برابری خواهی پیشه‌وران و سلطه اصناف تجاری
کریم سلیمانی- مهدی پرواره

در ابتدای ظهور شهر در قرن یازدهم، به دلیل مرکزیت کلیسا و قصر و قلعه فئودالی، اماکن و سازه‌های مربوط به بازرگانان و صنعتگران در حواشی مراکز شهری قرار می‌گرفتند. اکثر شهرهای فلاندر و فرانسه در اطراف قلعه کنت‌ها شکل گرفتند و پس از آن به ترتیب، کلیسا و بازار تاسیس شدند. در اغلب شهرهای جنوبی فرانسه نیز در ابتدا شهر دراطراف کلیسا ساخته می‌شد و بازار در مرحله بعدی و در اطراف کلیسا پی‌ریزی می‌شد. درمقابل در انگلیس شهرهایی که در مرکز قدرت حکومتی بودند، عمدتا مرکزیتی سیاسی- اداری داشتند، ولی در اکثر شهرهای دیگر بازار مرکزیت شهر را داشت. در ایتالیا نیز مرکزشهر با گذر زمان به کلیسا و شهرداری اختصاص یافته بود. قدرت یافتن پیشه‌وران و بازرگانان و رشد شهرها، از قرن سیزدهم به بعد قصر و قلعه فئودال و صومعه و کلیسای دینی را به حاشیه شهر راند و مراکز پیشه‌وری و بازرگانی در مرکز شهر قرار گرفتند و شهر حول بازار گسترش پیدا کرد.

این تحول حکایت از تبدیل شهر از قلعه نظامی به کارکردی تجاری و تولیدی دارد. با مرکزیت این عناصر بود که انسان شهری به انسانی اقتصادی مطابق با تعریف ماکس وبر بدل شد و روحیه سرمایه‌داری برای اولین‌بار در تاریخ پا به عرصه وجود گذارد که در آن روحیه سودجویی و سرمایه‌گذاری مستمر سودده با توسل به راه و روش عقلانی، به منزله یک اصل، جای خود را باز کرد. این‌گونه بود که افراد شهری در قرون وسطی چنان ثروت‌های عظیمی تولید کردند که هرگز در جامعه قدیم کسی امکان دسترسی به آن را نداشت.

فضابندی شهر نیز خالی از وابستگی‌های طبقاتی و منزلتی نبود. مرکز شهر جایی بود که مردم مرفه نظیر بازرگانان، وکلا، پزشکان، اعضای مدیریتی شهرداری، پیشه‌وران مرفه، اعیان زمین‌دار که زندگی در شهر را پذیرفته بودند و اسقف‌های شهر در آن زندگی می‌کردند. در حالی که طبقات فقیر جامعه عمدتا در حومه شهر زندگی می‌کردند. این الگو در شهرهای ایتالیا کاملا وجود داشت؛ چنان‌که در شهری نظیر فلورانس 1500 نفر از اعیان، 75 نفر از نجبای سلحشور، 80 صراف، 600 دفترخانه‌دار و 60 پزشک جراح سکونت در مرکز شهر را به خود اختصاص داده بودند.

بر این اساس، هرچه از مرکز شهر به طرف حومه پیش می‌رویم از وسعت خانه‌ها و تمایزات کارکردی فضاهای درونی خانه‌ها کاسته می‌شود. خانه‌های مرکزی شهر وسعت بیشتری داشتند و دارای آشپزخانه، هال و پذیرایی، سرویس بهداشتی و اتاق خواب مخصوص ارباب و همسرش بودند؛ در حالی که با حرکت به طرف حومه شهر از وسعت و فضابندی درون خانه‌ها کاسته می‌شد که در نتیجه تمایزی میان آشپزخانه، محل خواب و سرویس بهداشتی نبود. در شهرها گاهی خانه‌هایی با وسعت پنج متر وجود داشت که عمدتا محل سکونت بیوه زنان، کارگران ساده و سایر مزدبگیران بود که بیشتر در حومه شهر و نزدیک به دیوار زندگی می‌کردند.

