احمدرضا روشن* برای ارزیابی اولیه هر دولتی توجه به دو عنصر اساسی، ضرورت دارد: بررسی برنامه پیشنهاد شده از سوی آن دولت؛ بررسی توانایی و سوابق تیم یا گروه به اجرا درآورنده آن برنامه. بعد از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و اعلام برنامه‌های دکتر روحانی در خلال رقابت‌های انتخاباتی، اکنون باید منتظر ماند تا وی تیم همکار خود را در قالب کابینه دولت یازدهم به مجلس معرفی کند.
قاعدتا هر کدام از وزرا و همکاران دولت جدید، در حوزه مسوولیتشان با اولویت‌بندی مهم‌ترین مشکلات، به حل آنها مبادرت می‌ورزند. اما در این نوشته می‌خواهیم به این سوال‌ پاسخ دهیم که وزیر علوم دولت بعدی باید چه مسائلی را مورد مداقه قرار دهد و مهم‌ترین چالش‌های پیش روی او چیست؟
بی شک وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یکی از کلیدی‌ترین وزارتخانه‌های کشور است؛ چرا‌که پیشرفت علمی و تحقیقاتی هر ملتی توسعه و پیشرفت در سایر زمینه‌ها را به دنبال دارد. از این رو است که در سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ دستیابی به جایگاه اول علمی در منطقه، مرکز توجه قرار گرفته است. به علاوه، تقریبا در هر خانواده‌ای یک دانشجو در حال تحصیل است یا از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده یا قرار است وارد سطح سوم نظام آموزشی شود. بنابراین کارکرد نظام آموزش عالی هم از جنبه خرد و هم از جنبه کلان، واجد اهمیت بسیار است.
از سوی دیگر، دانشگاه مهم‌ترین سازمان تولید سرمایه انسانی است و به تعبیر «فردریک‌ هاربینسون» چنانچه نظام آموزش عالی را به مثابه ژنراتور یا مولد «نیروی انسانی صلاحیت دار» در نظر بگیریم، وظیفه مسوولان و برنامه‌ریزان آموزش عالی، شناسایی مهم‌ترین «اشکالات جریان» و اشکالات «ژنراتور صلاحیت‌ها» است و سیاست‌گذاری‌ها و برنامه ریزی‌های آموزشی باید حول‌و‌حوش این کانون‌های بحرانی و گره‌های اصلی باشد. مسائل و مشکلاتی که در کارکرد سیستم، اختلال ایجاد می‌کنند، بهره‌وری آن را پایین می‌آورند و باعث می‌شوند انرژی سیستم هدر رود. رویکرد «توجه به کانون‌های بحرانی و گره‌های اصلی» سعی دارد عناصر یک سیستم را به مانند قطعات یک مجموعه کارآمد در نظر گیرد و اصول یک «رشد متعادل» را دنبال کند.
بر این پایه می‌توان در آموزش عالی ایران، حداقل ۱۸ گره اصلی را شناسایی کرد که رفع آنها تحولی اساسی در توسعه علمی کشور به بار می‌آورد. البته باز کردن برخی از این گره‌ها تنها در حوزه مسوولیت وزارت علوم قرار ندارد و همیاری سایر وزارتخانه‌ها و حتی سایر قوا را می‌طلبد. همچنین، توجه ظاهری به یک مساله و صرفا آوردن آن در متن یک برنامه، به خودی خود مشکل گشا نیست، بلکه دو مورد دیگر باید همراه آن باشد: اول راهکار و سیاستی که برای حل مساله، تجویز می‌شود باید کلی نبوده و دقیقا در جهت رفع مساله باشد. دوم اینکه سیاست مزبور در مرحله عمل، به خوبی به اجرا درآید و برای حل مساله پافشاری شود. مثلا در برنامه اول توسعه، تاکید زیادی بر تعاملات بین‌المللی در حوزه علم صورت گرفت؛ اما در عمل شاهد تحول عمده‌ای در این زمینه نبودیم. در هر حال، در جدول زیر، مهم‌ترین مسائل آموزش عالی ایران، مطرح شده و اولویت قرار دادن آنها به وزیر آینده علوم پیشنهاد می‌شود.
*عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی


گره‌های اصلی
نظام آموزش عالی ایران

۱ - نقش و سهم کم پژوهش در تصمیم‌گیری‌ها و در تولید ناخالص داخلی

۲ - پایین بودن نسبی کیفیت نظام آموزشی

۳ - کمبود ارتباطات علمی بین‌المللی و وجود فاصله با سطح جهانی مرزهای دانش

۴ - ضعف کرسی‌های آزاد اندیشی

۵ - چالش‌های مربوط به استقلال دانشگاه

۶ - ضعف نهاد رقابت در نظام آموزش‌عالی

۷ - ضعف ارتباط دانشگاه با جامعه و اقتصاد

۸ - حضور ضعیف بخش خصوصی واقعی در نظام آموزش‌عالی

۹ - فشار هزینه تحصیل در دانشگاه بر بودجه خانوار (دسترسی به آموزش عالی)

۱۰ - ضعف نهادها و انجمن‌های علمی غیردولتی

۱۱ - نبود نظام ارزیابی موثر

۱۲ - فرار مغزها و مهاجرت نیروی انسانی متخصص

۱۳ - به‌روز نبودن برنامه‌های درسی و روش‌های تدریس

۱۴ - تمرکزگرایی و بوروکراسی اداری

۱۵ - بیکاری و نیز درآمد اندک دانش‌آموختگان

۱۶ - مسائل نظام پذیرش دانشجو (کنکور)

۱۷ - تعدد مراکز تصمیم‌گیری در بخش آموزش‌عالی

۱۸ - نبود سیاست‌گذاری مناسب در جهت توانمندسازی و حمایت‌های مالی از هیات علمی و کارمندان دانشگاه‌ها