دنیای اقصاد- اوپک، در گزارشی چشم‌انداز جهانی نفت تا سال ۲۰۳۵ را پیش‌بینی کرده است؛ بنا بر این گزارش، نفت خام در سال‌های آتی همچنان مهم‌ترین منبع تامین انرژی جهان خواهد بود؛ بنا بر این فرض قیمت اسمی سبد مرجع اوپک در میان‌مدت ۱۰۰ دلار، در بلندمدت، ۱۲۰ دلار و تا سال ۲۰۳۵ به ۱۵۵ دلار خواهد رسید؛ از عوامل موثر ذکر شده بر تقاضای نفت اوپک در این گزارش، بحران اقتصادی منطقه یورو، افزایش جمعیت جهان، به نتیجه رسیدن پتانسیل‌های نفت و گاز رسی قاره آمریکا و تغییرات بخش حمل‌و‌نقل است. بحران اقتصادی منطقه یورو هر چند در کوتاه‌مدت ادامه خواهد داشت، اما پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که تا سال ۲۰۱۵ می‌توان به بهبود وضعیت اقتصادی این منطقه و تمایل به سمت رشد امیدوار بود. از طرفی پتانسیل‌های نفت و گاز رسی قاره آمریکا اگرچه در کوتاه‌مدت به نتیجه‌ قابل‌توجهی نمی‌رسد، اما چشم‌انداز میان‌مدت و بلندمدت آن به سمت یک عرضه جدی متمایل است. بخش حمل‌و‌نقل جهانی و نیاز آن به محصولات نفتی رو به رشد است و منشأ اصلی تقاضا در سال‌های آتی را شکل می‌دهد. با توجه به موارد ذکر شده، اوپک پیش‌بینی می‌کند که تقاضای نفت خام از کشورهای عضو آن، در میان‌مدت ثابت و رشد آن در بلندمدت با عدم‌قطعیت‌هایی همراه خواهد بود.

براساس گزارش ویژه اوپک
چشم‌انداز جهانی نفت تا سال 2035
مترجم: مجید نامنی*
ظرفیت مازاد تولید نفت خام در اوپک در سال 2013 به 14 میلیون بشکه در روز می‌رسد
تقاضای نفت گاز / دیزل بین سال‌های ۲۰۱۱ الی ۲۰۳۵ به میزان ۱۰ میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت
چشم‌انداز سال جاری نشان می‌دهد که نفت خام همچنان برای تامین نیازهای انرژی جهان نقش اساسی به‌عهده دارد. این چشم‌انداز همچنین بر عدم قطعیت‌هایی که در زمینه تقاضا وجود دارد، تاکید می‌ورزد. این عدم قطعیت‌ها منجر به نامشخص شدن آینده نفت خام در میان مدت و بلند‌مدت می‌شود.
پنج سال بعد از آغاز بحران مالی و به‌رغم حمایت پولی و مالی فوق‌العاده، همچنان در بهبود اقتصادی شکنندگی وجود داشته، ریسک‌های ناشی از بحران بدهی منطقه یورو در حال رسیدن به اوج است، رشد اقتصادی در کشورهای مهم در حال توسعه با موانع قوی روبه‌رو‌ است و بسیاری از موسسات مالی تحت فشار قرار گرفته‌اند و در فرآیندی عمیق برای بازپرداخت بدهی‌های خود گرفتار هستند. بنابراین چشم‌انداز اقتصادی جهان بسیار نامشخص است.
سیاست‌گذاری و فناوری روی تقاضای نفت خام به ویژه در بخش حمل‌و‌نقل بسیار موثرند. در حالی که منابع شناخته شده نفت خام برای پاسخگویی به نیازهای آینده کاملا کافی هستند، شیل گازی و نفت خام تایت در بلندمدت دورنمای انرژی را تغییر می‌دهند. سیستم پالایشی نیاز دارد تا از طریق فرآیندهای کاملا منطقی و سازگار (با محیط زیست)، مخلوطی از سوخت را تولید کند که با استانداردهای سخت‌گیرانه‌تری مطابقت داشته و کیفیت بالایی داشته باشد.
کنفرانس تغییرات آب و هوایی ملل متحد در دوربان آفریقای جنوبی در سال ۲۰۱۱ و اجلاس سران در ژوئن ۲۰۱۲ در ریودژانیرو (Rio ۲۰+) در برزیل فرآیندهای مهم چند‌جانبه‌ای را آغاز نمود که نتیجه آن اگرچه هنوز نیاز به موافقت اعضا دارد، پیامدی بزرگ در پی خواهد داشت.
هنگامی که به آینده می‌نگریم، تنش‌های ژئوپلتیک لایه دیگری از عدم اطمینان ایجاد می‌کند. در این چشم‌انداز به تحولات آینده در صحنه انرژی و پیامدهای مختلف احتمالی مورد لزوم توجه عمیق و جدی مبذول شده است.

قیمت نفت خام در چشم‌انداز فعلی نسبت به قبل بالاتر است
در این گزارش فرض شده است که قیمت اسمی سبد مرجع اوپک (ORB)‌ در حد متوسط ۱۰۰ دلار در هر بشکه طی یک دوره میان مدت باقی بماند و سپس تا سال ۲۰۲۵ با افزایش تورم به عدد ۱۲۰ دلار در هر بشکه افزایش یابد. در بلندمدت، قیمت‌های واقعی اندکی افزایش یافته و بنابراین به عدد ۱۵۵ دلار در هر بشکه تا سال ۲۰۳۵ خواهد رسید. مبنای کلیدی برای یک چنین مفروضاتی در سناریوی مرجع در دوره میان مدت تا بلند مدت همچنان به اینکه چگونه هزینه‌های فزاینده تولید نفت خام به دلیل محدودیت‌های زیست محیطی و تاثیرات این قوانین سخت روی هزینه‌ها اثر می‌گذارد، بستگی دارد. میزان افزایش این هزینه‌ها، با اثرات مربوط به تحولات و پیشرفت‌های مداوم فناوری تعدیل خواهد شد.

رشد اقتصادی در کوتاه مدت و میان مدت با توجه به تاثیر بحران منطقه یورو
نرخ رشد اقتصادی در کوتاه مدت در مقایسه با گزارش سال قبل کاهنده فرض شده است. نرخ رشد اقتصادی جهان در گزارش امسال حدود 1 درصد برآورد شده که نسبت به گزارش قبلی کمتر است. تولید ناخالص داخلی (GDP) مربوط به کشورهای اروپایی عضو OECD همچنان در سال 2012 تقریبا ثابت باقی می‌ماند. این نرخ در گزارش سال قبل در حدود 9/1 درصد برآورد شده بود. پیش‌بینی می‌شود که تاثیر بحران منطقه یورو در سال 2013 در اروپا بر روی رشد اقتصادی ادامه داشته باشد. این مساله‌ منجر به برآورد نرخ رشد 5/0 درصدی در کشورهای مذکور در آن سال گردیده بود. این تاثیر و مشکل، در جاهای دیگر نیز دیده می‌شود. اتحادیه اروپا حدود 50 درصد از کل GDP جهان را به خود اختصاص می‌دهد و کشورهای عضو آن، مهم‌ترین شرکای تجاری بسیاری از اقتصادهای نوظهور همچون چین هستند. با این وجود فرض شده است که اقداماتی از نوع مالی و پولی، به همراه کاهش کسری بودجه شامل ریاضت اقتصادی، و محرک‌های افزاینده رشد، همگی به بهبود تدریجی منطقه یورو کمک نموده و باعث بهتر شدن دورنمای اقتصادی شده و تا سال 2015 منجر به الگوهای رشد اقتصادی معمولی شود که این خود باعث تحولات مثبت در صحنه اقتصاد جهانی خواهد شد.

