قرارداد عاطل و باطل «بارون دو رویتر»

تهیه و تالیف: حسن فرازمند

اشاره:

در هفتمین قسمت ذکر شد که ناصر‌الدین‌شاه به سپهسالار حکم کرد که ترتیب لغو امتیاز نامه راه‌آهن رویتر را بدهد و سپهسالار نیز آستین‌ها را بالا زد و بعد از چند مکاتبه کوتاه تا شانزدهم رمضان ۱۲۹۰ (پایان مهلت رویتر) با ناصر‌الدین‌شاه، از او اختیار تام را برای الغا و ابطال این امتیازنامه گرفت و او را در همین روزها عازم جاجرود برای شکار کرد و به او اطمینان‌خاطر داد که با خیال راحت می‌تواند به شکار برود و بعد از پایان مهلت فقره رویتر، جناب «مستر تامسون» وزیر مختار انگلیس در ایران در آن دوره را به خانه خود دعوت کرد و به‌طور مشروح با او مذاکره کرد و نتیجه این مذاکره را در نامه‌ای مخصوص خدمت شاه فرستاد. بخش اعظم این مذاکرات را در شماره پیش خواندید و اینک تتمه آن مذاکرات و بقیه ماجراهای مربوط به باطل شدن این امتیاز را در اینجا می‌خوانید:

«موسیو تامسون» گفت: حالا میل همایونی بر این است و شما هم می‌گویید الغا و ابطال این فقره موجب تقویت شماست، شخصا آنچه در قوه داشته باشم، معاونت روحانی در تقویت خیال شما خواهیم نمود. و گفتم: عجالتا بزرگ‌ترین تقویت‌ها، عدم‌حمایت از صاحب امتیاز است و گفت: آن فقره را در پارلمنت (مجلس) جواب داده‌اند تا امروز من هم به هیچ وجه مداخله و اظهار حمایتی از کمپانی مزبور نکرده‌ام، بعد گفت: آیا سرکار اعلیحضرت شاهنشاهی تجویز می‌فرمایند که در میان فرنگستان امروز، «خیوه» را مقدم‌تر و با تربیت‌تر از ایران تصور نمایند؟ گفتم: چنین امری به تصور احدی‌ نیامده و نخواهد آمد، گفت: در «خیوه» از برکت قشون روس اساس اسارت و بنده فروشی را موقوف کردند و دولت ایران از این فقره بهتر و بیشتر از همه نفع برد و اُسرای چند ساله او از «خیوه» آزاد شدند و آمدند و بلکه چند سال است که در خصوص منع اسارت سیاه‌ها سعی و اهتمام دارد و با جمیع دول و امارات عهدنامه منعقد کرده است؛ مثل دولت عثمانی، خدیو مصر، امیر زنگبار و امام مسقط و غیره و غیره، لکن دولت ایران هنوز داخل عهدنامه نشده است، این اوقات سواد عهدنامه بسیار مختصر از دولت یمن رسیده است، ترجمه نموده، نزد شما می‌فرستم که به ملاحظه همایونی برسانید، گفتم: مطلبی که هنوز اظهار ننموده‌اید و نمی‌دانید رد می‌شود یا قبول هیچ حق نداشتید و ندارید که اسباب گله و شکایت خود قرار بدهید یا «خیوه» را به جهت تربیت، مستعدتر از ایران بگویید. همین قدر به شما می‌گویم نه خودتان تغییر اعتقاد درباره ایران بالخاصه درباره ذات مقدس‌ همایونی روحنا فداه بدهید و نه بگذارید از برای دولت و ملت خودتان تغییر اعتقادی بشود؛ زیرا عظمت و قدرت و درست قولی و حسن وفای دولت انگلیس، به خوبی بالاتر از آنچه شما میل داشته باشید مشهود خاطر مبارک گشته و اطمینان تمام به شما دارند و با سایرین مماشات می‌فرمایند، چنانکه خود شما هم مماشات می‌کنید. خلاصه صحبت خیلی زیادتر از این شد که به عرض خاک‌پای مبارک روحنا فداه رسانیدم در حضور انور مشهود است که از برکت تربیت همایونی در صحبت و مذاکره امکان ندارد که اهالی خارجه بتوانند بر فدوی تفوق حاصل کنند.

