و اکنون، دراگی روی صحنه می‌رود

نویسنده: جک اوینگ

منبع: نیویورک تایمز

ماریو دراگی هفته‌ گذشته نشان داد که چگونه فقط چند کلمه از دهان رییس بانک مرکزی اروپا می‌تواند خوشبختی یا بدبختی را برای قاره‌ سبز به ارمغان بیاورد. حالا رییس بانک مرکزی اروپا با وظیفه‌ بسیار دشواری برای حفظ وعده‌ نهفته در آن چند کلمه رویارو است: «برای نجات یورو به هر کاری لازم باشد، دست خواهیم زد.» اکنون که او با همین چند کلمه توقعات را بسیار بالا برده، باید بداند که هرگونه ضعفی در تصمیم‌گیری و هرگونه عدم قطعیت کافی قطعا بازارهای مالی را به همان جایی بازخواهد گرداند که پیش از چند کلمه‌ جادویی او قرار داشتند: همان وقتی که تجارت بی‌رمق تابستانی بیش از پیش شوربختی و کساد بازار بورس را نشان می‌داد و سرمایه‌گذاران اوراق قرضه هزینه‌های قرضی اسپانیا و ایتالیا را تا سطح بالقوه مخرب بالا می‌بردند.

وعده‌ آقای دراگی و تضمین او که «کارهای ما برای حل بحران کفایت خواهد کرد» امواج امیدبخشش را به همه‌جا ساطع کرد و هزینه‌های وام‌گرفتن اسپانیا را از سطوح بسیار بسیار بالای آن به زیر کشاند. سرمایه‌گذاران از این وعده نتیجه‌گیری کردند که آقای دراگی می‌خواهد یک کنش سیاست‌گذارانه‌ بسیار تاثیرگذار ترتیب دهد؛ مثلا اوراق قرضه‌ دولتی را به شکل انبوه بخرد تا تقاضای بدهی را از سوی اسپانیا و ایتالیا افزایش دهد و هزینه‌های وام‌گرفتن این دو کشور را در سطوح معقولی باقی نگه دارد.

تضمین‌های او روز یکشنبه از دهان صدراعظم آنگلا مرکل و نخست‌وزیر ماریو مونتی هم خارج شدند. آنها در کنار یکدیگر وعده داده بودند که آلمان و ایتالیا «برای محافظت از منطقه‌ یورو همه‌ تمهیدات ضروری را اتخاذ خواهند کرد.» این اظهارنظرها دقیقا با اظهارنظر مشترک خانم مرکل و آقای اولاند در روز جمعه نیز شباهت داشت. اما کنترل بازار اوراق قرضه، حتی برای نهادی مثل بانک مرکزی اروپا که قدرت چاپ پول دارد، به این آسانی‌ها نخواهد بود و البته به قول تحلیلگران، گزینه‌های آسان یا موثر چندان دیگری هم برای بانک مرکزی اروپا در کار نیست.

بانک مرکزی اروپا تحت منشور کنونی‌اش با محدودیت‌های بسیاری برای خرید اوراق قرضه‌ دولتی و تحریک اقتصادی رویارو است؛ محدودیت‌هایی که برای مثال بسیار بیشتر از محدودیت‌های فدرال رزرو است. در حالی که بانک اروپایی قرار است تا پیش از هر چیز از ثبات قیمت‌ها محافظت کند و از تامین مالی حکومت‌ها محروم است، راه و روش فدرال رزرو تاکید بیشتری بر اشتغالزایی دارد و صدها میلیارد دلار سهام قرضه را خریداری کرده است.

اما حتی فدرال رزرو نیز در حال یافتن راه‌هایی است که به اقتصاد یاری رساند؛ زیرا اصلی‌ترین ابزار آن، یعنی مدیریت پایه‌ نرخ بهره، بی‌ثمر شده و این پایه به صفر نزدیک شده است و پایه‌ نرخ بهره بانک مرکزی اروپا که از زمان مدیریت دراگی بر آن سه بار کاهش یافته است، امروز در پایین‌ترین حد خود از ابتدای تاسیس این بانک، یعنی ۷۵/۰ درصد است. اما در اروپا، نرخ‌های پایین به درد صاحبان کسب و کار و مصرف‌کنندگان در کشورهایی مثل اسپانیا و ایتالیا نیامده است؛ زیرا نظام بانکی آنها درست کار نمی‌کند.

