خط پایان دو ابر قدرت جنگ ارتش بیزانس و ساسانی- اثر پیرو دلا فرانچسکا، سال ۱۴۵۲
نینا پیگولفسکایا، متخصص تاریخ خاورمیانه و بیزانس(روم شرقی) معتقد است که تاریخ آسیای پیش از استیلای اعراب بسیار جذاب و خواندنی است؛ اما اوضاع سیاسی، اجتماعی و نظامی بیزانس و ایران در سال‌های دهه نهم سده ششم تا دهه اول سده هفتم میلادی خیلی مورد پژوهش واقع نشده و این در حالی است که سرنوشت این دو امپراتوری طی صد سال با جنگ‌ها و صلح‌های میان آنها در هم تنیده و با یکدیگر عجین شده بود. به نظر می‌رسد همین جذابیت و قابلیت بالای پژوهشی این مساله جدید در علم تاریخ، انگیزه و دلیلی مناسب برای غور و بررسی پیگولفسکایا شده است. این تاریخدان و خاورشناس روسی در سال 1922 در رشته خاورشناسی از دانشگاه پتروگراد درجه دکترا گرفت و طی سال‌های 1921 تا 1928 شغل کتابداری را با عنوان مسوول بخش نسخ خطی کتابخانه عمومی لنینگراد تجربه کرد و این فرصت بسیار خوبی بود که با منابع دست اول و دوم شرق آشنا شود. علاوه بر این، تدریس در دانشگاه و پذیرش مسوولیت‌های علمی نیز منشا خدمات برجسته و متعددی در زمینه خاورشناسی به‌خصوص خاورمیانه و روم شرقی (بیزانس) شد و حاصل مطالعات او درباره بیزانس و ایران در کتابی با عنوان «ایران و بیزانس در سده‌های ششم و هفتم میلادی» منتشر شد. این اثر که در کانون آثار متعدد پیگولفسکایا قرار دارد، توانست بخشی از خلأ موجود در این موضوع را پر کند و مبنایی باشد برای بررسی‌های آکادمیک و روش‌مند بیشتر. کتاب مذکور که با ترجمه روان کامبیز میر بها توسط نشر ققنوس منتشر شد، شامل بخش‌های زیر است:

معرفی منابع (یونانی، سریانی، منابع به سایر زبان‌ها و سکه‌ها) بیزانس پس از یوستی نیانوس (ژوستی نین- امپراتور روم شرقی از سال ۵۲۷ میلادی تا زمان مرگ او در سال ۵۶۵ از کارهای یوستی‌نیانوس نوشتن قانون شهروندی روم و اصلاحات دیوانی و ارتشی بود. امپراتور جاه‌طلبی بود و کوشید تا مرزهای پیشین امپراتوری روم را بازگرداند. فرمانروایی یوستی‌نیانوس همدوره با پادشاهی خسرو انوشیروان بر ایران بود. در ۵۲۹ یوستی‌نیانوس که معتقد بود فرآیند آموزش باید تنها در دست مسیحیان باشد، آکادمی نوافلاطونیان را در آتن بست و فیلسوفانی از آتن به دربار خسرو پناهنده‌ شدند. یوستی‌نیانوس چون هماورد خود ایران را در زمینه بازرگانی پیشتاز می‌دید، به ناچار از دریانوردان اتیوپیایی برای بازرگانی سود جست. با این همه از این ترفند هم رومیان بهره چندانی نبردند) ماوریکیوس، جنگ ایران و بیزانس در سال‌های ۵۸۳-۶۰۲ میلادی، ایران در پایان سده ششم میلادی، قیام بهرام چوبین، خسرو در قلمرو بیزانس، مرگ بهرام و شورش بندوی و بسطام، تصرف سرزمین‌های بیزانس توسط ایران، ایران در روزگار خسرو دوم، طبقات اجتماعی و نظامی حکومت ایران، بودجه دولت‌ها و مالیات‌ها، صنعت و تجارت، ارتش و ادیان ایران در روزگار خسرو دوم.