تفوق طبقات تجاری و به‌وجود آمدن اشرافیت شهری در نحوه انتخاب مکان ساخت شهر نیز تاثیرگذار بود. چنان‌که شهرها اگر نخست روی ویرانه‌های شهرهای رومی یا کنار قلعه فئودالی و کلیساها ساخته می‌شدند، با نزدیک شدن به قرن چهاردهم بیشتر به سوی تشکیل در مسیرهای تجاری روی آوردند. جالب اینجا است که فاصله مکانی شهرها با سرعت حمل‌ونقل وسایل آن زمان ارتباط داشت، چنان که شهرها اکثرا در فواصلی ساخته می‌شدند که بتوان با گاری از شهری به شهر دیگر در مدت یک روز مسافرت کرد و کالا و مسافر را انتقال داد. در ایتالیا فاصله میان شهرها به‌طور متوسط بین 15 تا 50 کیلومتر بود، از پاریس نیز دو شاهراه تجاری مهم می‌گذشت. محور اولی اورلئان -پاریس- بروژ و محور دیگر نیز روئن - پاریس- مارسی بود. میان شهرهای فوق‌الذکر این‌گونه بسیاری شهرهای کوچک به فاصله اندک از هم قرار داشتند.

حرکت از شهرهای منفرد که مختص دوران اولیه قرون وسطی بود، به شهرهای متراکم با فاصله کم باعث شد راه برای تاسیس سیستمی شبکه‌ای از شهرها به‌وجود بیاید که از سوی «پیرن»، «مجمع الجزایر شهری» نام گرفت که در آن بر گرد یک شهر بزرگ، چند شهر کوچک به نام شهر اقماری ایجاد شدند. نظیر فلاندر که در آن شهر آنتروپ یا بروژ شهرهایی کلان و سایر شهرهای کوچک و متوسط شهرهای اقماری آنها بودند.

فتح اروپای غربی و زوال امپراتوری روم غربی به دست بربرها ضربه‌ای بسیار بزرگ بر حیات شهری وارد کرد و به جای صنعت و تجارت، تولید ثروت به سوی روستاها و زمین‌داری منتقل شد و این مساله فترت شهرها را بیشتر کرد. از قرن یازدهم به واسطه گرم شدن هوای اروپا و از طرفی تحول در ابزار و تکنیک‌های کشاورزی زمین‌های بیشتری زیر کشت رفت و بازده کشاورزی بسیار افزایش یافت. در ادامه رشد جمعیت به‌صورت بی‌سابقه‌ای روی داد. مجموع این عوامل سبب شد نیروی کاری اضافه بر نیاز شیوه تولید کشاورزی ایجاد شود. این افراد می‌توانستند در یک فضای زیستی دیگر به نام شهر مستقر شوند و به تولید پیشه‌وری بپردازند. حضور آنان در شهرها دلیل بر ملزم نبودن به رعایت الزامات و پرداخت مالیات‌های فئودالی نبود، بلکه شهرها و شهرنشین‌ها مانند روستاییان (سرف) به فئودال‌ها مالیات می‌دادند. فئودال‌ها نیز از رشد و پیشرفت این صنایع پیشه‌وری حمایت می‌کردند و امنیتشان را تامین می‌کردند. اکثر شهرها، به واسطه حضور در قلمرو املاک فئودالی و کلیسایی، وابسته به این قدرت‌ها بودند.

طی قرون یازدهم و دوازدهم اصناف تجاری و پیشه وری در شهرها از برابری کامل برخوردار بودند و حیات سیاسی شهر از طریق تمامی اصناف اداره می‌شد. عمده تجارت در این دوره معطوف به روستاها و شهرهای بسیار نزدیک بود، بنابراین اصناف در تطابق کامل با امیال و خواسته‌های نظام موجود عمل می‌کردند.

با رشد محصولات پیشه‌وری و نیاز به تجارت کالاهای تولیدشده و همچنین تهیه مواد خام از فواصل دورتر، اهمیت تجار و سود آنان در شهرها افزایش یافت. این مساله سبب شد در مرحله اول نفوذ غیررسمی آنان در قانون‌گذاری افزایش یابد و از اواسط قرن سیزدهم با ایجاد یک گروه اشرافیت شهری قدرت شهرها را به سود خویش قبضه کردند و اصناف پیشه‌وری مقهور آنها شدند. با افزایش قدرت اصناف تجاری چالش با نظام کهن بیشتر شد، چون تجارت با نقاط دوردست نیاز به امنیت داشت و پراکندگی قدرت فئودال‌ها مانع این امنیت بود. بنابراین حمایت از قدرت شاهان و دولت مرکزی جدی‌تر دنبال شد. در این تحقیق مشخص شد که شهرها، برخلاف تصور برخی از محققان، در تعارض با نظام فئودالی شکل نگرفتند، بلکه در مراحل اولیه کاملا به آن وابسته بودند و چالش‌های بعدی میان شهرها با کلیسا و فئودال‌ها به واسطه تحولات قدرت درون شهرها و انتقال قدرت از برابری خواهی اصناف پیشه‌وری به اصناف تجاری است.

- بخشی از یک مقاله