جفری برگستراند، استاد مالی دانشگاه نتردام در ایندیانا و اقتصاددان سابق فدرال رزرو می‌گوید: «این کشورها در مناطقی هستند که نرخ بهره در آنها اساسا بی‌اهمیت است. تنها چیزی که می‌تواند کمک کند، تحریک پولی است.» یا به عبارت دیگر، مخارج دولتی به دست کشورهایی همچون آلمان که توان این کار را دارند.

تیموتی اف. گایتنر، رییس خزانه‌داری آمریکا نیز هنگامی که روز دوشنبه با همتای آلمانی خود ولفگانگ شوبل دیدار کرد، دقیقا چنین فحوایی را در سخنان خویش جای داده بود. ایالات متحده بارها دولت‌های منطقه‌ یورو را تحت فشار قرار داده است که مبارزه‌ موثرتری را علیه بحران یورو به کار گیرند، زیرا این بحران در حال ضربه‌زدن به اقتصاد جهانی است.

بانک مرکزی اروپا پیش‌تر اوراق قرضه را تحت زمامداری ژان کلود تریشه ــ یعنی نفر پیشین آقای دراگی ــ خریداری کرده بود. اما این کار هزینه‌های وام‌گیری را برای کشورهایی مثل اروپا کاهش نداد، زیرا بانک پول کافی خرج نکرده بود یا دست کم عزم و جدیت کافی نداشت. اگر دور جدیدی از خریدن اوراق قرضه آغاز شود، باید به واقع تاثیرگذارتر و انبوه‌تر باشد.

ژاک کالیو، اقتصاددان ارشد اروپا می‌گوید: «آنها برای بازگرداندن اعتماد پایدار به بازارها چه باید بکنند، یا بهتر، چه می‌توانند بکنند؟ به نظر من باید در حیطه‌ پاسخ‌دادن به چنین سوالی تقلا کرد و پاسخی قانع‌کننده یافت.»

روی کاغذ بانک مرکزی می‌تواند با چنین ادعای ساده‌ای به یاری اسپانیا بیاید: نرخ بهره بازار برای اسپانیا نباید مثلا بالاتر از ۷ درصد نباشد. به این ترتیب، اگر بانک مرکزی بخواهد میزان زیادی از اوراق قرضه را در بازار آزاد بخرد، آن وقت ممکن است بسیاری از آنانی که روی بدهی اسپانیا حساب باز کرده‌اند، ضرر کنند. اگر این تهدید واقعی باشد، شاید بانک آن را انجام ندهد.

به همین خاطر، وظیفه‌ بانک مرکزی اروپا بسیار پیچیده است و این بانک برای تاثیرگذاری واقعی، باید از چندین و چند تابوی موجود تخطی کند. برای مثال، دیگر نباید معادل اوراق قرضه‌ای که می‌خرد، به ذخایر تجاری بانک‌ها بیفزاید تا کار خرید اوراق قرضه‌اش را به نوعی جبران کند. بانک با جذب این ذخایر یا سپرده‌ها دارد از بازار پول جذب می‌کند؛ آن هم درست به همان مقدار که با خرید اوراق قرضه به آن پول تزریق کرده بود. بانک مرکزی می‌خواهد عرضه‌ پول را در اقتصاد تقریبا برابر نگاه دارد و نمود چاپ پول خود را پنهان کند. اما حالا بانک باید هفته‌ها برای جذب ذخایر کافی از بانک‌های تجاری تقلا کند تا خرید اوراق قرضه‌ خویش را که ۲۱۲ میلیارد یورو (معادل ۷/۲۶۰ میلیارد دلار) بوده است، پوشش دهد.

همچنین بانک مرکزی نباید خود را اعتباربخشی دارای حقوق ویژه بداند ــ بهتر، نباید تصور کند از خرطوم فیل افتاده! و این کار را سال پیش حین بحران یونان انجام نداد. بانک مرکزی اروپا بخشی از خسارت‌های مربوط به اوراق قرضه‌ یونان را تقبل نکرد و آن را به گردن سرمایه‌گذاران خصوصی ‌انداخت، آن وقت شاید با این کار هزینه‌های وام‌گرفتن را برای دیگر کشورهای دچار بحران افزایش داده باشد، چرا که شاید سرمایه‌گذاران پیش خود نتیجه بگیرند اگر کشوری نتواند از پس تعهدات خویش برآید، اعتباردهندگان خصوصی بار دیگر باید تقاص آن کشور را پس بدهند.