از آنجا که سرگذشت ایران و بیزانس در آستانه فتوحات اعراب، یکی از قابل‌توجه‌ترین صفحات تاریخ جهان است زیرا سرنوشت جهان در آن روزگار در خاور نزدیک در حال رقم خوردن بود. این خاورشناس متخصص و مشتاق پژوهش در نوشته‌اش به این نتیجه می‌رسد که دو امپراتوری بزرگ دنیای آن روز، درمانده و ناتوان از مبارزه با کشمکش‌ها و اختلافات داخلی جامعه برده دار پیر و فرسوده، با فعال کردن سیاست خارجی خود در جست‌و‌جوی گریز از بحران بودند، اما به آن دست نیافتند. بیزانس سودای تسلط بر خاور نزدیک را داشت و در تلاش بود تسلط خود بر سه قاره را حفظ کند. ایران رقیب طبیعی او به شمار می‌رفت و امپراتوری ساسانیان در سیاست خارجی و در هنر جنگ و رزم دشمن قدرت‌مندی در مقابل روم محسوب می‌شد و از طرفی برای تهاجم و لشکرکشی این دو دلایل کافی وجود داشت و نیازی به بهانه و دستاویز قرار دادن مساله‌ای خاص نبود. سیاست داخلی و خارجی آنها طی چند دهه توفانی به شدت به‌هم تنیده بود و هرکدام از این دو ابرقدرت وقت را به مداخله نظامی در خاک دیگری تحریک می‌کرد.

نکته قابل‌توجه در این کتاب قیاس این دو امپراتوری از زاویه‌های مشترک است. چیزی که روشن است اینکه امپراتوری بیزانس، جامعه‌ای پیچیده و سازمان یافته بود که یک دستگاه دیوانی چند لایه بر آن حکومت می‌کرد. هم ساختار اجتماعی و هم حکومت، مطابق الگوی رومی بنا شده بود. چنان که تاریخدان استیفن رانسینمان می‌نویسد. «کمتر دولت‌هایی بوده‌اند که به شیوه‌ای چنین سازمان یافته باشند. این سازمان‌دهی کار آگاهانه و سنجیده یک نفر یا محصول یک زمان خاص نبود، بلکه میراث گذشته روم بود. هرچند در طی قرن‌ها پیوسته جرح و تعدیل و تکمیل شده بود تا پاسخگوی مقتضیات متغیر باشد.» پیگولفسکایا می‌نویسد ظهور پدیده‌هایی در حیات اجتماعی بیزانس نشان از این داشت که واپسین بنیان‌های مناسبات برده‌داری دقیقا در این دوره رو به نابودی است. وی از شورش‌های سپاهیان، جنبش دمه‌ها و ارتداد مسیحیان به‌عنوان نشانه‌های بحرانی عمیق نام می‌برد و معتقد است که حتی با احتساب این بحران‌ها، امپراتوری بیزانس توانست از آنها عبور کند و جامعه فئودالی جدید و منحصر به فردی را پایه‌ریزی کند.

درباره ایران نیز می‌نویسد که ایران فرسوده از اقدامات توسعه‌طلبانه افراطی چند ساله شاهان، نتوانست بر اختلافات ناشی از مناسبات رو به رشد فئودالی و روابط رو به نابودی برده‌داری فائق آید. ایران ساسانی یارای ایستادگی در مقابل فشار نیروهای جوان عرب متحد شده در زیر لوای ایدئولوژی جدید اسلام را نداشت و ناگزیر به بخشی از خلافت آنها مبدل شد. اما نظام حکومتی بیزانس توانست آن را در برابر حملات بربرها و اسلاو‌ها از سوی شمال و اعراب از سوی جنوب حفظ کند و این حملات موجب تسریع فرآیند رشد فئودالیسم شد. در عین حال بازمانده‌های مناسبات برده‌داری و استثمار، بر اثر قیام‌ها و همچنین با تشکیل اجتماعات و روستاهای جدید دهقانان آزاد اسلاو رو به نابودی رفت. نکته قابل‌توجه این است که تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک خاور نزدیک در سده‌های ششم و هفتم میلادی ارتباط تنگاتنگی با تاریخ اقتصادی و اجتماعی آن دارد. پیگولفسکایا در این اثر پدیده‌ها و رویداد‌های اجتماعی این دوره در تاریخ ایران و بیزانس را با توجه به تمامی جنبه‌های مناسبات و تعاملات آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. وی معتقد است بیزانس و ایران در حالی که در دوران تاریخی و برده‌داری و شکل اولیه فئودالیسم به سر می‌بردند، ولی با جدیت و سرسختی با یکدیگر به مبارزه پرداختند، جدالی که سرانجام آن خوشایند نبود و منجر به واگذاری موقعیت خود به حکومت‌های قدرتمند و جدید اعراب و اسلاوها شد.


