیچ وارث جز یک نفر نوه ندارد. زنش ابتهاجالسلطنه دختر عمادالدوله مرحوم است. از زنهای زیرک سخنآور این زمان است. هیچ اولاد از اعتمادالسلطنه ندارد. حتی مواجب خودش را که معادل هشت هزار تومان سوای جیره و علیق است استدعا کرده اعلیحضرت به کسی ندهد. جمعی لعنت میفرستند و ناسزا میگویند که این چه وصیتی بوده. بخل بعد از مرگ هم تازگی دارد. دیگری از وصایا امر به شوهر کردن زنش است به محض اتمام عده. گفتند مال خوبی داشته. جواهر و پول زرد خیلی بیرون آمده و مخارج این سفر راه افتاد. دو ملک داشت آن را هم فورا شاه فروخت مبادا برادرزادهها یا عیالش استدعایی کنند و طمعی داشته باشند. به نوهاش هیچ نداد.
- روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج1، ص: 925.
ارسال نظر