نتیجه اندیشه فدرالیسم در کشورهای استقراریافته، تجزیه است
محقق شدن کامل حقوق اقوام مختلف ایران در دل دولت مرکزی مستقر برای توسعه مناسبتر است
اجازه میخواهم در مورد خبری که از محتوای گزارش مرکز محترم پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در شماره یکشنبه مورخ ۲۱/۸/۱۳۹۱ با عنوان پیشنهاد تشکیل نظام فدرالی در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده، مطالبی عرض کنم.
سیدحسین نقیبی
اجازه میخواهم در مورد خبری که از محتوای گزارش مرکز محترم پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در شماره یکشنبه مورخ ۲۱/۸/۱۳۹۱ با عنوان پیشنهاد تشکیل نظام فدرالی در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده، مطالبی عرض کنم. ۱- اینکه در زمینه سازماندهی ساختار سیاسی و اقتصادی کشور بررسیهای مختلف به وسیله علما و صاحبنظران صورت میگیرد و به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اطلاع عموم مردم میرسد، اقدام بجا و بسیار مفیدی است و چه خوب است که مرکز پژوهشهای مجلس که خانه ملت است در این عرصهها وارد شود.
۲- در مرکز پژوهشها امور بسیار متنوعی مورد بررسی قرار میگیرد و نظریات آن مرکز به خصوص در مورد لوایح و طرحهای قانونی بسیار اثرگذار و مفید است. خداوند به بانیان و حامیان و فعالان آن پاداش نیکو عنایت فرماید.
۳- در انتشار نظریات و حاصل پژوهشهای مرکز مذکور به نظر میرسد بهتر است نام محققان و دانشمندانی که تحقیق را هدایت و بر آن نظارت کردهاند، ذکر شود تا درجه عملی و سوابق تجربی آنان اعتبار علمی محصولات فکری مرکز را معین کند. انتشار کتابها و نشریات که به وسیله وزارتخانهها و سازمانهای دولتی بدون ذکر نام مولف و محقق نشر مییابد، این نقیصه را دارد که خواننده نمیداند نویسنده چه شخصیتی با چه پیشینه علمی و اجتماعی است.
۴- در گزارش مرکز محترم از فدرالیسم صحبت شده است. اتفاقا سه چهار روز پیش هم یکی از شبکههای تلویزیونی خارجی با یکی از رهبران حزب دموکرات کردستان (متاسفانه نام ایشان را فراموش کردهام) در اربیل عراق و استادی به نام دکتر مصلینژاد مقیم آمریکا درباره خواستههای حزب مذکور (منحله) مصاحبه مفصلی انجام داد که آن رهبر حزب عنوان نمودند دیگر تقاضای استقلال و خودمختاری ندارند و خواستار فدرالیسم هستند که در قالب آن دولت محلی شکیل شود و تاکید کردند حاکمیت قابل تقسیم نیست و فقط قدرت سیاسی را به صورت استانهایی با محوریت اقوام ساکن در آن خواهان هستند، یعنی ولایاتی بر مبنای قومیت با حکومت محلی که دارای مجلس و نظمیه و عدلیه و ادارات خودشان باشند. مطالب سیاسی و تاریخی هم طرح شد که تکرار نمیکنم و مطالب بسیار اصولی و عالمانهای به وسیله دکتر مصلینژاد توضیح داده شد.
۵- بنده علوم سیاسی در دانشگاه نخواندهام اما گویا سیاست با سرشت و سرنوشت همه ما عجین شده و چون نمیدانم آن گزارش مرکز پژوهشها با چه مقدار آگاهی تاریخی تنظیم شده، اجازه میخواهم عرض کنم عدم تمرکز سیاسی و اقتصادی یک مطلب است و فدرالیسم مطلب دیگر. عدم تمرکز با حفظ اقتدار سیاسی نظام اعم از سلطنتی یا جمهوری یا مشروطه و غیره تدبیر عالمانهای است که نه یکباره اما به تدریج و با آماده کردن زیرساختهای فکری و فرهنگی و نظاممند ساختن مدیریت اداری میتوان به اجرا درآورد و ظاهرا سالها است در حال اجرا است و در برنامه پنجم توسعه نیز به آن تاکید شده است.