بودجه دولت و مالیات‌ها

از بخش‌های قابل‌توجه پژوهش پیگولفسکایا، فصل بودجه دولت و مالیات‌ها است، فصلی که در آن اخبار و اطلاعات بودجه دولت ساسانی بررسی شده و توجه به آن در ارزیابی اوضاع کلی اقتصاد ایران در آن دوره ضروری است. پیگولفسکایا می‌نویسد:

در هجدهمین سال سلطنت خسرو دوم (سال 608م) برآوردی از پول‌های واریزشده به خزانه طی آن سال انجام گرفت. همه مالیات‌ها به‌صورت پول به خزانه واریز نمی‌شد. مشخص شده است که بخشی از مالیات‌ زمین‌ها به‌صورت محصولات تولیدی آن دریافت و به مصرف ارتش و دربار می‌رسید. مالیات سرانه که برعهده دهقانان و صنعتگران بود و همچنین هرگونه مالیات بر محصولات صنعتی و دادوستد به‌صورت نقد پرداخت می‌شد. در آن سال با معیار هر ده درهم برابر با هفت مثقال، برابر با 420 میلیون مثقال سکه، معادل ششصد میلیون درهم وارد خزانه شده بود. تمامی این پول‌ها در خزانه مخصوصی که خسرو در تیسفون ساخته بود، در یکجا به‌طور متمرکز نگهداری می‌شد. «نلدکه» محاسبه این مقدار پول را در ترجمه‌ای از نظام پولی در میانه سده نوزدهم ارائه کرده است.(همان‌طور که می‌دانیم، درهم نام عمومی سکه نقره بود. مثقال نیز معیار وزن است. درهم ساسانی به‌صورت سکه نقره به ارزش تقریبی هفتاد فنیک آلمان یا 86 سانتیم فرانسه بوده است. با توجه به این محاسبه، بودجه سالانه خسرو دوم برابر با 360 یا سیصد میلیون فرانک بوده است.)

در ادامه از زبان او می‌خوانیم: به فرمان خسرو، حتی کیسه‌های سکه‌های ضرب‌شده توسط پیشینیان او،‌ پیروز و قباد، به تعداد دوازده هزار کیسه، هر یک به وزن چهار هزار مثقال، جمعا برابر با 48 میلیون مثقال، به خزانه منتقل شد. از سکه‌های قدیمی تنها از سکه‌هایی نام برده شده که در سده پنجم و آغاز سده ششم ضرب شده بود. ظاهرا سکه‌های قدیمی هنور در کشور رایج بوده‌اند. علاوه بر همه این‌ها، مقدار بی‌شماری جواهر و البسه در خزانه نگهداری می‌شد. اطلاعات مربوط به بودجه سالانه را که در سطور قبل بررسی شد، می‌توان با اطلاعات راجع به ذخایر پولی ایران که در جمع آن هیچ تردیدی نیست، تکمیل کرد. اطلاعاتی که طبری ارائه و دینوری و فردوسی تکرار کرده‌اند، نشان‌دهنده وجود اخبار و روایات مشترک در این بازه از زمان ساسانیان است. این اطلاعات در سخنان طولانی و تبری‌جویانه خسرو نهفته که در پاسخ به ملامت‌ها و اتهام‌های مطرح‌شده از سوی فرزندش، شیرویه که در آن هنگام به جای او بر تخت سلطنت تکیه زده بود، ایراد شده است.

