مسلک بیداری ایرانیان

دکتر حجت فلاح توتکار

استادیار گروه تاریخ دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) قزوین

انجمن اتحادیه اصناف تهران یکی از انجمن‌های فعال و اثرگذار مشروطه‌خواه در دوران فعالیت دوره نخست مجلس شورای ملی یا عصر مشروطه اول است، (یزدانی، ۱۳۷۵-۱۳۷۶؛ ۲۱-۴۸، خارابی، ۱۳۸۶؛ ۴۵۵-۴۶۱). توضیح و تبیین فعالیت انجمن اصناف را در دوره مجلس اول در نوشتار دیگری بررسی کرده‌ایم (فلاح توتکار، ۱۳۸۵: ۱۱۳-۱۲۴). انجمن اتحادیه اصناف برای بیان دیدگاه‌ها و دغدغه‌های خود در باب مسائل اساسی سیاست و اجتماع آن روز به انتشار نشریه‌ای برآمد. این نشریه در آغاز با عنوان انجمن اتحادیه اصناف به مدیریت سیدمصطفی تهرانی (سمسار) که نماینده صنف (سمسار، حلاج، لحافدوز، کهنه‌فروش) در مجلس اول بود منتشر می‌شد (تهرانی: ۱۳۸۱، مذاکرات مجلس اول، ۱۳۸۴: ۷۵۶). یحیی دولت‌آبادی که در تاسیس انجمن اتحادیه مرکزی اصناف تلاش کرده بود نویسنده و مشاور اصلی این نشریه بود. نشریه انجمن اصناف به‌طور هفتگی در تهران منتشر می‌شد و بنا به گزارش براون (براون: ۲۳۱/ ۲) و صدر هاشمی (صدر هاشمی، ۱۳۶۴: ۲۹۳/ ۱) شماره سوم این نشریه به تاریخ هشتم رمضان ۱۳۲۵ منتشر شده است.

 

نشریه انجمن اصناف در چهار صفحه به قطع ۵/ ۸ در ۵/ ۱۴ سانتی‌متر بود و وجه اشتراک سالانه آن در تهران یک تومان و در ممالک خارجه ۵ فرانک بود. از نشریه انجمن اصناف شماره‌ای به‌دست نیاورده‌ایم تنها در فهرست مجموعه میکروفیلم کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره ۴۴۸۱ ذکری از نشریه انجمن اصناف رفته است، اما پس از جست‌و‌جو مشخص شد که نسخه‌ای از این نشریه وجود ندارد. نشریه انجمن اصناف پس از چند شماره تغییرنام داد و با نام «بامداد» منتشر شد. بامداد چون ارگان انجمن اتحادیه مرکزی اصناف بود. دولت‌آبادی در باب چگونگی انتشار نشریه انجمن اصناف و تغییرنام آن چنین گزارش می‌دهد: «بالجمله نگارنده در این ایام به خیال تاسیس روزنامه افتاده با انجمن اصناف صحبت می‌دارم و به دستیاری آقاسیدمصطفی نام از نمایندگان اصناف در مجلس روزنامه‌ای موسوم به انجمن اصناف دایر می‌نمایم. زحمت نگارش این روزنامه هم مزید زحمات من می‌شود بعد از چند نمره نام آن را بامداد می‌گذارم و کار اداره آن را به غلامعلی خان قاجار که در کار مدارس در جلد اول این کتاب نام برده شده واگذار می‌نمایم.» (دولت‌آبادی، ۱۳۷۱: ۱۶۳/ ۲). از این رو سخن صدرهاشمی مبنی‌بر اینکه نشریه انجمن اصناف و بامداد «یک در میان» منتشر می‌شد درست نمی‌نماید.

