نگاه
نوآوری؛ نیازاساسی سازمانهای امروزی
رضا معینی جزنی
در سازمانهای امروزی نباید نقش نیروی انسانی توانمند و متخصص را نادیده گرفت و هرچه سیر سرمایهگذاریها در این بخش هدفمندتر باشد میتوان به رشد بهرهوری شرکتها امیدوارتر بود.در حالحاضر شرکتهای تولیدی خدماتی حلقه مفقوده خود را که همان وجود یک مرکزR&D ) Research and Development) قوی میباشد را به درستی درک نمودهاند؛
سیدخیراله فاضلیان کیش
رضا معینی جزنی
در سازمانهای امروزی نباید نقش نیروی انسانی توانمند و متخصص را نادیده گرفت و هرچه سیر سرمایهگذاریها در این بخش هدفمندتر باشد میتوان به رشد بهرهوری شرکتها امیدوارتر بود.در حالحاضر شرکتهای تولیدی خدماتی حلقه مفقوده خود را که همان وجود یک مرکزR&D ) Research and Development) قوی میباشد را به درستی درک نمودهاند؛ بلکه فراتر از آن در واحدهای ستاد و مرکز در اکثر این شرکتها اقدام به راهاندازی چنین مراکزی نمودهاند.البته نباید از این نکته مهم غافل بود که سهم نیروی انسانی متخصص در ایده تشکیل چنین مراکزی بسیار بالا است.بهعبارت دیگر از زمان شروع ایده و طرحهای نو تا مرحله کاربردی شدن آن به زعم بنده باید در مراکز تحقیق و توسعه انجام و این باعث نوآوری و شکوفایی بنگاه اقتصادی، افزایش ثروت و رفاه عمومی میگردد. تغییر در ساختار و سیستم سازمانی، با توجه به مطالب گفته شده از زمان تولید علم و تا وقتی که ایده مدنظر تبدیل به محصول یا خدمات گردد، یک فرایند جدید را طی مینماید که ما از آن بهعنوان فرایند نوین تولید در چرخه اقتصاد یاد مینماییم.
تمام محصولات جدید به تکنولوژیهای نوینی بستگی دارند که در سازمان مورد استفاده قرار میگیرند حال مسوول ایجاد چنین تغییراتی در ساختار و سیستمها گروههای ستاد حرفهای و بالاخص امور سازمان و بهبود روشها در هر سازمان است.بهعبارت دیگر تغییر ساختار باید هم در بعد اداری و هم فنی مد نظر قرار گیرد تا بتوان به پیشرفتهایی قابل قبول براساس هدفگذاریهای کلان (Goal Setting) شرکت نایل آمد.البته ذکر این نکته ضروری است که تغییرات اداری که در سیاستها، مقررات و سیستم کنترل انجام میشود به مراتب پرسروصداتر از تغییراتی است که از نظر فنی در بسیاری از سازمانهای دولتی (که ساختار دیوان سالاری دارند)صورت میگیرد.
به زعم نویسندگان مسیر تغییر، بهترین ساختار سازمانی برای تغییر میباشد. یعنی با در نظر گرفتن یک ساختار بهینه و مناسب اداری که در علم مدیریت از آن به ساختار مکانیکی یاد میکنند و نیز یک ساختار ارگانیک در بخش فنی به طوریکه هر دوی این موارد دو بال یک سازمان موفق در دنیای امروز میباشد، میتوان به پیشرفتهای چشمگیر در عرصه بینالمللی دست یافت.
متحول ساختن کارکنان: پس ازاینکه تغییر ساختار که در نوع خود اهمیت دو چندانی دارد، در سازمان مستقر گردید، متحول ساختن نیروی انسانی یکی دیگر از پیش نیازهای بحث نوآوری و تغییر سازمانی میباشد.
مقصود از متحول ساختن کارکنان، ایجاد تغییر در ارزشها، نگرشها و مهارتهای کارکنان و اعضای سازمان است.در دنیایی که سازمانها میتوانند تکنولوژی جدید بخرند، انگیزش، مهارت و تعهد کارکنان میتواند مرز رقابتها را تعیین کند.میتوان سیستمهای منابع انسانی را بهگونهای طرحریزی کرد که در اثر آن نیروهای کار آمد را جذب نمود و پرورش داد. آموزش یکی از راههای شناخته شده و روش مهمی است که سازمان بدان وسیله موجب رشد و توسعه افراد میشود. راه مهم دیگر بهبود سازمانی است که میتوان بدان وسیله نگرش، مهارتهای روابط انسانی و حتی فرهنگ حاکم بر شرکت را تغییر داد و اصلاح کرد.در حوزه آموزش، بیشتر شرکتهای بزرگ برنامهها و دورهای آموزشی به اجرا در میآورند تا مهارتهای لازم را به کارکنان خود بیاموزند.در بخش بهبود سازمانی، در مرحله عمل در جهت اصلاح یا بهبود عملکرد شرکت به اجرا در میآید، ولی بیشتر به مساله بهبود، رفاه و تامین نیازهای افراد توجه میکند. در بهبود سازمانی با استفاده از دانش و فنون علوم رفتاری و از مجرای جلب اعتماد و اطمینان کارکنان، باز کردن مساله و روبهرو شدن با آن، تشویق کارکنان و مشارکت دادن آنها در امور و فرایند تصمیمگیریها، ارائه طرحی با هدفهای مشخص، ایجاد هماهنگی بین گروهها و کوششی در جهت سود جستن از توان بالقوه افراد، سعی میشود تا عملکرد شرکت بهبود یابد.