جمعیت جهان درحال رشد است ولی جمعیت فعال و آماده کار کاهش می‌یابد


ویژگی‌های جمعیتی یک عامل کلیدی برای رشد اقتصادی و همچنین تقاضای انرژی است. تغییرات جمعیتی نسبت به کل جمعیت در ساختار سنی جمعیتی، خیلی مهم است، زیرا عامل مذکور در میزان جمعیت نیروی کار و فعال سهم بسیار مهمی دارد. جمعیت دنیا از ۹/۶ میلیارد نفر در سال ۲۰۱۰ به ۶/۸ میلیارد نفر در سال ۲۰۳۵ خواهد رسید. این افزایش عمدتا متعلق به کشورهای در حال توسعه است که ۹۴ درصد از این افزایش را به خود اختصاص می‌دهند.
تا سال 2020، کشور هند با پشت سر گذاشتن کشور چین، پرجمعیت‌ترین کشور دنیا خواهد بود و یک تغییر در ساختار نسبی جمعیت رخ خواهد داد ؛ در حالی که در گذشته نیروی کار بطور یکنواخت در تمامی مناطق دنیا رشد می‌کرد اما هم‌اکنون در بسیاری از کشورها این نیروی کار رو به کاهش است. این تغییر مهم یک پتانسیل برای رشد اقتصادی محسوب می‌شود. جمعیت فعال چین، برای مثال طی سه سال رو به کاهش می‌رود. این روند متضاد در ویژگی جمعیتی چین برخلاف هند است. در هند، نرخ رشد بالای زاد و ولد باعث افزایش مداوم جمعیت فعال آن می‌شود.

متوسط نرخ رشد اقتصادی در دراز مدت سالانه 4/3 درصد است
فرض نرخ رشد اقتصادی در دراز مدت مطابق با الگوها و روندهای جمعیتی است. همچنین این مفروضات با در نظر گرفتن نرخ‌های پایین بهره‌وری است که سالانه کمی افزایش می‌یابد. طی دوره سال‌های ۲۰۱۲ الی ۲۰۳۵ متوسط نرخ رشد اقتصادی در دراز مدت سالانه ۴/۳ درصد خواهد بود. تا سال ۲۰۳۵ اقتصاد چین از هر کشور دیگری بزرگتر خواهد بود و حتی بزرگ‌تر از کل منطقه OECD و نیز کشورهایی همچون آمریکا و کل اروپا. هندوستان، که در سال ۲۰۱۰ فقط ۵ درصد از GDP جهان را داراست، تا سال ۲۰۳۵ تولید ناخالص داخلی آن به ۱۱ درصد خواهد رسید و اقتصادش بزرگتر از کل کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه (عضو OECD) خواهد شد. پیش‌بینی می‌شود که طی ۱۰ سال هند، از چین سریع‌تر رشد نماید که بخشی از آن به ویژگی روندهای جمعیتی آن مربوط می‌شود که این روندها منجر به کاهش نرخ وابستگی و افزایش نرخ پس‌انداز گردیده و نهایتا به سرمایه‌گذاری بیشتر منجر می‌شود. سهم کشورهای آسیایی در فعالیت‌های اقتصادی جهان در سناریوی مرجع از ۲۶ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۴۳ درصد تا سال ۲۰۳۵ افزایش می‌یابد. با این وجود کشورهای عضو OECD از سرانه بالای GDP خود بهره‌مند خواهند شد. اگرچه مبارزه با فقر ادامه خواهد یافت، ولی متاسفانه فقر همچنان به‌طور گسترده در جهان در حال توسعه، باقی خواهد ماند.

در سناریوی مرجع فقط سیاست‌های فعلی مد نظر است
در گزارش فعلی، سناریوی مرجع همچنان براساس سیاست‌گذاری‌های فعلی ارائه شده است.
سیاست‌‌گذاری‌های اخیر در بسته اجرایی اتحادیه اروپا در مورد موضوعات مرتبط با تغییرات آب و هوایی و انرژی‌های تجدیدپذیر و «قانون امنیت و استقلال انرژی آمریکا» (EISA)‌ در نظر گرفته شده است.
با این وجود در سناریوی مرجع اثرات ناشی از سیاست‌هایی که فعلا پیشنهاد شده است یا احتمالا در بلند مدت در نظر گرفته خواهد شد، به حساب نیامده است. این مساله‌ در ارزیابی سناریو در نظر گرفته می‌شود.

در طی سال‌های 2010 الی 2035 تقاضای انرژی تا 54 درصد افزایش می‌یابد
در دوره سال‌های ۲۰۱۰ الی ۲۰۳۵، تقاضای انرژی اولیه در سناریوی مرجع تا ۵۴ درصد افزایش می‌یابد. سوخت‌های فسیلی که در حال حاضر ۸۷ درصد از این تقاضا را به خود اختصاص می‌دهند، همچنان تا سال ۲۰۳۵ حدود ۸۲ درصد از این سهم را در اختیار خواهند داشت. در بخش عمده‌ای از این دوره زمانی، نفت خام همچنان بالاترین سهم را در بین سوخت‌های فسیلی خواهد داشت. با این وجود، در سناریوی مرجع در سال‌های پایانی آن دوره، مصرف زغال‌سنگ به سطح فعلی سهم نفت خام رسیده و سهم نفت خام از ۳۵ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۲۷ درصد تا سال ۲۰۳۵ کاهش خواهد یافت. مصرف گاز طبیعی با رشد سریع‌تری نسبت به زغال‌سنگ و نفت خام، هم از نظر میزان درصد و هم مقادیر قدر مطلق افزایش یافته و سهم آن از ۲۳ درصد به ۲۶ درصد خواهد رسید.