انتشار نشریه بامداد به‌عنوان ارگان انجمن اتحادیه اصناف مورد استقبال روزنامه‌های آن دوران قرار گرفت. حبل‌المتین یومیه در شماره ۱۶ که به تاریخ شنبه ۱۶ شوال ۱۳۲۵ منتشر شد در باب انتشار نشریه بامداد چنین نگاشته است: «بامداد روزنامه‌ای است هفتگی که در اوراق بزرگ معادل اوراق جریده مجلس به همت انجمن محترم اصناف مشتمل بر عالی‌ترین مطالب با لهجه اعتدال و مسلک استقامت و زبان نصیحت و طبع خوش جهان مطبوعات را روشن می‌سازد، مقالات شیرین نافع طی عبارات ساده می‌نویسد که خواننده را به شوق می‌آورد. الحق در عداد جراید نمره اول ایران محسوب و معدود است» (حبل‌المتین یومیه، سال اول، شماره ۶۸، ۴). روزنامه ندای وطن که توسط احمدمجد‌الاسلام کرمانی منتشر می‌شد نیز در استقبال از انتشار نشریه بامداد، در شماره ۱۲۴ پنج‌شنبه ۲۸ شوال ۱۳۲۵ چنین آورده است:

«روزنامه مبارکه بامداد متعلق به انجمن اصناف مشتمل بر مقالات سیاسیه و قوانین اساسیه مدیر روشن ضمیرش جناب آقای سیدمصطفی از وکلای محترم مجلس مقدس شورای ملی است» (ندای وطن، سال اول، شماره ۱۲۴، ۳). اما اشتباه روزنامه ندای وطن این بود که مدیرمسوول بامداد را سیدمصطفی تهرانی ذکر کرده است. آنچه اکنون از نشریه بامداد د ر دسترس ماست شماره‌های ۹، ۱۳ و ۲۰ است. این سه شماره در مجموعه میکروفیلم کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره ۴۴۹۱ نگهداری می‌شود.

مضامین و محتوای نشریه بامداد

مشخصات نشریه بامداد در شماره ۹ که در تاریخ دوشنبه ۱۵ ذی‌الحجه ۱۳۲۵ منتشر شد. چنین ذکر شده «صاحب امتیاز غلامعلی‌خان قاجار، اداره مرکزی طهران، محله هفت تن در انجمن اتحادیه عموم اصناف هفته یک مرتبه یوم دوشنبه طبع و یوم چهارشنبه توزیع می‌شود.» وجه اشتراک سالانه نشریه در تهران یک تومان، سایر ولایات ایران به ضمیمه قیمت پست ممالک خارجه پنج فرانک است. قیمت هر شماره در تهران سه شاهی، سایر ولایات چهار شاهی و ممالک خارجه پنج شاهی بود. بر بالای عنوان بامداد، عبارت «یدالله مع‌الجماعه» و بر پایین عنوان، عبارت «انجمن اتحادیه مرکزیه اصناف» ذکر شده است. نشریه بامداد هدف و چگونگی انتشار مطالب را نیز چنین بیان کرده است «روزنامه آزاد است، مسلکش بیدار کردن ایرانیان خاصه عموم اصناف دارالخلافه طهران[است] از طریق کشف حقایق بحث می‌کند از امور سیاسیه و منافع عامه و فواید صنفیه و مصالح راجع به رفع نواقص صنفی و تکمیل صنایع، مکتوباتی، که به اداره برسد و مخالف مذهب و اساس مشروطیت نباشد به اسم صاحبش مجانا درج خواهد شد. لوایحی که به اداره می‌رسد درج بشود یا نشود صاحب آن حق استرداد ندارد.» (بامداد، سال اول، شماره ۹، ۱).

سرمقاله شماره ۹ بامداد با عنوان «عریضه حضور اعلیحضرت همایونی خلدالله ملکه» به قلم یحیی‌الحسینی (دولت‌آبادی) است. نویسنده در این نوشتار در خطاب به شاه زمینه‌های تضاد شاه و ملت را مورد بررسی و تبیین قرار داد. نویسنده به شاه توصیه کرد که به ستیز با ملت پایان دهد، ستیز و نزاعی که زمینه آن را بدخواهان و مفسدان فراهم می‌سازند تا از این میان «به مقصود خود برسند.» بدخواهان با القای «عداوت مابین پادشاه و ملت» بر آن هستند تا از طریق مقربان دربار و سلطنت به اهداف خود برسند. آنها مقربان شاه را وا می‌دارند، تا در نزد پادشاه به بدگویی از ملت بپردازند و «افترا به ملت زنند و ملت را بدخواه پادشاه قلمداد کنند.» همین بدخواهان پس از اینکه ذهنیت پادشاه را نسبت به ملت بدگمان ساختند به میان ملت می‌آیند و این مساله را طرح می‌کنند که «امروز پادشاه درباره ملت چنین و چنان گفت.» چنین است که نویسندگان مدافع ملت هم آن سخن را درست پنداشته و در نوشته‌ها و مکتوبات خود به اعتراض برمی‌خیزند و از شاه و دربار بدگویی می‌کنند. نویسنده بر این باور است که بدخواهان به‌طور مستمر به این فرآیند بدبینی میان شاه و ملت دامن می‌زنند.