اما فدرالیسم که قبل از آن اصطلاحی اقتصادی باشد نام نوعی مدیریت سیاسی است. به اتحاد چند دولت منطقهای با همدیگر و تشکیل یک اتحادیه سیاسی زیر چتر یک حکومت ملی مرکزی، فدرالیسم گفته میشود. در واقع دولت- شهرها (در یونان قدیم یا ایتالیا)، ایالتها (در انگلیس، آمریکا، سوئیس) یا شیخنشینها و امیرنشینها (در امارات متحده عربی) با یکدیگر متحد شده یک ملت واحد تشکیل میدهند که یک دولت مرکزی همه آنها را هدایت میکند و دولتهای محلی دارای مجلس، کابینه وزرا، پلیس، قوانین خاص، قوه قضائیه خاص میباشند؛ ولی پول و نظام دفاعی و سیاست خارجی و تعدادی از اختیارات فراگیر به دولت مرکزی، امکان کنترل و مدیریت منابع و سیاستهای کلی را میدهد.
روشن است که اتخاذ تصمیمی به این اهمیت نیاز به یک زمینه فرهنگی، تاریخی و فکری دارد و طبعا اقوامی که به چنین رشد سیاسی رسیده باشند در مراقبت از حکومت مرکزی و حکومتهای محلی توانا و پایمرد خواهند بود، زیرا این درختی است که با خون دل کاشته و به آبدیده آبش دادهاند.
فدرالیسم عطیه نیست که به ملتی اعطا شود بلکه پاسخ یک نیاز تاریخی در مرحله ملتسازی از اقوام پراکنده است. فدرالیسم یک روش مدیریت منابع نیست که برای استقرار آن، ملت موجود را به دولتهای قومی تجزیه کنیم و مردم آنها را با مدیران محلی ناکارآمد با مطامع قبیلهای و منطقهای و با سیاستهای عوامفریبانه رجال خلقالساعهای که در این موقعیت پدیدار خواهند شد، تنها بگذاریم.
قطعا اگر کسی دانههای ریز برلیان را در کنار هم جمع کند و سینهریزی را پرگل و بوته بسازد شاهکار کرده است؛ اما به کسی که برلیان درشتی را که بهصورت گل سرخ پرپری تراش داده شده و در تلولو است، بردارد و گلبرگها و کاسبرگها را از آن جدا کند و سی و سه قطعه ریز از آن در آورد، چه خواهیم گفت؟ احتمالا برداشت بنده از آنچه برادران ارجمند در مرکز پژوهشها نوشتهاند ناقص است.
شاید آنان چنین نگفته باشند، ولی به کار بردن اصطلاح فدرالیسم برای کشور ایران که یکی از کهنترین ملیتهای جهان را در خود جای داده و با اقوام و ادیان و زبانها و عقاید گوناگون به شیرینی یک سالاد میوه و به چشمنوازی یک باغ پر از گلهای رنگارنگ است، نشانه پختگی سیاسی نیست.
خوب است دوستان عزیز ما قبل از الگوبرداری از مفاهیم وارداتی، نقدا نشر کتاب و مجله و درس خواندن به زبانهای موجود در ایران مانند کردی، آذری، ترکی، ترکمنی، قزاقی، عربی، بلوچی، تاتی، گیلکی، ارمنی، زرتشتی، عبری و غیره را ممکن سازند، آنگاه اگر همین مقدار از احیای حقوق اقلیتهای محلی- نه اعطای حقوق به آنها- نتایج قابل کنترل و سازندهای داشت به آزادسازیهای سیاسی دیگر اهتمام کنند.
قطعا تمام دارندگان عقاید مختلف که در زیر چتر اسلام عزیز در کشور مقدس ایران تا امروز رشد کرده و ادامه حیات دادهاند، باید قادر باشند مطابق مذهب و طریقت خود عبادت کنند و به زبان دینی یا قومی خود مراسم سور و سوگ و عزا و قضای خود را برگزار نمایند تا برسیم به عدم تمرکز سیاسی و اجرایی و البته نه به فدرالیسم. ممکن است برخی گمان کنند که به کاربرد واژه حکومت فدرالی عده زیادی از جوانان آشنا به مفاهیم سیاسی را میتوان آرام کرد در صورتی که این نوع تدبیر خنجری خواهد بود که فقط به جلو باید رانده شود تا عذاب کمتری ایجاد کند و هر آینه بخواهد به عقب حرکت داده شود چیزی باقی نخواهد گذاشت.
سیاستی که با استفاده از مفاهیم جدید سیاسی از قرن بیستم در کشورهای آسیایی سربازگیری کرده اخیرا در کشور همسایه ما به منطقهای، دولت محلی داد تا در داخل یک اتحادیه سیاسی با دولت مرکزی کار کند. هنوز ده سال نگذشته که دولت محلی مذکور اعلام کرد، اگر دولت مرکزی سهم فروش نفت را ندهد یا چنین و چنان نکند اعلام استقلال خواهد کرد.
لایه مغزی شکلات فدرالیسم برای ملتهای قدیمی همین است: تجزیه.
قاضی بازنشسته دیوان عالی کشور
ارسال نظر