گاز شیل پتانسیل بالایی داشته، ولی در حال حاضر فقط در آمریکا این پتانسیل قابل پیش‌بینی است
برای گاز شیل(Shale gas) در صحنه انرژی جهانی پتانسیل روشنی وجود دارد. مصرف عمده این نوع گاز در آینده‌ای قابل پیش‌بینی، به عنوان جایگزینی برای زغال در تولید برق و به عنوان خوراک در واحدهای پتروشیمی خواهد بود. با این وجود توسعه این نوع گاز در مراحل اولیه خود بوده و در مورد حجم ذخایر و مسائل اقتصادی و صرفه اقتصادی آن در مراحل توسعه و سهم بالقوه آن در آینده عرضه انرژی، عدم قطعیت‌های قابل توجهی وجود دارد. در حال حاضر، تولید این نوع گاز در آمریکای شمالی (عمدتا آمریکا) شروع شده است.
کل حجم تولید این نوع گاز در آمریکا از ۱۵ میلیارد فوت مکعب در روز (bcf/d) در سال ۲۰۱۰ به ۲۵ میلیارد فوت مکعب در روز در سال ۲۰۱۲ جهش کرده است. تکرار چنین موفقیتی در مورد تولید این نوع گاز در آمریکا و توسعه آن در سطح بین‌المللی به تبیین و بررسی چالش‌های کلیدی زیادی شامل مشکلات مربوط به کمبود آب، فقدان تاسیسات زیربنایی، تراکم بالاتر جمعیت، کمبود نیروی کار ماهر و اثر مخالفت‌های محلی مردم نیاز دارد.

ذخایر زغال‌سنگ با ارزش هستند
ولی به دلیل آلودگی کربن، استفاده از آن محدود می‌شود
از نظر ارزش گرمایی، ذخایر بیشتری از زغال نسبت به مجموع ذخایر نفت خام و گاز طبیعی وجود دارد. در پایان سال ۲۰۱۰، بزرگ‌ترین ذخایر زغال‌سنگ تاکنون متعلق به آمریکا بوده است که به همراه ذخایر کشورهای روسیه، چین، هند و استرالیا، سه چهارم کل ذخایر زغال‌سنگ جهان را تشکیل می‌دهند. در ۱۰ سال گذشته، زغال سریع‌ترین رشد را در بین سوخت‌های فسیلی داشته است. همچنین علاوه بر صرفه اقتصادی‌اش، دورنمای آینده آن به رقابت دیگر منابع تولید برق مانند گاز (به عنوان اولین رقیب) و انرژی هسته‌ای و محدودیت ناشی از سیاست‌های کاهش آلودگی کربنی و هزینه‌ای که این سیاست‌ها اعمال می‌کند و امنیت انرژی بستگی دارد.

فاجعه فوکوشیما استفاده از انرژی هسته‌ای در برخی از کشورهای OECD را متاثر ساخت
استفاده فعلی از انرژی هسته‌ای عمدتا توسط کشورهای آمریکایی، اروپایی و آسیایی عضو OECD صورت می‌گیرد. تاثیر حادثه فوکوشیما همچنان روی نقشه انرژی کشور ژاپن ادامه داشته و منجر به بسته شدن واحدهای هسته‌ای این کشور خواهد شد. تا تاریخ مه سال 2012، برای اولین بار بعد از 4 دهه کشور ژاپن بدون برق حاصل از نیروگاه‌های هسته‌ای بود.
در خارج از ژاپن، چندین کشور عضو OECD همچون آلمان، سوئیس و ایتالیا تصمیم گرفتند که در برنامه اخیر خود تجدیدنظر کرده و برای جایگزینی نیروگاه‌های هسته‌ای خود از نیروگاه‌های جدید هسته‌ای دیگر استفاده نکنند.
همچنین مقررات سخت‌گیرانه‌تر جدیدی احتمالا در آینده اقتصادی استفاده از نیروگاه‌های هسته‌ای تاثیرگذار است، اما پیامدهای این موضوع فراتر از کشورهای عضو OECD بوده و این اثر در آینده بزرگ و قابل توجه خواهد بود. در سناریوی مرجع توسعه استفاده از انرژی هسته‌ای در جهان بطور متوسط سالانه 7/1 درصد رشد داشته و در سال 2035 همچون وضعیت فعلی، سهمی معادل 6 درصد خواهد داشت.

برآورد تقاضا برای نفت خام در میان مدت کاهش داشته است
در گزارش‌های اخیر (چشم‌انداز)، در برآوردهای میان مدت، همزمان با گسترش رکود اقتصادی، مقادیر پیش‌بینی شده برای GDP نیز مورد تجدیدنظر قرار گرفت و کاهش یافت. در دو گزارش اخیر منتشر شده، با در نظر گرفتن محرک‌های فوق‌العاده مالی و پولی که به موقع اعمال گردید، باعث شد که یک دید مثبت در مورد میزان سرعت تجدید حیات اقتصادی صورت گرفته و در نتیجه منجر به تجدیدنظر و افزایش مقادیر برآورد شده در دورنمای میان مدت تقاضای نفت انجام پذیرد. با این وجود در سال جاری، ملاحظات و نگرانی‌هایی در مورد چشم‌انداز کوتاه مدت رشد اقتصادی به ویژه در منطقه یورو وجود دارد. در این گزارش تقاضا در سال ۲۰۱۲ فعلا ۸۲۰ هزار بشکه در روز کمتر از گزارش سال ۲۰۱۱ است. بنابراین چشم‌انداز میان مدت تقاضای نفت خام در گزارش اخیر نسبت به گزارش قبلی تغییر می‌یابد. اکنون پیش‌بینی می‌شود که در سناریوی مرجع، این تقاضا تا سال ۲۰۱۶ به ۹/۹۲ میلیون بشکه در روز برسد که در مقایسه با گزارش سال ۲۰۱۱ یک میلیون بشکه در روز کمتر است.در دوره سال‌های ۲۰۱۱ الی ۲۰۱۶، تقاضا برای نفت خام در کشورهای عضو OECD، هر ساله کاهش یافته به نحوی که به مقدار سال ۲۰۰۵، که اوج آن بود می‌رسد. حدود ۷۰ درصد از تقاضای میان مدت نفت خام ناشی از کشورهای در حال توسعه آسیایی است که منجر به افزایشی حدودا ۱/۵ میلیون بشکه در روز خواهد شد.

تا سال ۲۰۳۵، تقاضا برای نفت خام به ۳/۱۰۷ میلیون بشکه در روز افزایش می‌یابد

دورنمای تقاضای نفت خام در بلندمدت نه فقط بر اثر کاهش مقادیر پیش‌بینی شده در میان مدت متاثر شده بلکه قیمت‌های بالاتر نفت خام نیز روی این تقاضا تاثیر خواهد داشت. به علاوه، اثر تحولات مربوط به فناوری و به کارگیری آنها، به ویژه در بخش حمل و نقل نیز باعث کاهش این تقاضا در برآوردهای بلندمدت شده است. در سناریوی مرجع، تقاضا برای دوره سال‌های 2010 الی 2035 به میزان 20 میلیون بشکه در روز افزایش یافته و به 3/107 میلیون بشکه در روز تا سال 2035 می‌رسد. در بلندمدت یک کاهش یکنواخت و ملایم در تقاضا در تمامی کشورهای عضو OECD مشاهده خواهد شد.حداقل 87 درصد از کل تقاضای جهانی نفت خام به دلیل افزایش تقاضا در کشورهای در حال توسعه آسیایی است. در این منطقه تقاضا به 90 درصد تقاضای نفت خام کشورهای عضو OECD تا سال 2035 خواهد رسید. تقاضای جهانی در سال 2035 حدود 2 میلیون بشکه در روز کمتر از مقادیر پیش‌بینی شده در گزارش سال 2011 است.

