در یک تحلیل اقتصادی بررسی شد
دلیل توسعهنیافتگی استان اردبیل
همت قلیزاده / کارشناس اقتصادی
انتظار بر آن است که استانهای یک کشور تحت یک قانون به لحاظ توسعهیافتگی، شکاف و فاصله زیادی نداشته باشند، اما بررسی آمار و عملکردها، گویای واقعیت تلخ دیگری است به گونهای که ارکان اجرایی و قانونگذاری کشور نیز رسما این فاصله را پذیرفته و شکل قانونی به آن دادهاند. بهطور مثال، اطلاق مناطق برخوردار و غیربرخوردار در لایحه برنامه ششم توسعه و تقسیم استانهای کشور به مناطق محروم و غیرمحروم در ماده ۱۳۲ اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم، گواهی بر این تقسیم بندی است که در کشورهای مختلف از این نوع ادبیات برنامهای کاربردی ندارد.
همت قلیزاده / کارشناس اقتصادی
انتظار بر آن است که استانهای یک کشور تحت یک قانون به لحاظ توسعهیافتگی، شکاف و فاصله زیادی نداشته باشند، اما بررسی آمار و عملکردها، گویای واقعیت تلخ دیگری است به گونهای که ارکان اجرایی و قانونگذاری کشور نیز رسما این فاصله را پذیرفته و شکل قانونی به آن دادهاند. بهطور مثال، اطلاق مناطق برخوردار و غیربرخوردار در لایحه برنامه ششم توسعه و تقسیم استانهای کشور به مناطق محروم و غیرمحروم در ماده ۱۳۲ اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم، گواهی بر این تقسیم بندی است که در کشورهای مختلف از این نوع ادبیات برنامهای کاربردی ندارد.
همگان میدانند که تولید هر منطقه ای، ماحصل ترکیب سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی است. با این نگاه، چند سوال در ذهن در راستای دلایل تفاوت شدید در درجه توسعهیافتگی استانها متبادر میشود:
۱) آیا جز این است که منابع انسانی کشور از یک سیستم واحد آموزشی برخوردارند، آیا منابع انسانی عامل توسعهنیافتگی مناطق مختلف شده است؟
۲) آیا دولت با نوع نگاه به برنامهریزی عامل تفاوت در درجه توسعهیافتگی استانها شده است؟
۳) آیا سرمایهها و منابع خدادادی مناطق باعث تفاوت در میزان توسعهیافتگی استانها شده است؟
تامل در این سوالها که بهطور خلاصه نقش مردم، دولت و استعدادهای طبیعی را در توسعه تببین میکند میتواند به پاسخهای جالبی برسد. میتوان گفت هر سه عامل میتوانند همزمان عامل توسعهیافتگی/ نیافتگی یک منطقه تلقی شوند، اما میتوان طور دیگری مساله را تشریح کرد. چون در خصوص توسعهنیافتگی استان اردبیل بحث میشود پاسخ سوال سوم کاملا شفاف است. به این معنی که برای هیچکس تردیدی وجود ندارد استان اردبیل مملو از نعمتها و منابع خدادادی است و اگر این مساله محور و دلیل اصلی توسعه یافتگی بود اردبیل باید از یکی از پیشروترین استانهای برخوردار میبود که متاسفانه براساس آمارهای رسمی نهادهای دولتی خلاف آن ثابت میشود. براساس آمارهای رسمی دولت، اقتصاد استان اردبیل ضعیف ارزیابی شده و در اغلب شاخصهای اقتصادی در بین ۳۱ استان کشور از رتبههای پایینتر از ۲۲ برخوردار است و حتی بهصورت سرانه، از اقتصاد متناسب با جمعیت خود برخوردار نیست. با این نگاه، ادامه چرایی توسعهنیافتگی توسعه اردبیل نسبت به مناطق دیگر شاید رروی کاغذ سادهتر بهنظر برسد. در خصوص مساله دوم هم میتوان گفت عامل دولت هرچند مهم است، اما باز نمیتواند پاسخ اصلی تلقی شود. چون اگر با جواب کارشناسی پیش برویم نام و نشان استان در برنامهریزیهای دولتی از اهمیت خاصی برخوردار نیست.