نویسنده که خود را «خادم ملت و خیرخواه سلطنت» می‌خواند با بر حذر داشتن پادشاه از گوش سپردن به چنین القائاتی از وی می‌خواهد که به جای خواندن «شبنامه‌های مغرضین» و «گفته‌ها و نوشته‌هایی که از حدود ادب تجاوز نموده» که حواشی شاه و بر باددهندگان تخت و تاج کیان برای شاه می‌آورند به مطالعه روزنامه‌هایی بپردازد که «جز نصیحت و بیدار نمودن پادشاه و ملت مسلکی نداشته باشد.» پادشاه باید از مقربان و حواشی دربار بخواهد که این نوشته‌ها را برای او بیاورند «باید مطبوعات بی‌غرضانه را خواند نصایح مشفقانه را شنید بر عقاید صحیح ملت واقف شد، خیالات ترقی‌خواهانه ملت را پیروی کرد، دست مفسد و مغرض را به قوت اتحاد ملی از دامن پاک دولت و ملت کوتاه نمود نام خود را سردفتر اخبار ایران و ایرانیان ساخت.» نویسنده به محمدعلی شاه یادآور می‌شود که «زبان بدگویان ملت را قطع» نمایند و «راه اتصال حقیقی خود را به ملت ساده بی‌غرض باز کنند» و به جای نزدیکی و مشاوره با بدخواهان ملت و دولت «اشخاص دولت‌خواه حقیقی و ملت‌خواه واقعی را انیس و جلیس خود سازد» (همان، ۲-۱). این سرمقاله را دولت‌آبادی نزدیک به یک ماه پس از ماجرای توپخانه و عهد و سوگند شاه در وفاداری به مشروطیت و مجلس نگاشته است. اما سیر حوادث نشان داد که محمدعلی شاه که موجودیت پادشاهی استبدادی خود را در ستیز با آزادی مطبوعات و حقوق ملت می‌دید نه‌تنها از خیرخواهان واقعی مشورت نمی‌خواست بلکه با اصرار به نگهداشت همان مقربان بر بادده تاج و تخت چون «امیر بهادر جنگ» می‌پرداخت و سرانجام به بمباران مجلس و پایان نهادن به اساس مشروطیت پرداخت.

در شماره ۹ بامداد مطالبی تحت‌عنوان «تاثیر قانون اساسی» آمده است که در آن نویسنده دلایل نحوه انتخاب نمایندگان به مآخذ صنفی را برشمرده که به‌دلیل «ضیق وقت» ارباب حل و عقد، در نهایت شتاب انجام کار انتخاب را درخواست داشتند و در «تاخیر، آفات بود» و به «ملاحظات» فوری مملکت ظاهرالصلاحی را مبنای انتخاب گرفته بود. البته «پاره‌ای عصبیت‌ها» هم در نقص کار انتخاب نمایندگان دخیل بود: خاصه در انتخابات تهران سخن این بود که از آن سلسله چرا «فلان باشد و من نباشم» یا اینکه «رئیس فلان دسته من بودم پس وکیل هم من باید باشم.» نویسنده که مجلس شورای ملی را «قوت پای ملت» می‌داند معضل اساسی نمایندگان را در عدم آگاهی و فقدان علم دانسته و متذکر می‌شود که نماینده مجلس باید حداقل اطلاعات و معلومات داشته باشد، سواد خواندن و نوشتن بلد باشد و مقدمات حساب و جغرافی را بداند و از نقشه مملکت خودآگاهی داشته باشد.