بخش حمل‌و‌نقل منشأ اصلی رشد تقاضاست
رشد تقاضای نفت خام از سال ۱۹۸۰ عمدتا توسط مصرف در بخش حمل‌و‌نقل و به ویژه حمل‌و‌نقل جاده‌ای متاثر بوده است؛ اما حمل‌و‌نقل هوایی، کشتیرانی داخلی و بین‌المللی نیز بر روی آن تاثیر داشته است. طی سه دهه گذشته، متوسط سالانه رشد در کشورهای عضو و غیرعضو OECD خیلی نزدیک به هم و در حدود ۳/۰ میلیون بشکه معادل نفت خام در روز بوده است. پیش‌بینی می‌شود که در سطح جهانی، این بخش همچنان به عنوان عامل اصلی رشد تقاضا در دوره چشم انداز مطرح باشد. اگرچه این افزایش تقاضا تنها متاثر از کشورهای غیر عضو OECD است، ولی سه چهارم از این افزایش تقاضا تماما مربوط به بخش حمل و نقل است. پیش‌‌بینی می‌شود که برخلاف کشورهای عضو OECD و اورآسیا، کشورهای در حال توسعه نیز افزایش تقاضای نفت خام در دیگر بخش‌های خود را شاهد باشند (پتروشیمی، مصرف خانگی / تجاری / کشاورزی، بقیه صنایع). با این وجود تمام مناطق شاهد مصرف مقدار کمی از نفت خام هستند که همچنان باید برای جبران کاهش تولید برق در آینده مورد مصرف
قرار گیرد.

تقاضای نفت خام از کشورهای عضو اوپک در میان مدت ثابت است
از بعد عرضه، در سناریوی مرجع در میان میان مدت، عرضه سوخت‌های مایع در طی دوره سال‌های ۲۰۱۱ الی ۲۰۱۶ در کشورهای غیر اوپک رشد وجود خواهد داشت. این عرضه به بیش از ۴ میلیون بشکه در روز افزایش می‌یابد که عمدتا ناشی از نفت شیل (shale oil) در شن‌های نفتی (oil sand) آمریکا و کانادا و نیز نفت خام دریای خزر و برزیل است. این عرضه باعث جبران کسری ناشی از بقیه نقاط می‌شود.
برای مثال، عرضه در کشورهای اروپایی عضو OECD و مکزیک مجموعا در این دوره نزدیک به یک میلیون بشکه در روز کاهش می‌یابد. همان‌طور که در گزارش اخیر در سناریوی مرجع عنوان شد، عرضه NGL در کشورهای اوپک در میان مدت افزایش یافته و از 2/5 میلیون بشکه در روز در سال 2011 به 4/6 میلیون بشکه در روز در سال 2016 می‌رسد. این برآوردها در بخش عرضه به همراه تقاضای فعلی بیانگر این موضوع است که میزان نفت خام اعضای اوپک در میان مدت ثابت باقی خواهد ماند.
با این وجود عرضه سوخت‌های مایع توسط اوپک در کل افزایش می‌یابد. ظرفیت مازاد تولید نفت خام در اوپک به زودی تا سال ۲۰۱۳ به میزان ۵ میلیون بشکه در روز اضافه شده و به ۱۴ میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
کشورهای عضو اوپک در حال سرمایه‌گذاری سنگین هستند
حتی در صورت مواجهه با عدم قطعیت‌های موجود در مورد آینده تقاضای نفت خام، کشورهای عضو اوپک به سرمایه‌گذاری سنگین خود در بخش‌های اکتشاف، توسعه، پالایش و انتقال برای حفظ و توسعه ظرفیت‌های مازاد خود ادامه می‌دهند. براساس آخرین فهرست پروژه‌های بالادستی در بانک اطلاعاتی دبیرخانه اوپک، اعضای اوپک در حال اجرا یا برنامه‌ریزی حدود ۱۱۴ پروژه توسعه‌ای با سرمایه‌گذاری بالغ بر ۲۷۰ میلیارد دلار هستند که این نشان‌دهنده یک نوع شاخص از پروژه‌های مهم اوپک است. براساس مفروضات و برآوردها در سناریوی مرجع، برآورد می‌شود که با وجود کاهش طبیعی تولید در میادین موجود، ظرفیت تولید سوخت‌های مایع در اوپک به ۵ میلیون بشکه در روز در طی دوره مذکور افزایش یابد؛ اگر چه ظاهرا عوامل متغیر و اثرگذاری همچون وضعیت اقتصادی جهان، سیاست‌ها و قیمت نفت روی سرمایه‌گذاری‌ها و برنامه وجود دارد.

در دراز مدت منابع عرضه و سوخت‌های مایع با تنوع وسیعی به تولید می‌رسند
نتیجه اصلی حاصل از ارزیابی عرضه سوخت‌های مایع در بلندمدت آن است که منابع عرضه، فراوان و متنوع هستند. کل عرضه سوخت‌های مایع کشورهای غیر اوپک در بلندمدت به میزان قابل توجهی افزایش یافته و طی ده سال به بیش از 10 میلیون بشکه در روز خواهد رسید که این افزایش ناشی از نفت خام و NGL های تولیدی از حوزه دریای خزر، روسیه، برزیل و نفت شیل آمریکا و نیز افزایش تولید ملایمی در سوخت‌های زیستی و شن‌های نفتی است. این مقادیر افزایشی بیشتر از هرگونه کاهشی در دیگر مناطق است. عرضه توسط کشورهای غیر‌اوپک مانند شن‌های نفتی کانادا و سوخت‌های زیستی آمریکا، اروپا و برزیل، به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته و به 11 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. تولید NGL های جهان در طی این سال‌ها به 7 میلیون بشکه در روز نزدیک خواهد شد. این تحولات به آن معنی است که عرضه نفت خام توسط اعضای اوپک در سناریوی مرجع باید افزایش یابد؛ ولی با یک نرخ ملایم. تا سال 2035 این عرضه حدود 5 میلیون بشکه در روز بیش از مقادیر مشابه در سال 2010 افزایش یافته و به 35 میلیون بشکه در روز خواهد رسید.این روند به این معنی است که سهم نفت خام اوپک در عرضه سوخت‌های مایع در جهان تقریبا ثابت باقی می‌ماند و در کل دوره موردنظر حدود 32 درصد خواهد بود.

