چرا بهترین استراتژی‌های نوآوری در هنر کمتر کردن حجم کار نهفته‌اند؟

مترجم: عاطفه جاهدی

نویسنده: ماتیو ای. می

رهبرانی که به دنبال نوآوری هستند غالبا با سه تصمیم حیاتی روبه‌رو هستند: به دنبال چه باشیم و در مقابل آن‌چه چیزی را نادیده بگیریم، چه چیزی را به کار ببریم در برابر اینکه از چه مواردی صرف‌نظر کنیم و اینکه چه کاری را انجام دهیم و در برابر آن از چه کارهایی صرف نظر کنیم. بسیاری از ابتکاری‌ترین نوآوری‌ها بیشتر به سمت نیمه دوم هر انتخاب گرایش دارند. آنها رویکرد «هرچه کمتر بهتر» را با حذف مواردی به منظور دستیابی به کارآیی حداکثری و به واسطه حداقل ابزار انتخاب می‌کنند و آنچه را که همگان می‌خواهند، ارائه می‌دهند: یک تجربه به یاد ماندنی و معنا دار.

هنر کم کردن حجم کار در تعریف ساده‌تر به فرآیند حذف هر چیز اضافی، گیج کننده، بی فایده، خطرناک یا چیزهایی که کاربرد آنها مشکل است، گفته می‌شود. شش قانون زیر به پیشبرد این هدف کمک می‌کند:

۱. آن چیزی که وجود ندارد معمولا می‌تواند برتری بیشتری بر آن چیزی که وجود دارد،داشته باشد.

برهمین اساس جیم کالینز در سال ۲۰۰۳ در «مقاله امروز آمریکا» می‌نویسد، «یک شاهکار هنری ترکیبی از آنچه که فقط در قطعه نهایی وجود دارد نیست، بلکه ترکیبی از چیزهایی است که هنوز به وجود نیامده‌اند.»

طراحان خودرو جوانان با برند تجاری Scion، اساسا از این استراتژی در ساخت مدل پر فروش و پرسود xB استفاده می‌کنند که یک وسیله نقلیه کوچک است که به طور عمد از بسیاری از امکانات در ساخت آن صرف‌نظر شده است تا در خریداران نسل جدید که می‌خواهند با سفارشی کردن خودرو شان با مد روز اظهارات شخصی خود را اعمال کنند، اشتیاق ایجاد نمایند.

خریداران به طور معمول با هزینه کمتر خودرو را تحویل می‌گیرند و برای تجهیز کردن xB خود به صفحه نمایش‌های مسطح، تجهیزات داخلی که از الیاف کربن تهیه شده‌اند و تجهیزات صوتی قدرتمند سرمایه‌گذاری می‌کنند. این اصل فقط در مورد تولید خودرو نیست، بلکه نشان می‌‌دهد گاهی اگر در چرخه تولید از مواردی صرف‌نظر شود، نتایجی کارآمدتر در پی دارد و این‌ها امکاناتی است که با کم کردن حجم کار

به دست می‌آید.

۲. ساده‌ترین قوانین، موثرترین تجربه‌ها را ایجاد می‌کنند.

نظم و تعامل با یک یا دو توافق حیاتی که اغلب ضمنی است بهتر به دست می‌آید تا به وسیله سلسله مراتب سخت و کنترل‌های مرکزی، به طوری که هر کسی آن را درک می‌کند و مسوول آن است و در عین حال برای تصمیم‌گیری فردی و تغییر آزاد گذاشته شده است. همچنین باید این موضوع را در نظر داشت که محدودیت‌ها با زمینه‌های اجتماعی به وجود می‌آیند که می‌توان آنها را از

میان برداشت.

