اقتصاد تکاملی

سید‌امیرحسین میرابوطالبی *

در این ستون سعی می‌کنیم تا رابطه اقتصاد با سایر علوم را بررسی و فرصت‌های متقابلی که این روابط به وجود می‌آورند، تحلیل کنیم.در مطلب هفته قبل رابطه اقتصاد و داروینیسم را توضیح دادیم و بیان کردیم که روابط بین اقتصاد و زیست‌شناسی به خصوص ورود روش‌شناسی داروینیسم به اقتصاد باعث به وجود آمدن نوعی از اقتصاد به نام اقتصاد تکاملی شد. این نوع نگاه به اقتصاد ریشه در اوایل تدوین این علم دارد و در تفکرات افرادی همچون تورستن وبلن می‌توان رگه‌هایی از این نوع اقتصاد را یافت، اما در دو دهه اخیر میزان توجه به این نگرش اقتصادی به مراتب افزایش یافته است. با این همه همچنان نمی توان برای معرفی اقتصاد تکاملی از نمونه‌ای واحد نام برد و در این زمینه برداشت‌ها و نگرش‌های کاملا متفاوتی وجود دارد. در این هفته سعی می‌کنیم به خصوصیات کلی اقتصاد تکاملی که تقریبا در همه دیدگاه‌ها مشترک است پرداخته و در هفته‌های بعد به دیدگاه‌های مختلف، دلایل این اختلاف‌ها و نقدهای وارد بر آنها خواهیم پرداخت. به نظر می‌رسد که بین تمام رویکردهای موجود به اقتصاد تکاملی این ویژگی‌ها مشترک هستند:

۱. همه چیز در یک دنیای اقتصادی در حال تغییر است و بخش مهمی از این تغییرات نیز نه تغییرات کمی که تغییرات کیفی همانند تغییرات تکنولوژیک و غیره است. اقتصاد کلاسیک غیر تکاملی در توضیح این تغییرات کیفی با استفاده از مفهوم تعادل ناتوان است، در اینجا تمام رویکردهای اقتصاد تکاملی از وجود یک روند (غیرتعادلی) به جای یک تعادل ثابت سخن می‌گویند.

۲. منشا اغلب تغییرات اقتصادی چیزی نیست به جز ابداع و نوآوری و برای کسب درک درست از تکامل اقتصادی باید به این مفهوم توجهی ویژه داشت.

۳. اقتصاد تکاملی به صورت عام به پیچیده بودن نظام اقتصادی معتقد است. این پیچیدگی باعث می‌شود که تعاملات عوامل حاضر در این نظام شکلی غیرخطی و حتی بی نظم داشته باشد. نتیجه نهایی این موضوع نااطمینانی است. البته عبارت نااطمینانی در اینجا الزاما حاوی بار منفی نیست. نااطمینانی در اینجا یعنی امکان هرگونه تغییر کیفی در آینده فراهم است و عوامل اقتصادی از پیش‌بینی این تغییرات عاجزند.

۴. در مقابل رفتار عقلایی که در اقتصاد مرسوم برای انسان در نظر گرفته می‌شود، اقتصاد تکاملی بر این باور است که به خاطر وجود نوآوری‌ها، پیچیدگی‌ها و همچنین نااطمینانی‌های موجود در جهان واقع، انسان‌ها اغلب قادر به درک اتفاقات در حال وقوع و اتفاقات محتمل در آینده نیستند. به عبارت دیگر اغلب تصمیمات انسان به جای نشات گرفتن از بررسی‌های عقلانی جامع از قوانین ساده سرانگشتی نشات می‌گیرد. این مفهوم در اقتصاد تکاملی با عبارت «عقلانیت محدود» مشخص می‌شود.

۵. همانطور که داروین در سیر تکاملی موجودات از یک روند تکاملی بدون وجود یک برنامه‌ریز سخن می‌گوید، اقتصاد تکاملی نیز با تأسی به این دیدگاه بر این باور است که بسیاری از نهادها و دیگر اشکال مناسبات اجتماعی انسانی بدون وجود یک طرح اولیه یا برنامه جامع و به صورت خودبخودی و در طول زمان تکامل می‌یابند. البته این مورد در همه دیدگاه‌ها به یک اندازه مورد تایید نیست برای مثال برخی معتقدند که بازار دارای یک نظم خودبخودی است در حالی که برخی دیگر معتقدند از نهادهای دیگری (همچون دولت) نیز تاثیر می‌پذیرد. همین طور نمی توان برخی تغییرات و تکاملات اجتماعی را با مفهوم خود اتکایی و تغییرات خودبخودی توضیح داد و باید مفاهیم دیگری همچون انتخاب را نیز به آن افزود. در قسمت‌های بعد بیشتر به رویکردهای مختلف و برداشت هر یک از آنها به اقتصاد تکاملی خواهیم پرداخت.

Amirhosein.ec@gmail.com*