تقبل خسارت‌های مربوط به اوراق قرضه‌ یونان که در اختیار بانک‌ها قرار دارد، می‌توانست تغییر سیاست‌گذاری بسیار مهمی باشد، اما در عین حال پرسش‌های بسیار مهمی هم رویاروی این تغییر مطرح هستند. قطعا حکومت یونان اگر می‌دانست بدهی‌هایش ۲۰ میلیارد یورو کاهش می‌یابند، جان تازه‌ای می‌گرفت. اما در آلمان قضیه به این سادگی نیست. اکنون بیشتر بحث‌های عمومی بر سر این است که چگونه به یونان «درس بدهیم» و اگر بانک مرکزی خسارت اوراق قرضه‌ یونان را تقبل می‌کرد، قطعا واکنش غضبناکی از سوی آلمان مشاهده می‌شد. حتی وقتی دراگی گفت «به هرکاری لازم باشد، دست می‌زنیم» آلمانی‌ها نارضایتی خود را نشان دادند و رییس بانک مرکزی این کشور دوباره بر مخالفت خود با خرید اوراق قرضه تاکید کرد. رییس بانک مرکزی آلمان گفته بود بانک مرکزی اروپا با خرید اوراق قرضه وارد عرصه‌ تامین مالی حکومت‌ها می‌شود و بنابراین از منشور خود تخطی می‌کند.

اگر بزرگ‌ترین تامین‌کننده‌ مالی منطقه‌ یورو، یعنی آلمان نارضایتی نشان دهد، تاثیرگذاری بانک مرکزی اروپا هم زیر سوال خواهد رفت. این معضل پیش‌تر از این هم خود را نشان داده بود. شاید آقای دراگی که اقتصاددانی باهوش و سیاست‌گذاری خبره است، بتواند راهی برای برون‌رفت از این هزارتوی حقوقی و سیاسی پیدا کند. او به همین خاطر از مجادله‌ عمومی با رییس بانک مرکزی آلمان هم طفره رفته است.

تحلیلگران پیشنهاد داده اند که صندوق نجات مالی اروپا می‌تواند برای خرید اوراق قرضه‌ اسپانیا و ایتالیا وارد عمل شود. صندوق نجات مالی بر خلاف خود بانک مرکزی برای خریدن اوراق قرضه مستقیما از سوی دولت‌ها تقویت می‌شود. این صندوق می‌تواند وظیفه‌ حصول اطمینان از این امر را برعهده بگیرد که اسپانیا و ایتالیا به وعده‌های خویش عمل کنند و بدهی را کاهش دهند و اقتصادهای خویش را بازسازی کنند.

آن وقت، طبق گمانه‌زنی‌ها، بانک مرکزی می‌تواند اوراق قرضه را در بازار آزاد بخرد تا از فشارها بر هزینه‌های وام‌گرفتن بکاهد. اما اجرای این مکانیزم زمان زیادی می‌برد و به همین خاطر مساله بر سر این است که آیا می‌توان راه‌های سریع‌تری برای عملی‌کردن وعده‌های آقای دراگی پیدا کرد یا نه.

در عین حال، پایه‌ نرخ بهره که اکنون تا ۷۵/۰ درصد کاهش یافته است، می‌تواند بار دیگر کاهش یابد و حتی به ۵/۰ یا ۲۵/۰ درصد برسد. اما بانک مرکزی فقط بر نرخ‌هایی کنترل مستقیم دارد که با آن نرخ‌ها به بانک‌های تجاری پول قرض می‌دهد. تاثیر نرخ‌های بهره‌ای که کسب و کارها و مصرف‌کننده‌ها بر آن اساس می‌پردازند، حداقلی خواهد بود؛ آن هم به طور خاص در کشورهایی مثل یونان و اسپانیا که بیشترین کمک را لازم دارند. اما کاهش نرخ بهره مزیت‌های دیگری هم دارد. برای مثال، ارزش یورو در برابر دلار در پاسخ به کاهش نرخ بهره در اوایل جولای کاهش یافته است و یورو هر چه ضعیف‌تر می‌تواند به صادرکنندگان کمک کند تا محصولات خود را بر حسب دلار، ارزان‌تر بفروشند.

شاید مهم‌ترین تاثیر کاهش دوباره‌ نرخ بهره صرفا فرستادن این پیام باشد که بانک مرکزی بیشترین و بهترین تلاش‌های خود را برای نجات یورو انجام خواهد داد، حتی اگر معلوم نباشد آقای دراگی در جعبه‌ جادوی خویش چه تردستی‌هایی نهفته دارد!