عرضه نفت شیل منجر به تغییر بزرگی در وضعیت عرضه خواهد شد
در سناریوی مرجع در گزارش قبلی، سهم قابل توجهی برای نفت شیل (Shale oil)‌ در سبد عرضه سوخت‌های مایع در نظر گرفته نشده بود. در سال جاری افزایش قابل توجهی در تولید نفت شیل پیش‌بینی شده است. با این وجود متذکر می‌شود که تولید در آینده با محدودیت‌ها و چالش‌های متعددی همچون ملاحظات زیست محیطی، امکان دسترسی به تجهیزات و نیروی کار ماهر، افزایش هزینه‌ها و کاهش فزاینده تولید چاه‌ها مواجه است. اگرچه تحولات مربوط به ذخایر در آمریکا به سرعت در حال رخ دادن است و تولید به طور قابل توجهی افزایش یافته است، عرضه در میادین Bakken، Eagle ford، Niobrara در آمریکا در حال حاضر بیش از یک میلیون بشکه در روز است و به رغم کاهش شدید میزان تولید، پیش‌بینی‌های جدید هم اکنون افزایش سریع تولید در نفت شیل را نشان می‌دهد. در سناریوی مرجع یک برآورد حدود ۲ و ۳ میلیون بشکه‌ای در روز برای این نوع نفت (به‌ترتیب) در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۳۵ در نظر گرفته شده است. با در نظر گرفتن این حقیقت که اثر این نوع نفت خام در ابتدا در میزان عرضه آهسته خواهد بود، میزان رشد عرضه بعد از سال ۲۰۲۰ کمتر محاسبه شده است. سهم این نوع نفت خام در میان مدت همچنان در سبد عرضه، متعلق به آمریکای شمالی خواهد بود. با این وجود در بلند‌مدت میزان سهم این نوع نفت خام به طور قابل توجهی به بقیه نقاط دنیا تعلق دارد.

سرمایه‌گذاری‌های بزرگی برای ایجاد ظرفیت خالص اضافی صورت می‌گیرد
طی دوره سال‌های 2011 الی 2035، سرمایه‌گذاری در صنایع بالادستی برای ایجاد ظرفیت اضافی حدود 2/4 هزار میلیارد دلار در سال 2011 برآورد گردید. عمده این سرمایه‌گذاری لازم برای جبران کاهش طبیعی تولید در میادین فعلی تولید نفت خام است. با این وجود متذکر می‌شود که این به مقایسه عملکرد صنعت نفت در ارتباط با جبران کاهش تولید گذشته نیاز دارد. برای مثال در دوره سال‌های 1980 الی 2011، کاهش تولید طبیعی رخ داد که باید با سرمایه‌گذاری جبران می‌گردید.

در سناریو‌های رقیب، عدم قطعیت‌های مهمی برای تقاضای نفت خام اوپک وجود دارد
چشم‌انداز مطرح شده در سناریوی مرجع در مورد چگونگی شکل‌گیری آینده هیچ توضیحی ندارد، اما شرایط و استانداردهایی محکم و قابل حصول ناشی از مجموعه‌ای از فرضیات و سیاست‌ها در سناریوی مرجع در نظر گرفته شده است. این خود نشان دهنده این مطلب است که الگوهای مختلفی از عرضه و تقاضای نفت خام و انرژی می‌تواند پدید آید که به همراه مجموعه‌ای از فرضیات محتمل و جایگزین خواهد بود. بر این اساس سناریوها با توجه به تقاضای نفت خام برای اوپک تهیه شده است.

اولین سناریو که در آن رشد اقتصادی پایین‌تر است (LEG)، بحران بدهی اروپا و رشد کاهنده اقتصاد چین هم در میان مدت و هم در بلند مدت منجر به تاثیر روی رشد اقتصادی شده و آن را کاهش می‌دهد. سناریوی دوم که رشد اقتصادی بالا دارد (HEG)، فرض کرده است که یک پتانسیل مثبت واقعی برای رشد اقتصادی وجود دارد و نشان می‌دهد که این پتانسیل می‌تواند به نفت خام اوپک وابسته باشد و سناریوی سوم، یعنی عرضه بزرگ سوخت‌های مایع (LSS) می‌باشد. در این سناریو به چگونگی عرضه مجموعه سوخت‌های مایع از دیگر منابع غیر از نفت خام اوپک نسبت به آنچه که در سناریوی مرجع پیش‌بینی شده است و تاثیر احتمالی آن روی تولید نفت خام اوپک مورد ارزیابی قرار گرفته است. تفاوت در میزان ارقام برآورد شده در سناریوهای فوق نسبت به سناریوی مرجع بسیار زیاد است.
از یک طرف این سناریوها ملاحظاتی درست را در مورد امنیت تقاضا نشان می‌دهند و از طرف دیگر این سناریوها تاکید می‌کنند که شرایط می‌تواند به نحوی تغییر کند که نیاز به نفت خام اوپک به میزان قابل ملاحظه‌ای بیش از آنچه که در سناریوی مرجع پیش‌بینی شده است، وجود داشته باشد. در دو سناریویی که هر دو کمتر از سناریوی مرجع هستند (LEG و LSS) تقاضا برای نفت خام کاهش می‌یابد، در سناریوی LEG یک سقوط در این تقاضا دیده شده و در سناریوی LSS اصولا سطوح تولید بالاتر است. تا سال 2035، انتظارات در مورد تقاضای نفت خام اوپک در دو سناریوی فوق خیلی به هم نزدیک است و حدود 25 الی 26 میلیون بشکه در روز می‌رسد. در حالی که در سناریوی HEG تقاضا برای نفت‌خام اوپک به بیش از 43 میلیون بشکه در روز می‌رسد. طبیعتا، امکان‌پذیری راه‌های عرضه نفت خام اوپک در این سه سناریو نیاز به بحث و بررسی دارد. عرضه نفت خام اوپک در سناریوهایی که در نمودار مربوطه‌ای که میزان عرضه در آن رو به پایین هستند (LEG‌ و LSS)، به طور قابل توجهی سقوط می‌کند، در حالی که در سناریوی HEG افزایش سریع در عرضه ممکن است پایدار نباشد. در این سناریوها، عملکرد و رفتار عوامل موثر در این سناریوها نسبت به آنچه که در سناریوی مرجع در نظر گرفته شده است با توجه به مفروضات قیمتی ممکن است تغییر کند. بنابراین، عدم قطعیت‌های اثرگذار روی عوامل کلیدی از نظر درونی به عدم قطعیت‌های بزرگ‌تری مربوط می‌شوند، هم در سناریوهایی که نمودار آنها رو به پایین است و هم در سناریوهایی که نمودار آنها رو به بالا است و به ویژه با توجه به تحولات قیمتی نفت در آینده، توجه دقیق و پیوسته‌ای روی این عوامل برای درک این موضوع که چه فشارهایی را می‌توان انتظار داشت که به قیمت‌های نفت در سال‌های آینده وارد شود، نیاز است.

چالش‌هایی در بخش پایین دستی وجود دارد؛ بخش حمل‌و‌نقل‌ عامل تعیین‌کننده ساختار تقاضا در آینده خواهد بود
تقاضای نفت گاز / دیزل بین سال‌های ۲۰۱۱ الی ۲۰۳۵ به میزان ۱۰ میلیون بشکه در روز افزایش یافته که این افزایش عمدتا به دلیل بخش حمل و نقل، شامل تانکرهای دریایی نیز می‌‌شود. به این دلیل این فرآورده بیشترین سود را با توجه به حجم تولید آن، عاید می‌سازد.
با این وجود برحسب درصد، پیش‌بینی می‌شود که نفتا سریع‌ترین رشد را در بین فرآورده‌ها در بلندمدت به ویژه در کشورهای در حال توسعه آسیا داشته باشد. فرآورده دیگری که بعد از نفت‌گاز شاهد بیشترین تقاضا است، بنزین است که تقاضای آن بین سال‌های 2011 الی 2035 به میزان 5 میلیون بشکه در روز اضافه می‌شود. با این حال، این میزان کمتر از نصف افزایش نفت گاز/ دیزل برای همان دوره است. نفت کوره تنها فرآورده‌ای است که در جهان در سال‌های آینده با کاهش مصرف روبه‌رو‌ می‌شود. این فرآورده در صنعت عمدتا برای تولید برق در نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌ها با گاز طبیعی به عنوان یک رقیب برای دهه‌ها در بیشتر مناطق در حال رقابت بوده است و به همین دلیل با افت تقاضا روبه‌رو است.
به علاوه، با توجه به جایگزینی سوخت نفت کوره با دیزل در تانکر (بانکر)های دریایی مطابق مقررات اعمال شده توسط سازمان کشتیرانی و دریانوردی بین‌المللی (IMO)، این فرآورده به سرعت با افت تقاضا مواجه خواهد شد.