در نهایت نویسنده از نمایندگان انتظار دارد اکنون که از وظیفه وکالت ملت برنمی‌آیند «اقلا از عهده وظایف انصاف و دیانت و مسلمانی خود برآیند» (همان، ۳)، موضوع دیگری که در شماره ۹ آمده ادامه مطلب شماره ۸ نشریه بامداد است. «مکالمه سیاح آمریکایی با دانشمند آسیایی» است که در آن دو نفر در باب مزایای محدود کردن قدرت مطلقه سلطان به‌گفت‌و‌گو پرداخته‌اند. در آن مکالمه یکی از مزایای محدود کردن قدرت پادشاه این مساله ذکر شده که در دوره مشروطه دیگر نمی‌توان از روی میل و هوس حکم راند، بلکه باید قبل از مجازات هر کسی ابتدا جرم و تقصیرش را در دیوان عدالت ثابت کند آنگاه حکم راند. یکی دیگر از مزایای مشروطیت تعیین بودجه دربار توسط ملت است و این مساله قبل از هر چیز به نفع خود شاه و خاندان اوست «اما امروز که ملت حقوق شما را معین کرده نه شما وزر و وبال ملت را به دوش خود گرفته‌اید که مال مردم را به مفت‌خورهای بی‌دین بدهید و نه گرفتار خواهش زید و عمروا می‌شوید». و پس از مرگ شاه جانشین و اولاد وی هم «همه مالدار و غنی هستند» (همان، ۴-۳). این مکالمه یکسر به قصد آگاهی بخشیدن به پادشاهی بود که سلطنت خود را با بنیادهای مشروطیت سازگار نمی‌خواست و دربار او، آکنده از «مفت‌خورهای بی‌دین» بود. در شماره ۹ بامداد همچنین مطالب دیگری از جمله مکتوب میرزامهدی دولت‌آبادی از اصفهان در ستایش از نشریه بامداد و انجمن اتحادیه اصناف بود، همچنین مطلبی تحت عنوان «ترجمه اخبار داخله» که عباراتی به طنز در انتقاد از اوضاع زمانه، ادارات دولتی و فعالان سیاسی روزگار بود (همان، ۴).

شماره ۱۳ نشریه بامداد به تاریخ شنبه ۲۶ محرم ۱۳۲۶ منتشر شده است. عنوان سرمقاله آن «قابل توجه هیات رئیسه مجلس مقدس» است که نویسنده پاسخ چرایی معضلاتی چون «مملکت ما دچار انقلاب است» و وزارتخانه‌ها خراب است و کابینه وزرا به سرعت تغییر می‌کند و مستبدین باز به فتنه‌گری مشغول هستند و ده‌ها معضل اساسی دیگر را در این می‌داند که «دیگ بخار ماشین مملکت»، یعنی «مجلس شورای ملی» نمی‌جوشد. نویسنده این عدم جوشش را عدم آگاهی مجلس به مسوولیت‌های اساسی خود می‌داند. نویسنده برای حل این معضل و رفع این نقص اساسی از هیات رئیسه مملکت می‌خواهد که «یکی از کتاب‌های اولیه پارلمان‌های دنیا را که نتیجه تجارب سیصد ساله عقلای عالم است» ترجمه کند و آن را به تصویب مجلس رسانده تا همه کس «از رئیس گرفته تا دربان دم در احدی از هیچ فصل از فصول کتاب تخلف نکند» (همان، سال اول، شماره ۱۳: ۲-۱).