خسرو سنگینی بار مالیات‌ها، مالیات‌های غیرنقدی و انواع عوارض نقدی بر دوش مردم را تکذیب نکرد، اما توجیه او این بود که از نظر او پول و ارتش تنها راه حفظ قدرت کشور است، بنابراین گردآوری پول فراوان ضروری بود. خسرو شکوه می‌کرد که ولخرجی‌های بهرام، خزاین شاهان ایران را بر باد داده بود. در عین حال، در سیزدهمین سال سلطنت او (سال 603م) سکه‌هایی با شکل جدید ضرب شد. مقدار سکه‌ها پس از کسر مقدار لازم برای مواجب ارتش، بالغ بر 200هزار کیسه، برابر با 800میلیون مثقال، معادل حدود 700میلیون فرانک بود.

این مبلغ در واقع کل موجودی پول کشور بود، بنابراین 300میلیون فرانک در هجدهمین سال سلطنت خسرو مجموع پولی بود که در یک سال گردآوری و هزینه حقوق سالانه ارتش در آن لحاظ شده بود. عدد دیگری هم مربوط به سی‌امین سال سلطنت خسرو (سال 620م) است. فتوحات او در بیزانس ثروت هنگفتی را نصیب حاکمان ساسانی کرده بود که بسیار قابل‌توجه است. اگر بتوانیم به این عدد تا حدودی گردشده اعتماد کنیم، موجودی خزانه در این هنگام به دوبرابر افزایش یافته بود زیرا موجودی خزانه با ضرب سکه‌های جدید و پس از کسر مواجب ارتش، به 400هزار کیسه سکه برابر با 1600میلیون مثقال رسیده بود.

انواع ثروت هنگفتی که ایرانیان از فتح اسکندریه به‌دست آوردند در مبلغ مذکور لحاظ نشده است. این «پول بادآورده» این‌طور به چنگ آنها آمد که ثروتمندان و همچنین کلیساها و صومعه‌ها همه اشیای گرانبها، طلا، نقره و تمامی دارایی خود را هنگامی که ایرانیان پایتخت مصر را به محاصره خود درآورده بودند، بار کشتی‌ها و قایق‌ها کردند تا از مهلکه دور کنند، اما باد شدیدی وزیدن گرفت و آنها را به ساحل راند و ایرانیان بلافاصله آنها را به تصرف خود درآوردند. خزاین سلطنتی ایران تا سی‌وهشتمین سال، واپسین سال سلطنت خسرو، به مراتب بیشتر شد، اما هیچ اشاره‌ای به مقدار آن، حتی به‌طور تقریبی نشده است. به این ترتیب پیگولفسکایا اطلاعاتی جامع و کامل از انواع مالیات و چگونگی پرداخت آن توسط رعایا و اصناف و... می‌دهد.