انتقال و جابه‌جایی ظرفیت پالایشگاهی به کشورهای در حال توسعه سرعت خواهد گرفت
برآورد می‌شود که حدود ۲/۷ میلیون بشکه ظرفیت جدید پالایش نفت خام به ظرفیت پالایشگاهی جهان اضافه شود که این عدد براساس پروژه‌های ارزیابی شده در دوره زمانی منتهی به سال ۲۰۱۶ می‌باشد. برآورد می‌شود که ظرفیت واحدهای تبدیل پالایشگاهی و واحدهای گوگردزدایی به ترتیب حدود ۵ و ۶ میلیون بشکه در روز در طی این دوره اضافه شوند. عمده این افزایش ظرفیت در آسیا و عمدتا در چین و هند خواهد بود که خاورمیانه و آمریکای لاتین و کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق مقام‌های بعدی را در این زمینه خواهند داشت. افزایش ظرفیت تا سال ۲۰۱۶ نسبت به سال ۲۰۱۱ به میزان ۸۱ میلیون بشکه در روز اضافه خواهد شد.

تعطیلی پالایشگاه‌ها، قسمتی از افزایش ظرفیت پالایشی را خنثی می‌کند


تعطیلی متوالی پالایشگاه‌ها در سال ۲۰۱۲ در گزارش قبلی این سازمان به عنوان امری اجتنا‌ب‌‌ناپذیر نشان داده شده است. در سطح جهانی، این تعطیلی‌ها هم اکنون ۴ میلیون بشکه در روز بوده و به ۵ میلیون بشکه در روز در حال نزدیک شدن است که این موضوع نه فقط شامل واحدها و پالایشگاه‌های کوچک می‌شود بلکه شامل پالایشگاه‌های بزرگ و نسبتا پیچیده نیزخواهد شد.
در حال حاضر بزرگ‌ترین سهم از تعطیلی پالایشگاهی در جهان متعلق به اروپا و به میزان حدود 7/1 میلیون بشکه در روز رخ داده است. تحولات در حوزه آسیا - پاسیفیک ناشی از ژاپن بوده و در آن کشور حدود بیش از 8/0 میلیون بشکه در روز ظرفیت پالایشی بسته شده یا در برنامه تعطیلی قرار دارد. موج تعطیلی همچنین به آمریکا و کانادا نیز کشیده شده و شامل پالایشگاه‌هایی می‌شود که در قلمرو آمریکا در حوزه کارائیب قرار دارند.

شاهد رشد ظرفیت پالایشی هستیم مگر اینکه تعطیلی بیشتری آن را خنثی نماید


احتمالا در سال ۲۰۱۲ در مقایسه با سال ۲۰۱۱ با پیشی گرفتن ظرفیت پالایشگاه‌هایی که بسته می‌شوند نسبت به ظرفیت پالایشی جدید، یک کاهش جزئی بالقوه در خوراک پالایشی نفت خام وجود خواهد داشت. در مقابل با در نظر گرفتن افزایش خوراک به میزان ۶/۰ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۲ با مقدار ظرفیت موجود، اختلاف بین این دو مقدار به میزان ۷/۰ میلیون بشکه در روز می‌رسد که اگرچه این میزان کمتر از یک درصد است ولی به افزایش میزان متوسط بهره‌برداری از پالایشگاه‌ها در سال ۲۰۱۲
منجر می‌شود.
در سال ۲۰۱۳ فقط در صورتی که پالایشگاه‌های بیشتری نسبت به آنچه که فعلا در فهرست قرار دارد، تعطیل شوند، اختلاف بین ظرفیت موجود و ظرفیت مورد نیاز بیشتر شده ولی در سال ۲۰۱۴ به یکدیگر نزدیک می‌شوند و سپس یک ظرفیت مازاد در سال ۲۰۱۵ به وجود می‌آید. در مجموع، در پایان افق میان مدت در این صنعت با توسعه‌ای که به تدریج از سال ۲۰۰۹ ادامه داشته است، ظرفیت مازادبه‌وجود می‌آید.


دورنمای بهتری در صنعت پالایشی پیش‌بینی می‌شود که نیاز به آن اجتناب ناپذیر است
تعطیلی پالایشگاه‌ها در سال‌های 2011 و 2012 - که ابتدا در حوزه کشورهای OECD رخ داده است- سطح ظرفیت مازاد پالایشی را به زیر 4 میلیون بشکه در روز کاهش می‌دهد. در صورتی که پالایشگاه‌های بیشتری تعطیل نشوند، ظرفیت‌های پالایشگاهی جدید در کشورهای در حال توسعه تا پایان افق میان مدت این کاهش را به مقداری بیش از 5 میلیون بشکه در روز جبران خواهد کرد. این موضوع نشان می‌دهد که به این افزایش ظرفیت نه تنها نیاز است بلکه با افزایش ظرفیت بهره‌برداری از پالایشگاه‌ها، سود حاشیه‌ای نیز بهبود می‌یابد.

پروژه‌های فعلی پالایشگاهی، سهم مهمی در آینده تجهیزات پالایشگاهی خواهند داشت
برآورد می‌شود که کل افزایش تجمعی ظرفیت تقطیر نفت خام تا سال ۲۰۳۵ به ۹/۱۴ میلیون بشکه در روز بیش از مقادیر آن در سال ۲۰۱۶ برسد. عمدتا در حدود ۵۰ درصد از این افزایش برآوردی تا سال ۲۰۱۶ به بهره‌برداری برسد. بنابراین، این صنعت در یک افق کوتاه‌مدت تا میان مدت شاهد یک ظرفیت مازاد خواهد بود که در نتیجه باید این افزایش ظرفیت پالایشی پس از آن مقطع تا سال ۲۰۳۵ خیلی کندتر گردد. از بعد سهم مناطق مختلف در افزایش ظرفیت، بزرگترین سهم تا سال ۲۰۳۵ به ترتیب مربوط به حوزه آسیا - پاسیفیک و خاورمیانه با ۳/۸ و ۶/۲ میلیون بشکه در روز می‌باشد. در دوره ۲۰۳۵، افزایش ظرفیت در چین تقریبا دو برابر دیگر مناطق آسیا است. با این وجود بعد از دوره میان مدت، افزایش ظرفیت در چین به تدریج کند شده در حالی که بقیه کشورهای آسیایی به ویژه هند شتاب خود را برای افزایش ظرفیتی در حدود ۱ میلیون بشکه در روز در هر ۵ سال حفظ خواهند نمود. افزایش ظرفیت در آمریکای لاتین حدود ۴/۱ میلیون بشکه در روز پیش‌بینی می‌شود و کشورهای شوروی سابق (FSV) و آفریقا در مجموع تا سال ۲۰۳۵ حدود ۱ میلیون بشکه در روز ظرفیت‌شان افزایش خواهد یافت.