اگر آمارهای دولتی را بررسی کنیم بهطور نسبی این منطقه از توجه نسبی دولت برخوردار بوده است، پس پاسخ توسعهنیافتگی اردبیل نمیتواند دولت باشد. در ادبیات اقتصادی، هر چند از ترکیب عوامل تولید، رشد حاصل میشود اما تفاوت بارزی در بین همین عوامل (زمین، انرژی، سرمایه، نیروی انسانی) وجود دارد. علت اینکه چرا منابع انسانی در کشور مورد توجه برنامهریزان و دولتها نبوده خود موضوع مفصلی است که در قالب «نفرین نفت» مقالات متعددی به نگارش درآمده است. تفاوت مهم در منابع و عوامل تولید، پاسخ ساده ولی حیاتی دارد و آن هوشمند بودن نیروی انسانی در برابر سایر عوامل تولید است. نیروی انسانی یا منابع انسانی یا به زبان سادهتر همان مردم، محور اصلی میزان توسعه یافتگی یا نیافتگی یک منطقه یا استان میتواند باشد. ضعف و قوت هر ملتی در ادبیات توسعه میتواند هم دارای مزیت و هم معایب باشد.
چون بررسیهای علمی و آماری نشان داده است که مردم پرتلاش و سختکوش استان اردبیل، به لحاظ اخلاق کار و بهرهوری کاری، سرآمد در کشور است و به همین دلیل، تحلیل ضعف نیروی انسانی را رها میکنیم، اما همانطور که عنوان شد، قوی بودن ملت یا به اصطلاح اقتصادی با کیفیت بودن منابع انسانی در اقتصاد، علاوهبر مزایای ذاتی میتواند دارای معایبی هم باشد.
پاسخ نگارنده هم با توجه به شناخت عمیق از منطقه و استان اردبیل مثبت است بهطوریکه مردم اردبیل، هوشمند و سختکوش و نیروی انسانی با بهرهوری بالا محسوب میشود و بررسی تاریخ چند هزار ساله این استان نیز گویای نقش آفرینی و کارکرد تاریخی اردبیل در بستر حیات بشری است، اما چه عاملی باعث شده است تا مضرات یک مردم قوی بر مزیتهای آن در توسعه یافتگی چیرگی یابد؟ پاسخ این سوال به نوع سیستم آموزشی و اداری کشور بر میگردد. بر همگان کاملا آشکار است که بهترین سیستم آموزشی کشور در تهران شکل گرفته است و نگارنده این را ناشی از توجه عمدی دولت نمیداند بلکه سرنوشت تاریخی تهران بهدلیل جایگاه سیاسی آن یعنی پایتخت بودن است و نخبگان علمی هر استان انتخاب اولشان پایتخت کشور میباشد.
بررسی روندی نشان میدهد که سهم استان اردبیل در موفقیتهای علمی چشمگیر بوده و هر سال تعداد زیادی از نخبگان استان جذب دانشگاههای پایتخت میشود. در این میان، ضعف سیستم و قوانین ضعیف اداری نقش مهمی را بازی میکند. بهزعم اقتصاددانان هر کجا که پای دولت باشد ردپای رانت هم دیده میشود. سیستم اداری و فرصتطلبی عدهای مانع بزرگِ جذب نخبگان استان (نخبه به معنای خاص آن) شده است و لاجرم آن عده هم که قصد بازگشت به موطن و نقشآفرینی را دارد دچار دلسردی و یأس شده از این خدمت بازنگهداشته میشوند.
باید توجه داشت که دولت نهم و دهم علاوهبر مسائلی که درباره آنها مطرح میشود نتایج قابل تأملی بر جای گذاشت و آن اینکه به همه آنهایی که تصور میکردند و میکنند که علم اقتصاد کارکرد خاصی ندارد و اگر پول باشد توسعه اتفاق میافتد ثابت کرد صرف وجود پول، نه فقط منجر به توسعه نمیشود حتی باعث رشد اقتصادی هم نمیشود و نتیجه دیگرش این بود که اگر سیستمهای اداری کشور تعطیل شود اتفاق خاصی در مسیر اداری کشور نمیافتد که حتی موجب تسهیل زندگی مردم میشود و سر آخر اینکه مجددا ثابت کرد آنچه که جامعه را پیش میبرد عقل و خرد و منطق است.
ارسال نظر