روشهایی برای ایجاد تغییر:
۱ - پیبردن به نیاز واقعی برای ایجاد تغییر.۲- ارائه نظر یا برنامهای که در خور آن نیاز باشد.۳- کسب حمایت مدیران عالی سازمان.۴- طرحریزی برنامه تغییرات تدریجی.۵- برنامهریزی برای از بین بردن مواضعی که بر سر راه تغییر وجود دارد.۶- تشکیل تیمهایی برای ایجاد برنامه تغییر.۷- تشویق افراد برای دادن نظرات جدید.
نوآوری در سازمان:
نوآوریها دارای درجههای مختلف و شدت و ضعف متفاوت میباشند. گاهی نوآوری در درون سازمان صورت میگیرد و در مواردی از خارج از سازمان اقتباس میشود. نوآوری میتواند به صورت کاملا جدید باشد، یا تنها در بخش کوچکی در سازمان به اجرا در آید.
در باره نوآوری و تغییر، میتوان چنین اظهار داشت که این فرایندها برای سازمان از اهمیت بالایی برخوردار است.
آنها موجب رشد، بقا و فنای سازمان میشوند. ما باید به عواملی که موجبات رشد سازمانها را در اثر این تغییرات و نوآوریها شناسایی و آن را پیاده سازی نماییم که این امر کنترل سازمان در مورد آن عوامل را به همراه دارد.
ویژگیهای نوآوری:
۱ - هزینه۲- بازده سرمایه۳- کارایی۴- ریسک و پدیده عدم اطمینان۵- روشن بودن نتیجه۶- سازگاری۷- پیچیدگی۸- جنبه علمی۹- مزایای نسبی۱۰- منشا۱۱- زمان۱۲- بازگشت به گذشته۱۳- تعهد ۱۴- روابط شخصی ۱۵- عمومییا خصوصی۱۶- طی مراحل۱۷- تغییرات بعدی۱۸- سرآغاز فعالیت۱۹- هموار کردن راه
نتیجه گیری:
با توجه به موارد فوقالاشاره چنین به نظر میرسد: اگر خواهان عدم سیر قهقرایی و از طرفی پیشرفت در جهت اهداف مدنظر شرکتها میباشیم باید به نیروی انسانی کار آمد و توانمند به عنوان قلب تپنده سازمانهای امروزی اهمیت ویژهای دهیم.
بنابراین مدیر یک شرکت باید با در نظر گرفتن تمامی جوانب محیطی داخلی و خارجی سازمان در هر زمان مشخص ساختار مختص با شرایط به وجود آمده را مد نظر قراردهد. بهعبارت دیگر درک وضعیت موجود و مقایسه با وضعیت مطلوب (آرمانی) سازمان و شکاف بهوجود آمده در این بین میتواند محک مناسبی برای روند ایجاد تغییرات و نوآوری باشد. مدیر موفق با ایجاد ساختمند کردن تشکیلات اداری و فنی شرکت خود پا به عرصه جهانی گذاشته و خود را مورد ارزیابی قرارمیدهد. سازمانهایی در این عرصه از موفقیت کافی برخوردار میشوند که خود را با شرایط روز جهان در عرصههای مختلف تطبیق داده باشند.تغییر سازمانی را باید ازیک دیدگاه بازو وسیع مورد بررسی و توجه قرارداد که محیط را در برگیرد. مقصود این است که باید به سایر سازمانها و نیز به تغییرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی توجه کرد و به تلاشهایی که سازمانها در راه ایجاد تغییر مینمایند، توجه داشت.به طور کلی در سازمانهای امروزی تشکیل کارگروههایی که به امرمستند نمودن ایدههای خلاق پرداخته و در تبدیل این ایدهها به مرحله عمل (نوآوری) وارد شوند بهعنوان یک نقطه قوت در شرکتهامیباشند.
در تمامی این روند باید چهار مرحله اصلی فرآیند نوآوری نظام یافته یاهمان (TRIZ )رعایت شود. یعنی:
۱ -تعریف ۲- انتخاب ابزار ۳- تولید راه حل ۴- ارزیابی.
در پایان برای تغییر در ساختار و سیستمها، بهترین روش این است که دستورات مسیربالا به پایین را بپیمایند.
چنین تغییراتی در حیطه قدرت مدیران و با تغییر سیاستها، هدفها و سیستم کنترل همراه است.
نهایتا با استقرار ساختار جدید و در کنار سایر عوامل مدنظر بنگاهها میتوان به بهرهوری بالاتر و بعد از آن ارزش افزوده(Added Value )و بالاخره رفاه عمومینایل آمد.
منابع و ماخذ:
۱ -سازمان- ساختار، فرآیند و ره آوردها- ریچارد اچ. هال- مترجمان- دکترعلی پارساییان ودکترسید محمداعرابی- دفترپژوهشهای فرهنگی- تهران ۱۳۷۶.
۲ -تئوری سازمان و طراحی ساختار- ریچارد ال دفت- جلد دوم- دکتر علی پارساییان و دکترسیدمحمد اعرابی- موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی-تهران ۱۳۷۴.
ارسال نظر