گروه تاریخ و اقتصاد: آقای نایب‌السلطنه تمارض کرده به اسم پادرد از امیریه بیرون نمی‌آید و جهت گرفتن قصابخانه تهران است. سالی شصت هفتاد هزار تومان منافع آن بود. مالیات زیادی قصابخانه می‌دهد و از این جهت به مردم خیلی سخت می‌گذرد. قیمت گوشت همیشه گران [است] و مردم در زحمت و مرارتند. این عمل به صدراعظم واگذار شده و او به عباسعلی گمرکچی سپرده است. این مداخل از جیب آقا بیرون آمده. هرچه اظهار کسالت و نقاهت کند جا دارد. مداخل عمده یک دست تهران قصابخانه است.اما چه فایده از سبیل به ریش پیوند کردن است. صدراعظم فرصت گوش خاراندن ندارد این کار را هم به او دادند. نه مداخل آن را درست خواهد کرد و نه حکایت گوشت منظم خواهد شد. کاش به یکی از بیکارهای تهران می‌دادند که هم رسیدگی می‌کرد و هم مداخل. کارهای صدراعظم آن‌قدر شلوغ است که به حساب درست نمی‌آید.این هم مزید شد. باز نایب‌السلطنه بیشتر فرصت داشت. مداخل را عباسعلی خواهد کرد و ابدا تفاوتی به حال رعیت بیچاره نخواهد کرد. من نمی‌دانم این مردم بیکار و رجال محترم برای چه روز لازمند و به چه کار می‌خورند. این کارهای غیرمنظم را باید به اشخاصی رجوع کرد که بیکار [ند]، از عهده جواب سوال و رسیدگی و دوندگی بیرون بیایند نه صدراعظم که از نایب‌السلطنه مشغول‌تر و گرفتاری او صد مقابل است.

روزنامه خاطرات عین‌السلطنه/ تالیف قهرمان‌میرزا عین‌السلطنه به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار.مشخصات نشر: تهران: اساطیر، ۱۳۷۴، ج ‌1، ص: 853