صنعت و تجارت

پیگولفسکایا معتقد است آثار باقیمانده از فرهنگ مادی ایران ساسانی نمونه‌هایی از هنر و صنعت عالی این دوره است، اما با این حال اطلاعات اندکی از سازماندهی درونی نیروی کار و صنعتگران موجود است. وی به نکاتی اشاره می‌کند که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. می‌نویسد: اطلاعات مربوط به فرهنگ مادی ایران ساسانی طی دو دهه اخیر به‌قدری فزونی یافته است که پرداختن به آن به‌صورت نگاهی گذرا یا حتی تخصیص یک فصل نه چندان بزرگ در یک اثر پژوهشی با حوزه موضوعی متفاوت، ممکن نیست. آثار معماری این دوره، مورد بررسی و تحقیق گسترده و عمیق قرار گرفته و بر پیکره‌های آن به‌طور کاملا تخصصی کار شده است. نمونه‌های عالی اشیای سیمین و سکه‌های ساسانی مایه مباهات موزه دولتی آرمیتاژ است. مغاره‌های طاق‌بستان که بر صخره حفر و حک شده است، به تنهایی می‌تواند به‌عنوان نمونه هنری عظیم و برجسته، موضوع پژوهش قرار گیرد. غنای فرهنگ مادی ایران در دوره ساسانی بی‌مثال است و تاثیر هنر ظریف آن تا دورترین کشورها و اعصار گسترش یافته است. شکوه دربار شاهنشاه و اشراف افسانه‌ای بود و به افسانه‌ها پیوست. خم‌ها، گلدان‌ها، جام‌ها، کاسه‌ها، شمعدان‌ها، پیه‌سوزها و سینی‌های بسیار زیبا و دلفریب، طی اعصار متمادی همچنان بی‌رقیب و به‌عنوان نمونه‌هایی تقلیدناپذیر حفظ شده‌اند. تاج و تخت شاهنشاهان ساسانی که چشم را خیره می‌ساخت، از شگفتی‌های امپراتوری ساسانیان بود. خسرو پرویز در زمره جواهرات خود، فرشی داشت که جلوه‌گر بهار با چنان طراوتی بود که زمستان‌ها در تالار بارعام شاهی گسترده می‌شد تا تصویر شکفتن طبیعت را در اذهان زنده کند.

همه این آثار موید مقام والای فرهنگ مادی هستند که به دست تعداد بسیاری از هنرمندان و استادکاران چیره‌دست به تعالی رسید. شهرهای ایران ساسانی مهد صنعت و تجارت بود. بازار، مرکز هر شهر محسوب می‌شد. انواع کالا و مصنوعات از شاهراه‌های منتهی به بازار به آن وارد می‌شد. از منابع موجود مشخص شده است که ایران با شرق دور از طریق آسیای میانه، با هند و جزیره سیلان (تاپروبان)، با جنوب عربستان و نوبه (سودان)ارتباطات تجاری داشته است. شهرهای ایران مراکز زنده و پویای دادوستد و تجارت بودند. دروازه‌های آنها بر روی کاروان‌های حامل ابریشم آسیای میانه، عاج هندی، پشم دامداری‌های مناطق کوهستانی،‌غلات، صیفی‌جات، انواع میوه و انگور، خرما، روغن زیتون و شراب محصول مناطق کشاورزی،‌ گشوده بود. میدان‌های شهر و بازارها همیشه زنده و پویا و مملو از مردمی بود که در تکاپوی خرید و فروش و آگاه شدن از آخرین اخبار بودند و از هر رویداد و پدیده غیرمترقبه‌ای متعجب و مبهوت می‌شدند. آنها با شتاب در مرکز بازار تیسفون، محل اجرای اعدام‌ها، گرد می‌آمدند.

وی این‌گونه ادامه می‌دهد که شواهدی در دست است که توسعه قابل‌توجه صنعت و ارتباطات تجاری بر بستر نوعی سازمان شکل گرفته بود. «اسناد رسمی» یا صورتجلسه‌هایی از کلیساهای نسطوریان برجای مانده که موید تشکیل شوراهای کلیساها با اجازه شاه در سده‌های پنجم و ششم م در ایران است. مصوبات این شوراها که به زبان سریانی تنظیم شده است، علاوه‌بر امضای روحانیان در رده‌های کاتولیکوس، اسقف و معاون اسقف، دارای اسامی چند شخصیت اشرافی نیز هست. آنها هم از طرف خود و هم به نمایندگی از برخی گروه‌ها زیر مصوبات را امضا می‌کردند. اگر روحانیان محلی، صرفا از دیدگاه سازمان، ‌نماینده هر یک از کلیساها و صومعه‌های شهرها بودند، لازم است این واقعیت نیز مورد توجه قرار گیرد که امضای شخصیت‌هایی هم وجود داشت که نماینده پیشه‌وران سازماندهی‌شده در قالب اتحادیه‌ها یا صنوف بودند. وجود این‌گونه اتحادیه‌ها توسط منابع دیگر هم تایید شده است.