پیچیدگی پالایشگاهی افزایش می‌یابد

در کل دوره مورد ارزیابی تا سال 2035، مجموع افزایش ظرفیت واحدهای تبدیل به 6/11 میلیون بشکه در روز خواهد رسید که معادل 85 درصد از افزایش ظرفیت در واحدهای تقطیر نفت خام است. این نسبت بالای تبدیل، ناشی از نیاز بیشتر به درصد تبدیل بالاتر محصولات با کیفیت است که خود نیازمند احداث واحدهای هایدروکراکر (شکست هیدروژنی) تقریبا به میزان 8 میلیون بشکه در روز برای تولید فرآورده‌های میان تقطیر اضافی است. افزایش ظرفیت‌های اخیر و فعلی واحدهای ککینگ (Coking) با در نظر گرفتن محدودیت در عرضه صادرات نفت خام‌های خیلی ترش در میان مدت، منجر به ایجاد ظرفیت مازاد در واحدهای ککینگ خواهد شد. برآورد می‌شود که 22 میلیون بشکه در روز از واحدهای گوگردزدایی اضافی در جهان تا سال 2035 مورد نیاز باشد. ادامه ارتقای کیفیت و استانداردهای سخت‌گیرانه‌تر سوخت ها از نظر میزان گوگرد در جهان به عنوان یک عامل منجر به احداث و افزایش ظرفیت بزرگی از این گونه واحدها تا سال 2035 می‌شود که تقریبا 5/1 برابر ظرفیت مشابه واحدهای تقطیر است.

جابه‌جایی‌های نفت
در آینده در شرق جهان خواهد بود
تجارت بین منطقه‌ای نفت خام و فرآورده‌های مایع حدود 14 میلیون بشکه در روز به سطح فعلی آن یعنی 59 میلیون بشکه در روز در سال 2011 اضافه خواهد کرد و به 73 میلیون بشکه در روز در سال 2035 خواهد رسید. در میان‌مدت، عامل کلیدی در افزایش ظرفیت پالایشگاهی، عمدتا خاورمیانه و آمریکای لاتین هستند که فرآورده‌های بیشتری برای صادرات در اختیار دارند. این موضوع با توجه به تحولات مربوط به منطقه آمریکا و کانادا که در آن تقاضا کاهش و عرضه افزایش می‌یابد، مورد تایید قرار می‌گیرد. برآیند این وقایع، افزایش حجم صادرات فرآورده‌ها به همراه رکود نسبی در تجارت نفت خام خواهد بود. در بلندمدت رشد صادرات فرآورده‌ها کند خواهد شد و همزمان افزایش ظرفیت پالایشی در هر منطقه با توجه به تقاضای منطقه‌ای، بعد از سال 2016 نسبتا رشد می‌کند. قسمت عمده افزایش صادرات نفت به سمت بازارهای در حال توسعه آسیایی هدایت
خواهد شد.
جابه‌جایی‌های تجاری پیش‌بینی شده نیز اهمیت رو به رشد خاورمیانه را به عنوان یک منطقه صادر‌کننده نفت خام در دهه‌های پیش‌رو نشان می‌دهد. در حقیقت بعد از یک کاهش در سال‌های 2011 الی 2015، و سپس یک افزایش جزئی بین سال‌های 2015 و 2020 (اگرچه افزایش صادرات فرآورده به دلیل کاهش در اولین دوره به طور جزئی جبران می‌شود و بعد از آن صادرات بیشتر نفت خام را در دوره بعدی شاهد خواهیم بود)، صادرات نفت خام از این منطقه برای هر 5 سال حدود 1 میلیون بشکه در روز افزایش یافته و تقریبا تا سال 2035 به 20 میلیون بشکه در روز در مقایسه‌ با 17 میلیون بشکه در روز در سال 2011
خواهد رسید.
سرمایه‌گذاری‌های حوزه نفت بین سال‌های 2011 الی 2035 حدود 6 الی 7 هزار میلیارد دلار برآورد می‌شود
تا سال ۲۰۳۵، سرمایه‌گذاری‌های جهانی در بخش پالایشگاهی حدود ۳/۱ هزار میلیارد دلار برآورد می‌شود که از این مقدار، ۲۳۰ میلیارد دلار برای پروژه‌های موجود، ۳۰۰ میلیارد دلار برای پروژه‌های جدید و حدود ۷۰۰ میلیارد دلار برای تعمیر و نگهداری و جایگزینی تاسیسات مستهلک موردنیاز خواهد بود. اجزای کلیدی این سرمایه‌گذاری‌های اضافی موردنیاز، فراتر از بخش خود پالایشگاه‌ها است - که به طور معمول به عنوان بخش میان دستی نفت عنوان می‌شود - و به توسعه ظرفیت لازم در سیستم‌های خطوط لوله منطقه‌ای و افزایش ظرفیت ذخیره‌سازی مربوط می‌شود که برای انتقال نفت خام و فرآورده‌های مایع موردنیاز است. علاوه بر این، سرمایه‌گذاری‌های دیگری نیز برای بنادر و اسکله‌های بارگیری و دریافت، با توجه به افزایش ظرفیت مخازن ذخیره‌سازی و نیز شبکه توزیع موردنیاز است. در مجموعه هزینه‌های مربوط به سرمایه‌گذاری‌های بخش میان دستی برای دوره منتهی به سال ۲۰۳۵ نزدیک به یک هزار میلیارد دلار برآورد می‌شود. بین سال‌های ۲۰۱۱ الی ۲۰۳۵ مجموع سرمایه‌گذاری‌های فوق به همراه سرمایه‌گذاری‌های بخش بالادستی در سناریوی مرجع چیزی در حدود ۶ الی ۷ هزار میلیارد دلار برآورد می‌شود.