الامر الاشرف الاقدس الاعلی مطاع، غلام خانه‌زاد - حسین

آخرین جلسه لغو امتیاز رویتر

ناصر‌الدین‌شاه به خاطر آرامش مردم و راحتی فکر خود مایل بود اعلام در لغو امتیازنامه و اطلاع آن به عموم تسریع شود. پس از آنکه ملاقات‌ها و اقدامات دیگری صورت گرفت و نظر ماموران ایرانی مقیم کشورهای خارجی به‌ویژه «میرزا ملکم‌خان» وزیر مختار ایران در لندن سوال شد، با سپهسالار مجلسی مرکب از کامران میرزا نایب‌السلطنه، میرزا یوسف خان مستوفی الممالک، حسام‌السلطنه مراد میرزا، اعتصام‌السلطنه و خودش تشکیل داد. این مجلس پس از بررسی مساله، نتیجه نشست و تصمیمات خود را در گزارش مختصر به عرض ناصرالدین شاه رساند. در این گزارش آمده است: «... به تاریخ شب چهارشنبه بیستم شهر رمضان المبارک ۱۲۹۰ حسب الامر الاقدس الاعلی، در مجلس خاص دربار اعظم دست خط مبارک در باب اعلام بطلان و فسخ امر راه‌آهن زیارت شد، صورت منظورات ملوکانه در این مساله بیان شد. بالضروره تفصیل اقدامات به این امر هم که موافق امر ملوکانه جناب جلالت مآب مشیرالدوله متصدی بوده‌اند، برای مزید اطلاع اعضای مجلس شرح داده هیات امروز این کار را که در چه نقطه بوده است، توضیح نمودند.»

«... معلوم شد که عجالتا در ملاقات سفیر انگلستان و سوال و جواب‌ها که با «میرزا ملکم خان» و «کلنس»، وکیل «رویتر» شده است، تنها دلایل فسخ و ابطال قوتی یافته است، نه اینکه هنوز از ختم و قطع کار اطمینان حاصل شده باشد و اگر در این حالت به اعلان و انتشار امر اقدام شود شاید باز زحمتی حادث شود و وسیله حرف و ادعایی به دست «رویتر» و وکلای او بیفتد، صلاح در این است که اولا چند روز تامل شود تا جواب تلگراف‌ها که به لندن شده است برسد و یکباره از سکوت و یاس «رویتر» مطمئن شویم، ثانیا بعد از اختتام امر و اطمینان کار اعلان و بطلان راه‌آهن را لازم نیست فرمان بنویسید و در مجمع عوام بالای منبر خوانده شود، همین قدر با شرح مقدمات مساله به‌طوری‌که قصور و کوتاهی را منحصرا به «رویتر» و وکلای او بگذارند شرحی در روزنامه دولتی (ایران) چاپ شود و به بعضی ولایات هم منحصرا با تلگراف اخبار کنند. بیش از این ضرورت ندارد. رای مجلس این است که معروض افتاد تا مقتضیات رای آسمان آسای اعلیحضرت همایون ارواحنا فداه چه باشد.

نایب‌السلطنه امیر کبیر- یوسف بن محمد حسن حسام السلطنه، اعتضادالسلطنه، غلام خانه‌زاد - حسین (سپهسالار)

بعد از ارسال این نامه به خدمت ناصر‌الدین‌شاه، گویا دستور نهایی برای اعلام این تصمیم در افکار عامه می‌رسد و سپس موضوع لغو امتیاز «رویتر» در اعلامیه‌ای روز ۱۹ رمضان ۱۲۹۰ در روزنامه رسمی ایران منتشر شد. متن خبر و اعلان یادشده به این شرح است:

اعلام لغو امتیاز در روزنامه ایران

مطالعه‌کنندگان روزنامه ایران البته دانسته‌اند که سابقا فی‌مابین‌ اولیای دولت ایران و «بارون جولیوس دو رویتر» در امتداد راه‌آهن از رشت به بوشهر شده، قرارنامه منعقد شده بود و چون تا این تاریخ که قریب یک ماه از موعد شروع حقیقی به نصب و امتداد راه‌آهن منقضی شده و علامات قصور و عدم تمکن «بارون» مزبور به وفای عهد و حفظ اصول قرارنامه خود شایع و معلوم شد. آنچه بر ما محقق و معلوم شد، دولت ایران قرارنامه مزبور را «کان لم یکن» فرض کرده و رای خود را به‌واسطه تلگراف به خود «بارون رویتر» و به‌موجب تحریرات رسمیه به وکیل مشار‌الیه در دار‌الخلافه اعلام نمودند که دیگر قرارنامه مزبور باطل و از درجه اعتبار ساقط است.