تماشاگران بازی‌های المپیک ۲۰۱۲ از «فضای به اشتراک گذاشته شده» که طراحی مجددی از یک مسیر پر تردد لندن بود، لذت بردند. این فضا موتورسیکلت ها، عابران و دوچرخه سواران را قادر می‌ساخت تا جاده را با هم به طور مساوی و با تنها قانون موجود «احترام به آسیب پذیرترین افراد» به اشتراک بگذارند. طراحی فضای تقسیم شده به این شکل تقریبا در هیچ یک از قوانین کنترل ترافیک، اعتبار ندارد. در طراحی این مسیر تردد حاشیه‌های پیاده رو از میان برداشته شده‌اند، آجرهای قرمز با آسفالت جایگزین شده‌اند و درختان و صندلی‌های کافه درست در جایی قرار می‌گیرند که فکر می‌کنید باید به آن سمت رانندگی کنید. بسیار مبهم است. شما به حرکت خود ادامه می‌دهید اما هنوز انتخابی را انجام نداده‌اید پس حرکت خود را آهسته نموده و فکر می‌کنید. نتیجه چیست؟ سرگرم کنندگی دو برابر و جریانی یکنواخت با نصف تعداد عادی تصادفات.

۳. محدود کردن اطلاعات ذهن‌ها را درگیر می‌کند.

خرد عمومی بر این باور است که یک ایده برای موفق شدن باید واقعی، کامل و مشخص باشد، اما جذاب‌ترین ایده‌ها غالبا هیچ کدام از این ویژگی‌ها را ندارند.

موارد خاص مردم را بیشتر به سوی خود می‌کشند اما در صورتی که بیش از ‌اندازه ذهن آنها را درگیر کند، توجه مردم به سمت دیگری خواهد رفت.

کادبری شویپس تولیدکننده آب‌نبات‌های محبوب انگلیسی«Cadbury Dairy Milk»، چند سال پیش برای مغازه شکلات فروشی خود یک تبلیغ ۹۰ ثانیه‌ای تلویزیونی ترتیب داد؛ به طوری که یک عروسک گوریل روی یک طبل که در یک استودیوی ضبط قرار داشت نشسته بود و به آهنگی گوش

می‌داد.

در اولین دقیقه کامل فقط نماهای نزدیک (close up) گوریل که تقریبا بی‌حرکت بود و به نظر می‌رسید که به موسیقی توجه دارد و خود را برای فعالیت دوباره آماده می‌کند، دیده می‌شد. ۲۶ ثانیه دیگر، گوریل را در حال رقصیدن روی طبل نشان می‌داد. تنها قسمتی از تبلیغ که به محصول اشاره داشت یک بخش ۴ثانیه‌ای از شکلات فروشی در آخرین لحظات بود. پس از این تبلیغ فروش او در عرض دو ماه ۱۰ درصد افزایش داشت و در این مدت این تبلیغ ویدئویی بیشتر از ۷ میلیون بار در یوتیوب دیده شد.

۴. خلاقیت تحت محدودیت‌های هوشمندانه رونق می‌یابد.

مقاله نویس جی. کا. چسترتون بیان می‌کند «هنر بر اساس محدودیت‌ها ایجاد شده است. زیباترین بخش هر تصویر قاب آن است.»

در اواسط دهه ۱۹۹۰ تیم پاتفاندر در آزمایشگاه خود به تعهد جدید ناسا در سریعتر بودن، بهتر بودن، ارزان‌تر بودن با ایجاد یک جایگزین قابل اعتماد و کم هزینه برای اکتشافات فضایی سنتی پاسخ می‌داد. تغییرات آنها عبارت بود از: ایجاد یک مریخ نورد که بتواند به طور موثر با مهندسی جدید و داده‌های علمی جدید مطابق باشد و ماموریت آن کمتر از یک دهم هزینه‌های معمولی یک ماموریت فضایی هزینه‌بر باشد.

این کار به ظاهر غیرممکن و مستلزم رویکرد «تغییر همه چیز» بود. البته نتیجه بسیار دیدنی شد. کل پروژه، از تصور کلی آن تا به زمین نشستن ۴۴ ماه طول کشید - کمتر از نصف زمان ماموریت قبلی ویکینگ به مریخ - با اعضای تیمی بسیار کمتر و بودجه کمتر. این امر منجر به ایجاد ده‌ها خلاقیت با تدبیر شد که قابل توجه‌ترین آنها استفاده از کیسه‌های هوا به عنوان روشی برای فرود آمدن بود.