کمبود منابع انسانی
یک محدودیت بالقوه باقی خواهد ماند
با ادامه‌ توسعه صنعت نفت و نیاز فزاینده برای بهره‌برداری از منابع در زمینه‌های پیشتاز و چالش‌برانگیز، این صنعت به نیروی انسانی ماهر بیش از پیش نیازمند است. با این وجود در دوره مورد ارزیابی، سال‌هایی وجود دارد که کمبود فزاینده‌ای از نیروی انسانی جدید در این صنعت مشاهده می‌شود. این مشکل به سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ باز می‌گردد که این صنعت با کاهش حجم بسیار بزرگی روبه‌رو‌ شد که منجر به عدم به کارگیری نیروی انسانی در بخش انرژی شد. در آن دوره بسیاری از دانشگاه‌ها نیز کاهش شدیدی در پذیرش دانشجویان در رشته‌های مرتبط با انرژی را داشتند. فشار وارد آمده روی نیروی کار فنی هم اکنون به عنوان تهدیدی برای زمان خاتمه پروژه‌ها در این بخش تلقی می‌شود. این خود به عنوان یک عامل جذابیت برای نیروی کار در این صنعت محسوب می‌شود و چشم‌انداز مناسبی برای بازار کار نیروی انسانی در آینده خواهد بود. اما این صنعت نیاز دارد تا خود را برای نیروی کار، کاملا مطمئن نشان داده و برای آنها در بخش‌های متنوع و تکنولوژی بالا و چشم‌اندازی روشن به عنوان اولین انتخاب مطرح سازد. برای این صنعت تربیت و پرورش و حمایت از فارغ‌التحصیلان جدید و نیروی کار بالقوه آنها در سال‌های اولیه فارغ‌التحصیلی از اهمیت زیادی برخوردار است. گسترش و توسعه بیشتر در زمینه ارتباط بهتر بین شاغلین آینده، دانشگاه‌ها و این صنعت از اهمیت خاصی برخوردار بوده و به تمرکز بیشتر نیاز دارد. این کار شامل کسب اطمینان از دایر‌ بودن رشته‌های مرتبط با انرژی برای تمامی دانشجویان متقاضی از اقصی نقاط جهان بوده و همچنین همکاری بیشتر بین دانشگاه‌های جهان از لحاظ کمک به انتقال تکنولوژی و شناخت و چگونگی آن را می‌طلبد. علاوه بر این، موضوع فوق برای حل مشکل محدودیت ظرفیت و به کارگیری در شرکت‌های محلی، حیاتی است.

کاهش فقر در انرژی
و کاهش عدم دسترسی به آن
گستردگی وسیع فقر انرژی در اقصی نقاط دنیای در حال توسعه خود یک چالش است که به همکاری بین‌المللی نیاز دارد. مشکل اصلی در دسترس قرار دادن خدمات انرژی برای کشورهایی است که به عنوان یک کشور فقیر در انرژی محسوب می‌شوند. در حالی که دسترسی به برق برای روشنایی به عنوان یک اولویت، شناخته شده است، تداوم این دسترسی و تدارک آن و مهیا کردن سایر خدمات مشابه در بلندمدت موضوعاتی هستند که بیانگر آن است که باید مناطق فقیر بتوانند به میزان مناسب و پایداری از سطح درآمدی برخوردار شوند تا بتوانند در درازمدت هزینه این‌گونه خدمات را بپردازند. بنابراین، ریشه‌کن سازی موفقیت‌آمیز فقر انرژی در درازمدت به ایجاد اشتغال و فرصت‌های تولید ثروت بستگی دارد. تحت این شرایط، یک زمینه مهم برای همکاری بین‌المللی آن است که به کشورهای فقیر در زمینه تبدیل این کشورها از یک اقتصاد متکی به کشاورزی پایه (فقط برای ادامه حیات) به یک اقتصاد متکی به کشاورزی تولیدکننده ثروت کمک شود. از این لحاظ نیاز است که به دو زمینه توجه شود: اول تغییر ماهیت صنعت کشاورزی به سمت یک کشاورزی مکانیزه با بهره‌وری بیشتر و دوم، ایجاد دسترسی به بازارهای بین‌المللی برای محصولات کشاورزی که با حذف یارانه‌های کشاورزی در کشورهای در حال توسعه که مانع چنین دسترسی به بازارها می‌شود میسر می‌شود. در این شرایط پیامد متعاقب مذاکرات تجاری دور دوحه (Doha Round)، می‌تواند مهم‌ترین شکل در حمایت از تلاش‌های چندجانبه برای ایجاد فرصت‌های لازم برای افزایش درآمد برای مناطق فقیر باشد تا آنها بتوانند از مزایای توسعه خدمات انرژی بهره‌مند شوند.

اهمیت دادن به گفت‌وگو‌
و همکاری منجر به ادامه رشد خواهد شد
در این دنیا که هر روز بیشتر به سمت جهانی شدن و اتکای متقابل و همبستگی پیش‌ می‌رود، گفت‌وگو‌ و همکاری بیش از پیش حیاتی و حساس می‌شود. تعامل بیشتر اعضای اصلی در سطوح مختلف برای درک بهتری از نظرات دیگران هدایت‌کننده بوده و به بهبود تفاهم عمومی، اعتماد به نفس و یافتن راهی برای موازنه درست در حل محدودیت‌ها و چالش‌ها کمک می‌کند. این موضوع قبل از اینکه این صنعت به دنبال موارد کلی موردنظر برود بایستی در نظر گرفته شود. در سال ۲۰۱۲، OPEC‌ در تعدادی از گفت‌وگو‌ها مشارکت داشته است که عبارتند از: گفت‌وگو‌ی جهانی تولید‌کننده - مصرف‌کننده، در چارچوب گردهمایی بین‌المللی انرژی (IEF)، گفت‌وگو‌ی بین اتحادیه اروپا و اوپک در زمینه انرژی، گفت‌وگو‌ی بین روسیه و اوپک، همچنین با دیگر موسسات بین‌المللی همچون آژانس بین‌المللی انرژی (IEA)، صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، گردهمایی کشورهای صادر‌کننده گاز، و کشورهای عضو G۲۰، در ارتباط با موضوعات مرتبط با انرژی. در تاریخ مارچ ۲۰۱۲ در کشور کویت، سیزدهمین گردهمایی بین‌المللی انرژی (IEA) در سطح وزیران برگزار شد که اوپک در آن جایگاهی ویژه داشت. از ابتدا در این گفت‌وگو‌ اوپک فعال بوده است و همکاری نزدیکی با IEA در برخی از مسائل داشته است. در سال ۲۰۱۲ اوپک به همکاری خود با IEF تحت چارچوب گفت‌وگو‌های بین اوپک - IEF و IEA، کشورهای G۲۰ و JODI (سازمان‌های همکار در زمینه نوآوری اطلاعات) ادامه داده است. مورد اخیر به عنوان یک عامل موثر برای بهبود در زمینه شفافیت اطلاعات در بخش انرژی در سطح دنیا شناخته شده است. در تاریخ فوریه ۲۰۱۲، همچنین اوپک و IEA با یکدیگر دست به برگزاری یک کارگاه مشترک در کشور کویت زدند که در ارتباط با بازیافت ثانویه نفت خام و CO۲ به همراه تکنولوژی استخراج و ذخیره‌سازی کربن (CCS) بود. تمامی این موارد نشان دهنده چگونگی سازمان‌دهی بسیار زیاد اوپک در اهمیت دادن به رویکرد همکاری برای گفت‌وگو‌ و کمک به رشد و ترویج پایداری بازار، هم در کوتاه مدت و هم دراز‌مدت است. ادامه رشد و تکامل این صنعت و توسعه همکاری به طور همزمان و در وقت مناسب در سال‌های آینده یک اصل است.
mnameni@mporg.ir *