اعلام بطلان قرارداد

چند روز پس از آن، حسنعلی‌خان، وزیر فواید عامه لغو امتیاز نامه را به اطلاع آقای «کولینز» رساند و از وزارت امور خارجه نیز مراتب را به سفارت انگلیس ابلاغ کرد. در ضمن اعلانی نیز در این زمینه به این مضمون صادر شد:

اعلام رسمی

چون «بارون جولیوس دو رویتر» در ماده قرارنامه راه‌آهن که با دولت علیه ایران منعقد کرده بود، وفای به عهد‌‌های صریحه مندرج در قرارداد خود ننموده و شروع به عمل در مدت معینه نکرده و لذا دولت علیه ایران به موجب حقی که به مدلول فصول قرارنامه به جهت خود باقی گذارده بود قرارنامه مزبور را الغا و ابطال نموده و در حکم «کان‌لم‌یکن» گذارد و این رای ثابت خود را به موجب تحریرات رسمیه به وکیل مشارالیه در دارالخلافه معلوم ساخت و از تاریخ امروز قرارنامه راه‌آهن منعقده با «بارون» مشارالیه و امتیازاتی که به او داده شده بود عاطل و باطل و از درجه اعتبار ساقط است. در پنجم دسامبر ۱۸۷۳ (چهارده شوال ۱۲۹۰ هجری) نیز تلگرافی به سفارتخانه‌های ایران در لندن، پاریس، پترزبورگ و استانبول مخابره شد که متن آن به این شرح است:

چون «بارون رویتر» از عهده تعهدات خود برنیامد و مخصوصا شرایطی که در فصل هشتم و بیست و سه مقرر است پیش از انقضای مدت مجری نشد، در این صورت که امتیازی باقی نمی‌ماند و مثل این است که «کان لم یکن» است، برای آگاهی خودتان اطلاع داده شد.

در تلگرام به سفارت لندن نیز به متن یادشده این عبارات اضافه شده است:

«... وجهی که به رسم ضمانت در بانک گذاشته شده باید ضبط نمایید، به هیچ وجه اجازه ندارید در باب قرارنامه مخصوص راه‌آهن گفت‌و‌گو نمایید - تهران - پنجم دسامبر ۱۸۷۳.»

چراغ سبز شاه به روس‌ها

لغو امتیازنامه که موجب خشنودی دولت روسیه بود، بهانه‌ای به دست ناصر‌الدین شاه داد و به‌عنوان بهانه عدم وفای به عهد از آن برای نزدیکی روابط ایران و روسیه استفاده کرد و پیوسته می‌گفت براساس قولی که در پترزبورگ، به صدر اعظم دادم، عمل کردم. متن نامه‌هایی که در ادامه این گزارش می‌آید حکایت از این موضوع دارد.

نامه اول

جناب مشیر‌الدوله

این دستخط را در حضور وزیر مختار بخوانید و سواد این دست‌خط را بدهید وزیر مختار، اصل این دست‌خط را پاره کنید. به پرسش «کرچکوف» تلگراف شود از جانب وزیر مختار روسیه از قول ما، در فقره راه‌آهن که در پترزبورگ گفت‌و‌گو شد و به شما وعده دادم که قرارنامه را با کمپانی امتداد نمی‌دهم، به‌ وعده‌تان وفا کرده به‌علاوه درصدد ابطال آن هستم. وعده‌هایی که شما از جانب امپراتور در ازدیاد دوستی دولتین ایران و روس به ما دادید، فراموش نخواهید کرد.

نامه دوم

جناب مشیرالدوله

در فقره راه‌آهن باید ملتفت صحبت‌های پطرزبورغ با «قرچکوف» باشید که چه تحاشی (انکار) داشت، از این کار و وعده صریح به او داده شد که ما این کار را نمی‌کنیم و «پرولونگر» (یا همان وقت‌کشی و طول دادن) نمی‌کنیم، اگر خلاف آن وعده بشود، دولت روسیه از ایران و از ما بسیار رنجش حاصل خواهد کرد و رنجش روسیه چقدرها ضرر به ایران دارد و از همه مهم‌تر، رنجش روسیه است.

اعلام خسارت «رویتر»

پس از لغو امتیازنامه، رویتر دست به اقداماتی زد و ایران را در کشورهای مختلف به بدقولی و بی‌اعتباری متهم کرد و ادعای خسارت نمود. او در سفری به روسیه درصدد برآمد تا شاید نظر روس‌ها را برای شرکت در این کار جلب کند یا امتیاز خود را بفروشد، اما نتیجه‌ای نگرفت و به هر حال، اختلاف رویتر و دولت ایران هفده سال طول کشید و به استرداد اصل امتیازنامه به دولت ایران منتهی شد. گراهام استوری در کتاب معروف خود یعنی «رویتر در یک قرن» در مورد اقدامات و نقشه‌های رویتر پس از الغای امتیازنامه می‌نویسد: «... از آنجا که استدعاها و اعتراضاتی که در مورد لغو امتیاز به‌عمل آمد و به‌طور متساوی بلااثر بود. در بهار سال ۱۸۷۴ میلادی کارگران مرخص و متخصصین نیز بازخوانده شدند، عجز دولت ایران در مطالبه مبلغ چهل هزار لیره وجه سپرده از « بارون رویتر» نیز وضع دولت ایران را محکم‌تر نمی‌کرد. «سر ویلیام هارکوت» که در این ایام «مدعی العموم» بود اظهار عقیده کرد که لغو امتیازنامه قانونا به هیچ‌وجه قابل توجیه نبود (اما گویا «بارون رویتر» چشم امیدش به اتفاق‌های سیاسی و زمان بود).»