در این شماره مطلبی تحت عنوان «تربیت دختران» است که ادامه مطلب از شماره قبل است. نویسنده مطلب از ضرورت آموزش دختران و آراستن آنان به علم و تربیت سخن گفته است. نویسنده بر این مطلب تاکید می‌کند که آموزش دختران ایرانی به همان معانی که زنان اروپایی آموزش می‌بینند نیست، چراکه آن «بی‌نهایت ضرر دارد و هیچ وقت روا نیست که دختران ما را به اصول پرورش دختران اروپایی بپرورانند و بالاخره به مردان رتبه زیر دستی زنان عطا کنند.» بلکه «مراد از پرورش دختران این است که ابتدا در سن شش یا هفت سالگی خواننده و نویسنده شوند و سواد خواندن و نوشتن تحصیل نمایند و آداب دین و آیین خود را خاصه در مسائل مخصوصه زنان بیاموزند و آداب خانه و شوهر و اولادداری را فراگیرند و علم حفظ صحت بخوانند و از اوضاع عالم و ترقی و تنزل امم فی‌الجمله باخبر گردند» و آگاهی‌های لازم را به گاه حمل و ولادت فرزندان و رفاه و تربیت آنان لازم است فراگیرند و هنرهای نیکو در ماکولات و ملبوسات و «صنایع لطیفه» و «عقاید حقه مشروعه» تحصیل کنند «تا با کمال شرف و افتخار به خانه شوهر روند و دوره زندگانی خود را با شرافت و عزت و راحت به آخر برسانند و همه اسباب خوشبختی برای خود و شوهر و اولاد فراهم بیاورند». نویسنده همچنین از وضع کنونی آموزش دختران که برخی از هموطنان به آن مبادرت می‌ورزند و معلمان مرد به خانه آورده تا به آموزش دختران بپردازند یا دختران خود را در نزد برخی «معلمه‌های معمولی» یا به «مدارس اجانب» می‌فرستند سخت مورد انتقاد قرار داده و ضرر و زیان آن را یادآور شده است. نویسنده ضرورت تاسیس مدارس دختران را که تحت نظارت «وزارت جلیله معارف» باشد متذکر می‌شود تا هر یک از «خواتین محترم که اهل علم و فضل باشند» در این «دارالعلم دوشیزگان» بتوانند به آموزش دختران مشغول شوند و «اسباب سعادت و خوشبختی را برای بنات ملت فراهم» آورند (همان: ۲). این توجه نشریه بامداد به آموزش دختران به احتمال زیاد به همکاری کسی چون دولت‌آبادی با آن نشریه مربوط است. البته تکاپوی زنان نیز در این دوره زمینه‌ساز پرداختن نشریاتی چون بامداد به ضرورت آموزش دختران بود (خسروپناه، ۱۳۸۲: ۴۲-۲۹).

نتیجه

بحث خود را جمع‌بندی می‌کنیم. نشریه بامداد همچون ارگان انجمن اتحادیه اصناف، بیانگر دغدغه‌های سیاسی- اجتماعی اصناف تهران بود. این نشریه همچنین رویکردهای اتحادیه اصناف را نسبت به رویدادهای مرتبط به دوره مجلس اول بیان کرد. این نشریه همچنین فضایی ایجاد کرده بود که روشنفکرانی چون یحیی دولت‌آبادی از طریق این نشریه با گروه‌های صنفی مرتبط شوند و به آموزش سیاسی اصناف بپردازند. این روشنفکران از طریق این نشریه به انتقال ایده‌های سیاسی و فرهنگی نوین به اصناف برآمده بوده‌اند. اینکه نشریه‌ای چون بامداد به ضرورت آموزش دختران توجه می‌کند به یقین بر بنیاد تاثیری است که کسانی چون دولت‌آبادی در آن نشریه داشتند. نشریه بامداد بیانگر نگرش سیاسی و فکری انجمن اتحادیه مرکزی اصناف تهران بود که بر مشی «اعتدال» پای می‌فشرد. در چند شماره‌ای که در دسترس بود آنها تلاش پیگیری برای کاستن تضاد شاه و ملت انجام دادند، تلاشی که به دلیل رویکرد مطلق العنانی شاه ناکام ماند. محمدعلی شاه به چیزی جز انهدام مجلس و مشروطیت نمی‌اندیشید. هرچه بود نشریه بامداد چون ارگان انجمن اصناف نمونه روشنی از تاثیر مشروطیت بر بیداری توده مردم بود.

منبع: فصلنامه مطالعات تاریخ ایران اسلامی، سال اول-شماره اول-بهار 1391