۵. تفکیک کردن بخش مهمی از پیشرفت است. خلاقیت غالبا نیازمند سنت‌شکنی است.

هنگامی که دولت ایالات متحده جهت حل مشکل مراقبت‌های بهداشتی در کشمکش بود، یک کارآفرین رویکرد جدیدی را بیان کرد. او با ایجاد «والنس مارت» که یک درمانگاه برای افراد سالمی است که نیازمند دریافت خدماتی همچون واکسیناسیون، آموزش کمک‌های اولیه و خدمات جسمانی هستند، کارآفرینی جدیدی در حوزه بهداشت و سلامت

به وجود آورد.

دکتر ریچارد مک‌کالی در لس‌آنجلس دریافت که والنس‌مارت اصلا نباید شبیه یک مطب پزشکی معمولی باشد. این مجموعه با مبلمان مدرن، طراحی سقف باز، تلویزیونی با صفحه نمایش بزرگ و دیوارهای پوشیده از تابلو‌های برجسته که خدمات و قیمت‌ها را نشان می‌دهد، محیطی بسیار متفاوت است. از نظر مک کالی افراد بیمار و افراد سالم نباید به یک جا مراجعه کنند و مراقبت‌های بهداشتی فقط برای زمان بیماری نیست.

رویکرد والنس مارت با قیمت کم، بدون پذیرش هیچ بیمه‌ای، بدون هیچ وقت قبلی‌ای، بدون سرفه و عطسه، یک جدایی کامل از دیگر عملکردهای مراقبت‌های بهداشتی بود.

۶. انجام دادن یک کار همیشه بهتر از انجام ندادن هیچ کاری نیست.

خلاقیت غالبا نیازمند یک استراحت پس از انجام کار دشوار است. اکنون علم اعصاب تایید می‌کند که توانایی مهندسی موفقیت‌های خلاق در واقع منوط به ظرفیت ترکیب و برقراری ارتباط میان کارهایی است که به ظاهر مجزا از همه چیز است. ذهن آرام یک جزء کلیدی است که برای مدتی از مشکلات موجود کناره‌گیری

کرده است. مدیتیشن تمرینی است که خستگی ذهن را از بین می‌برد و ذهن را پاک می‌کند و روشی موثر برای ارتقای خودآگاهی، تمرکز و توجه و آماده کردن ذهن جهت دسترسی به بینش‌های خلاق است. مدیر اجرایی اوراکل لاری الیسون مدیتیشن انجام می‌داد و به مدیران خود نیز سفارش می‌کرد تا این کار

را انجام دهند.

در سال ۲۰۰۷ سایت گوگل دوره‌های تمرکز حواس و مدیتیشن را در دانشگاه گوگل برگزار کرد تا به کارکنان برای احیای بهروه‌وری خود کمک کند و از این طریق سابقه قوی شرکت را برای خلاقیت حفظ کند. رهبران جنرال الکتریک، بلومبرگ، فورد و شرکت‌های بزرگ دیگر مدیتیشن انجام می‌دهند. جورج که هم اکنون پروفسور دانشگاه هاروارد است، به عنوان مدیر عامل شرکت مدترونیک می‌گوید که او تا آن جا پیش رفت که یکی از اتاق‌های کنفرانس شرکت را برای استراحت ذهنی کارمندان اختصاص داد. امروزه رهبران کسب‌وکار با انتخاب‌های بی‌انتها و بیش از‌ اندازه روبه‌رو هستند. آنها احتیاج دارند تا با استفاده از هنر کم کردن حجم کار از پیچیدگی‌ها به دور باشند تا حقیقت کامل آشکار شود. این شش قانون به ایده‌ای منحصر به فرد و قدرتمند برای دسترسی به سادگی در هرگونه تلاشی به سوی ایجاد خلاقیت اشاره دارد: هنگامی که شما موارد درست را به روشی درست حذف می‌کنید، اتفاقات خوبی رخ می‌دهد.