استوری در ادامه نوشته است:

«نتیجه انتخابات فوریه ۱۸۷۴ میلادی در انگستان برای رویتر امیدبخش بود، محافظه‌کاران با اکثریت معتنابهی فائق شدند و سیاست خارجی آقای «دیسراییلی» نخست‌وزیر جدید بسیار بیش از سیاست خارجی «گلادستون» نخست‌وزیر سابق با ایران سروکار داشت، اما اعضای دائمی وزارت امور خارجه انگلیس به جای خود مستقر بودند و «لردتنترون» معاون دائمی این وزارتخانه که به رویتر ظنین بود در این موقع نزد وزیر امور خارجه (دولت جدید) رویتر را متهم می‌کرد که «برای دولت دام می‌گسترد و سعی دارد دست و پای دولت را در آن گیر اندازد» و وزیر خارجه دولت جدید (یعنی لرد دربی) مانند سلف خود از پنجه در پنجه شدن انگلیس و روسیه وحشت داشت. در ادامه نوشته‌های گراهام استوری در این زمینه آمده است: «... هنگامی که رویتر تقاضا کرد که وزیر مختار انگلیس در تهران نفوذ خود را به کار برد تا بن‌بستی را که به‌وجود آمده بود، مرتفع کند به او جواب دادند که وی می‌تواند توقع داشته باشد همان مساعدتی را که درباره هر فرد انگلیسی دیگر در این مورد به عمل می‌آید، درباره او هم می‌توان مرعی داشت. مع‌الوصف سرنوشت امتیازنامه از این پس در تهران و در کاخ ابیض انگلستان تعیین می‌شد. مبارزه برای تحصیل حقوق آینده صنعتی ایران شدت پیدا کرده بود. این مبارزه دیگر بین یک بازرگان هوشیار و مشاورین یک شاه حیله‌کار به عمل نمی‌آمد، آتش مبارزه به دامن دولت‌ها کشیده بود.»

تلاش‌های بی‌ثمر «رویتر»

بنا به نوشته گراهام استوری، در سال آخر دولت گلادستون (نخست‌وزیر وقت) رویتر دوباره سعی خود را به عمل آورده بود که دولت انگلیس را به نقشه خود علاقه‌مند کند. در بهار آن سال رویتر طعمه جدیدی به قلاب خود آویخت. به جای خط آهن از شمال به جنوب به وزارت هند پیشنهاد کرد که از شرق به غرب ایران راه‌آهن بکشد. او در این باره به «لرد گرانوبل» نوشت که در قبال تضمین احتمالی دولت جهت نصف منافع براساس یک قرضه ده میلیون لیره از قرار صدی شش (۶ درصد) که مورد ضمانت ترکیه باشد، «رویتر» حاضر است یک راه‌آهن دیگر از استانبول به سرحد ایران بکشد، سپس راه‌آهن ترکیه را به راه‌آهن ایران منضم می‌ساخت و بدین ترتیب یک راه‌آهن سرتاسری از کاله به ایران از طریق استانبول ایجاد می‌کند که همواره ممکن بود به طرف مشرق امتداد یابد. در این مورد وزارت هند دچار اضطراب شد چنانکه در یک یادداشت محرمانه مذکور است: نفع و ضرر از هر دو طرف زیاد بود، «رویتر» تقاضا داشت که سالی ۳۰۰ هزار لیره تضمین بشود و این مبلغ بسیار خطیر بود، اما رد این تقاضا ممکن بود ایران را به کلی از چنگ انگلیس‌ها بیرون بکشد و در چنگال روس‌ها بیندازد (وزارت هند در این مورد زیاد واقع‌بین شده بود) از این بدتر ممکن بود رویتر به کلی مایوس شود و از تابعیت انگلیس دست بکشد و خود را تحت حمایت روسیه قرار دهد، به عقیده تهیه‌کننده یادداشت نتیجه نامطلوب بود. در همان هفته کلیه مساله مرابطات به وسیله راه‌آهن در مجلس عوام مطرح شد، از «گلادستون» خواسته شد که در سیاست منفی سابق خود تجدیدنظر کند. تلاش‌های رویتر پیش و پس از ابطال امتیاز همچنان ادامه داشت.